حوزه سینما
باشگاه خبرنگاران، یک عده اعتقاد دارند خارجیها به فیلمی که از ایران تصویری عقب مانده نشان داده است جایزه میدهند تا این طور فیلمسازان ما را شرطی کنند که برای جایزه گرفتن از فرنگ باید چنین بسازید. البته عدهی دیگری هم هستند که اعتقاد دارند این طور نیست.
من خودم تا به حال دلایل درست و قابل اعتنایی در دفاع از جشنوارههای خارجی نشنیدهام اما به هر حال کسانی هستند که برایشان یک جایزهی اروپایی و یا آمریکایی به هر قیمتی میارزد.
دربارهی این چیزها تا به حال بحث فراوان شده و ما تکرار مکررات نمیکنیم فقط میرسیم به یک نکته که آن هم سیاسی بودن جوایز این جشنوارههاست.
فیلمهای سینمای ایران همه با بودجهی دولتی ساخته میشوند، خصوصا آثار جشنوارهای، چون فیلمهایی که – اصطلاحا به آنها هنری میگویند- هیچ وقت سوددهی مالی نداشته و تولید آنها صرفا با حمایت دولتی امکان پذیر است.
ارسال این فیلمها هم بدون خواست و موافقت دولت به جشنوارههای فرنگی ممکن نیست و یا باید گفت خیلی دشوار است .
حالا وقتی هر کدام از این فیلمهای اصطلاحا (سیاه نما) به جشنوارههای آن طرف آب برود چه پیامی با خود خواهد برد جز این که دولت (یا کلیتر بگوییم حکومت) ایران در رسیدگی به وضعیت مردم ضعیف عمل میکند و نتوانسته از این کشور، کشوری مترقی و توسعه یافته بسازد.
دولتمردان ما خودشان بودجه میدهند که چنین فیلمهایی ساخته شود و خودشان هم این فیلمها را به آن طرف آب میفرستند و خودشان به جایزهی این جشنوارهها افتخار میکنند و از همه جالبتر این که خودشان به تاثیرات و پیام ضمنی این نوع فیلمها اعتراض هم میکنند.
آیا نمیشد که ما در داخل کشور خودمان به نوعی از فیلمسازان تجربی حمایت کنیم که مسیر حرکت آنها درست ریل گذاری شود و در انتها به جشنوارههای خارجی نرسد؟
گاه گهی صحبت میکنند از این که وقتی یک فیلم از ایران در جشنوارهای فرنگی جایزه میگیرد، این قضیه به دیپلماتهای ایرانی هم در چانهزنیهایشان با طرف غربی کمک میکند چون با جایزه گرفتن یک فیلم ایرانی در اروپا یا آمریکا معلوم میشود که ایران کشوری عقب مانده نیست و در آن دوربین و سینما وجود دارد.
این حرف واقعا (ببخشید) خفت بار است.
یعنی آنها آنقدر ما را عقب مانده میدانند که فکر میکنند حتی با دوربین بیگانهایم؟
یعنی ما با طالبان یکی هستیم؟
اگر ما این قدر به لحاظ علمی و تکنولوژی عقب ماندهایم چرا آنها از این که مبادا بمب اتم بسازیم میترسند؟
پر واضح است که این حرفها توجیهات کسانی است که دلشان میخواهد با بودجه بیت المال علیه چهرهی ملت فیلم بسازند و از فرنگ جایزهاش را بگیرند.
وجه نقدی چنین جوایزی به جیب خود آن فیلمساز می رود در حالی که هزینه ساخت فیلم را ملت دادهاند.
من منکر وجود چیزی به اسم دیپلماسی فرهنگی نیستم و میدانم که گفتمان نخبگی و روشنفکری بین دو کشور تاثیراتی جدی روی تصمیمات دیپلماتیکشان میگذارد.
اما اولا اگر هم جشنواره راهروی خوبی بود برای دیپلماسی فرهنگی، خب چرا فقط باید فرهنگیها این جنس خوب را داشته باشند؟
جشنوارههای ما یکسره داخلی هستند و صرفا ادای بین المللی بودن را در میآورند و ما هیچ وقت نتوانستیم با فستیوالهای خودمان حتی ذرهای به فیلمسازان غربی جهت دهی کنیم.
پس وقتی بحث از دیپلماسی فرهنگی میشود این را هم در نظر باید داشت که در دیپلماسی بالانس خیلی مهم است در حالی که بین ما و آنها چنین بالانسی وجود ندارد و طبق عرف دیپلماتیک تا بالانس ایجاد نشود نباید وارد گود مراوده یا حتی مذاکره شد. چون طرفی که بالانس به نفع او نیست از پیش باخته محسوب میشود و به چنین حالتی میگویند موضع ضعف.
ثانیا و گذشته از این حرفها، امسال مهمترین اتفاقات دنیا انتخابات ریاست جمهوری ایران بود و پس از آن بحث روابط ایران و غرب، بهخصوص ایران و آمریکا، درداغترین برههی تاریخیاش قرار گرفت.
حالا ما میخواهیم با یک فیلم به مراسم اسکار برویم یعنی مراسمی که سال گذشته به آرگو جایزه داد.
دیپلماسی فرهنگی در چنین وضعیتی ظرافت خاصی پیدا میکند و این که ما با چه فیلمی به آن مراسم برویم الان جداً مهم است.
خب! ما امسال یک فیلم سیاه نما به نام "دربند" را به آمریکا نفرستادیم اما درعوض چه کردیم؟
اثری را به عنوان نمایندهی ایران در اسکار معرفی کردیم که گرچه کارگردان آن ایرانی بود اما خود فیلم تولید کشوری دیگر است.
امروز بر سر راه توافق بین ایران و آمریکا در رابطه با مسائل هستهای اصلیترین دولتی که کارشکنی میکند فرانسه است.
درچنین شرایطی آیا صحیح است که ما با یک فیلم فرانسوی در مراسمی آمریکایی شرکت کنیم و تازه اسم این کار را دیپلماسی فرهنگی هم بگذاریم؟
این فیلم چه جایزه بگیرد و چه نگیرد در هر دو حالت برای ما باخت محسوب میشود و این تازه در حالی است که فرانسویها غیر از فرصتی که ما از سهمیهی خومان به آنها دادیم، خودشان هم نمایندگان دیگری در مراسم اسکار دارند.
مطمئن باشید که آنها با نمایندههای خودشان دست خالی از این مراسم بر نمیگردند چون سینمای فرانسه چند سالی است که در یک بده بستان با سینمای آمریکا افتاده، بده بستانی که قبلا ایتالیاییها با سینمای آمریکا داشتند.
آمریکا غول سینمای تجاری و غول اکران در تمام دنیاست و فرانسه سرزمین جشنوارههای جورواجور اصطلاحا روشنفکری
بده بستان بین این دوتا کشور میتواند معنا داشته باشد چون هرکدام چیزی دارند که در یک کفهی ترازو بگذارند اما ما چطور؟
چی داریم که موضع ما را تقویت کند؟
چه تلاشی کردهایم تا به حال که داشته باشیم؟
لطفا شوخی نکنید، کدام دیپلماسی فرهنگی؟!
یادداشت از : میلاد جلیل زاده
انتهای پیام/ ص