مي‌خواهيم درباره سينمايي صحبت كنيم كه ناگاه در اوج متولد شد و آورندگان باشكوه‌ترين صحنه‌هاي آن بيشتر از اينكه فيلمساز باشند، رزمنده‌هايي آرمان‌گرا بودند.

باشگاه خبرنگاران؛‌مي‌خواهيم درباره سينمايي صحبت كنيم كه ناگاه در اوج متولد شد و آورندگان باشكوه‌ترين صحنه‌هاي آن بيشتر از اينكه فيلمساز باشند، رزمنده‌هايي آرمان‌گرا بودند.

همين مي‌شد كه دفاع مقدس ما توانست چيز تازه‌اي به مفهوم سينما اضافه كند و افق‌هاي تازه‌اي را نشان جويندگان دهد.


آن سينماي دفاع مقدس كه هنوز حسرتش را مي‌خوريم جزوي از سينماي دهه 60 است يعني دوره‌اي كه تمام ژانرها و گونه‌ها به نسبت زمانه و عصر خود در اوج بودند.

ما سينماي كودك داشتيم، اكشن داشتيم، فيلم روشنفكري داشتيم و...

و احتجاجي در اين نمي‌توان كرد كه اگر همان مسير با همان روند صعودي طي مي‌شد امروزمان را مي‌شد در چشم خورشيد ديد و بر جهان تاباند.

سينماي جنگ در دهه‌ي 60 مرافق و موافق با جريان‌هاي اجتماعي روز پر از هيجانات آرماني بود.

صدام به ايران حمله كرد در حالي كه مي‌انديشيد چون در ايران به تازگي چنچ رژيم و نيروي مسلح آن نامنظم هستند و به طور كل اوضاع كشور به قاعده‌ي ثبات نرسيده، مي‌تواند بعد يك هفته از عزيمت نظامي‌اش در تهران سخنراني كند.

اما چيزي كه او در نظر نداشت روح همگرايي ملتي بود كه تازه انقلاب كرده بودند و فرهنگ شهادت در ناخودآگاه جمعي‌شان بيدار شده بود.

همين فرهنگ شهادت‌طلبي ايرانيان، ماشين جنگي صدام را زمين‌گير كرد تا جايي كه هيچ‌چيز حتي بمب شيميايي به داد او نرسيد و اين بعثي عرب بعد چند سال كه از جنگ گذشت به غلط كردن افتاد.


سينماي دفاع مقدس در دهه‌ي 60 تصويري از همان‌هايي بود كه در معرك نبرد با ناحق چونان صحنه‌هاي شگفت و شگرفي ساختند.

اصولا بايد گفت همه‌چيز آن دوره در نسبت با امروز باروح‌تر بود، باانگيزه‌تر بود و تلاش بيشتري براي آن مي‌شد.

در پس ساخت فيلم‌هاي آن دوره هيچ‌گاه مثل امروز انگيزه‌هاي مالي اينقدر پررنگ نبودند، سينما متعلق به مردم بود طوري كه چه مردم عام، چه روشنفكران مذهبي و چه حتي خواص عرفي در آن سهم داشتند و اين يعني سينما، سينمايي نبود كه طبق سفارش عده‌اي از جريان‌هاي خاص دولتي حركت كند، سينمايي نبود كه جلوي تفكرش را گرفته باشند و يا خواسته باشند به بهانه گرفتن زهر انتقادات، از فيلمسازان آن زهر چشم بگيرند.

اما آدم‌هايي كه آن صحنه‌هاي باشكوه را در هنر دفاع مقدس خلق كردند امروز كجا هستند؟
 
مي‌توان سرانجام خالقان سينماي جنگي دهه‌ي 60 را در امروز اين 4 دسته تقسيم‌بندي كرد:
1-    آنها كه هم از سينماي جنگ فاصله گرفتند و هم از جهت كيفيت دچار افت شديدي شده‌اند؛   
اين افراد در ادامه‌ي مسير ديگر فيملسازان باكيفيتي باقي نماندند چنانكه از خالقان آثار ارزنده‌اي مثل "در جستجوي قهرمان" يا "چشم شيشه‌اي" امروز نامي هم كمتر برده مي‌شود.


سازنده فيلم "چشم شيشه‌اي" به ساخت اثري مثل "پيتزا مخلوط" رسيد و كارگردان "مردي شبيه باران"،"چهارچنگولي" و "ازدواج در وقت اضافه" را ساخت.










2-    آنها كه هنوز فيلمسازان باكيفيتي هستند اما ديگر در گونه‌ي دفاع مقدس فعاليت ندارند؛ "كمال تبريزي" و "محمدرضا درويش"‌ از اين دسته‌اند.

3-    آنها كه هنوز هم دفاع مقدسي هستند اما از لحاظ كيفي دچار افت شديدي شده‌ و سمت شعارزدگي و احساساتي‌گري رفته‌اند؛ اين افراد درگير احساساتي‌گري‌هاي بيگانه با واقعيت شدند و با آنها كلي فيلم شعارزده روي دست تاريخ سينمايمان ماند.
 
4-افراد باقي‌مانده به عنوان فيلمسازان دفاع مقدس؛
يك نگاه به سه گروه فوق كاملا ما را مأيوس خواهد كرد اما ديگراني هم بودند كه بر مدار آرمان‌هايشان باقي ماندند.

اينان اگر مي‌نوشتند خط فكري‌شان كوفي نبود و اهل بي‌وفايي با عهد قديمشان نبودند.
و آنچه نشان مي‌دادند روشنايي ضميرشان بود.

و اگر در يخ‌بندان اين عصر ساعت خيلي‌ها سرما خورده و ثانيه‌ريزي پيدا كرده بود، اينها هنوز خونشان مي‌جوشيد.

اين افراد روح صادق و آرمان‌گراي جنگ را با خود به عصر جديد آوردند كه در شرايط نو مي‌شد آن را به نقدهاي حق‌طلبانه ترجمه كرد.

قهرمان آثار جنگي دهه‌ي 60 با اين فيلم‌سازها به عصر جديد آمد و آژانس كاكتوس را به گروگان گرفت تا حق دوست مجروحش را بستاند.  

يا به چزابه سفر كرد و يك دختر جوان امروزي با پدر شهيدش كه او را حتي نمي‌شناخت صحبت كند.


يا در "روايت فتح" به تفسير شاعرانه‌ي آرمان‌ها براي آيندگان پرداخت.


خيلي صريح بايد گفت كه "رسول ملاقلي پور"، "ابراهيم حاتمي كيا" و "مرتضي آويني" را مي‌توان تنها افراد اين گروه به حساب آورد.

از ميان اين سه نفر فقط يك نفر امروز در قيد حيات است و روي همين حساب مي‌توان گفت سينماي دفاع مقدس - بخوانيد سينماي ايران- به تار مويي آويزان است و آن تار مو "حاتمي كيا" است.

در دوره‌هاي جديد مديريت، جريان‌هاي جديدي هم به اين گونه‌ي سينمايي اضافه شدند كه متأسفانه در بررسي تاريخ سينماي دفاع مقدس لاجرم بايد به آنها نيز اشاره شود.
يكي از اين پديده‌ها، پديده‌ي فيلم‌فارسي‌هاي ارزشي‌نما بود كه دامن‌گير ارزش‌هاي دفاع مقدس هم شد و اين جريان به سرگروهي اولين سه‌گانه تجاري در سينماي ايران توانست خودي نشان دهد.

جريان ديگري كه در اين سالها پديد آمد شامل فيلم‌هايي مي‌شد كه حرف ملت ايران بر سر آرمان مجاهدانه‌ي دفاع را پس مي‌گرفتند و با پوشش تحت عنواني ظاهرالصلاح مثل (ضد جنگ) در حقيقت مرثيه‌اي بودند براي متجاوزان بعثي.

چنين جرياني در سينماي روشنفكري دهه‌ي 60 هم وجود داشت و آثاري خلق شد كه روح حماسي مردم را زير سؤال مي‌برد و ملت مقاوم ايران را مثل قربانيان سيل و زلزله بي‌چاره نشان مي‌داد و ناگزير به فرمانبري از رهبران ملت.

اما اين جريان چندان قوي نبود در حاليكه حالا دوره‌ي جديدي پيدا كرده و تعداد افرادي كه با چنين مضاميني سراغ دفاع مقدس رفتند خيلي بيشتر شده.


"طبل بزرگ زير پاي چپ من" اثري بود كه از فرط توهين‌آميز بودنش نمي‌شد باور كرد در ايران ساخته شده و همين‌طور بايد اشاره كرد به فيلمي مثل "يك خانواده محترم" كه ساخت آن در ايران را به نحوي مي‌توان توطئه‌ي فرانسوي‌ها دانست.





حتي فيلم‌هايي مثل "روزهاي زندگي" يا "ملكه" كه از جشنواره‌ سي‌ام فجر جوايز متعددي برده‌اند را به نحوي مي‌شود آثاري دانست كه به هدم ارزش‌هاي آرماني دفاع مقدس دست زده‌اند.
سينماي دفاع مقدس امروز مظلوم است.

هيچ‌يك از جشنواره‌هاي خارجي به فيلمي از اين‌گونه جايزه نخواهند داد حتي اگر از نظر فني و محتوايي بهترين اثر تاريخ سينما باشد و در مديراني كه معيار موفقيت را تنديس‌هاي طلايي فرنگي مي‌دانند انگيزه‌اي براي حمايت از سينماي جنگ وجود نخواهد داشت.

اما با اين حال باز هم مي‌توان به اين اميد داشت كه در دوره‌ي جديد مديريتي كنار همه‌چيز سينماي دفاع مقدس هم از نگاه مسئولان مغفول نماند./ص

يادداشت از جليل زاده

برچسب ها: گلوله ، دفاع مقدس ، سینما
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.