شاهنامه فردوسی بر سه ابعاد "خود" ، "عدل" و "دین" استوار بوده و همیشه این سه پیام در اشعار فردوسی با هم هستند.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران‌، شب گذشته برنامه "معرفت" شبکه چهار سیما با حضور غلامحسین ابراهیم دینانی" استاد‌دانشگاه به روی‌ آنتن رفت.  

اسماعیل منصوری لاریجانی استاد دانشگاه و مجری برنامه "معرفت" گفت: بحث این قسمت برنامه در خصوص ستایش خود است که در شاهنامه اشعاری در این خصوص فردوسی سروده است.

کنون ای خردمند وصف خود   بدین جایگه گفتن اندر خورد   
خود بهتر از هرچه ایزد بداد   ستایش خود را به از راه داد   
خرد رهنمای و خرد دلگشای   خرد دست گیرد به هر دو سرای   
ازویی به هر دو سرای ارجمند    گسسته خود پای دارد ببند    
خرد چشم جانت چون بنگری     تو بی چشم شادان نسپری    
نسخت آفرینش خرد را شناس   نگهبان جانست و آن سه پاس   
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان   کزین سه رسد نیک و بد بی گمان  

ابراهیمی دینانی در خصوص اشعار فردوسی بیان کرد: شما ابیاتی را از فردوسی انتخاب کردید که رسالت، پیام، همت و فکر فردوسی در این چارچوب است یعنی بیش از هر چی روی خرد تکیه می کند و این اشعار زیبا مضمون روایات و آیات کرمیه قرآن هم هست.  

این استاد دانشگاه گفت: خرد یعنی دانایی و عقل و چشم جان است. همانطور که بدن آدمی چشم تن دارد، چشم جان آدمی خرد و عقل او است. و اگر چشم جا‌ن‌ آدمی ‌خرد و عقل او است و اگر چشم جان نباشد حتی چشم تن بیهوده خواهد بود.  

چشم سر وقتی می بیند تفسیر آن از چشم جان انجام می شود یعنی چشم جان دانایی وعقل است.  

وی افزود: جان و اندیشه هر کدام یک پیکر دارد، پیکر اندیشه زبان است. 
 
هیچ اندیشه‌ای بدون پیکر و هیچ اندیشه ای بدون زبان ظاهر نمی شود.  

ابراهیمی دنیانی  ضمن اشاره به این نکته که اندیشه در زبان ظاهر می شود اظهار داشت: زبان ظهور اندیشه بوده، بهترین زبانی که عمق اندیشه را بیان می کند، سخن است. این استاد دانشگاه گفت: کتاب فردوسی بر سه اصل اسطوره،‌واقعیت و تاریخ استوار است. ضمن این‌که زبان اسطوره و افسانه ای بوده و بی ارتباط با تاریخ نیست. 
 
این سه عنصر اصلی کتاب فردوسی است. وی ادامه داد:حماسه از درون آغاز شده و به بیرون نظر دارد، بنابراین فردوسی به واقعیات تاریخی نظر داشته و ضمن اینکه بعضی از اسطوره ها‌ را همراهی می کند و واقعیت هم هست.  

این استاد دانشگاه تصریح کرد: فراوانی در شاهنامه سه پیام "خرد" (دانایی)،‌"داد" (عدل) و "دین" را منعکس می کند که همیشه با هم همراه بوده و از هم جدا نمی‌شوند. 
 
ابراهیمی دنیانی گفت:‌بعد از ‌اسلام‌ حدود قرن ‌دوم و سوم این بحث شروع شد که آیا جزء اصول دین است؟  

اهل سنت عدل را جزء اصول دین نمی دانند، از نظر آنها اصول دین بر سه اصل توحید، نبوت و معاد است. اما از نظر شیعه ‌اصول دین بر 5 اصل توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت است. تفکر شیعه عدل و امامت را اصل دین می‌دانند.  

وی افزود: فردوسی در اشعار خود به عدل توجه ویژه ای داشته و بیشتر خداوند را با "داد"، "داور" و "دادور" و "دادگر" می خواند یعنی خداوند عادل است. اما فردوسی خداوند را به عدل می شناسد و این نوع تفکر فردوسی که شیعه بوده است را نشان می دهد.

بنابراین فردوسی به "خرد"، "داد" و "دین" تکیه می کند و اینها پیام این شاعر در این کتاب است و در همه قصه ها و اسطوره هایش این را منعکس می کند.  

ابراهیمی دینانی گفت: سپاس همان شکر نعمت بوده یعنی عبادت و تشکر از خدا است اگر خود نباشد، چشم و گوش معنی ندارد تمام این‌ها ارتباط خیلی ظریفی به هم دارند یعنی چون شما می‌توانید شنوایی داشته باشید فرمان خرد را می‌شنوید و حقیقت را می‌بینید و زبان را برای سپاس داشته باشید، این سپاس است.

وی بیان کرد: همه حکما می‌گویید شکر منعم یعنی سپاس خداوند که واجب عقلی است. یعنی اگر حتی خداوند نفرموده بود عطیه‌الله و عقل آدمی حکم به وجود شکر منعم می‌کرد.

این مقتضیات عدل، داد و خرد است.

این استاد دانشگاه ضمن اشاره به این نکته که خود آفرینش نعمت است، افزود: فردوسی در شاهنامه روی آفرینش تکیه دارد و خداوند را انسان‌ها بیشتر با صفت آفرینش می‌شناسند.

آفرینش از مختصات حق تعالی می‌آید و آفریدگار واقعی خداوند است.

انسان مظفر خداست یعنی گوهر الهی دارد.

وی ضمن بیان این مطلب که فردوسی شاهنامه را آفرید، اظهار داشت: انسان آفریننده و مظفر خداوند است یعنی ابتکار دارد، انسان اهل تفکر بوده است.

ابراهیمی دینانی ادامه داد: انسان مظهر کامل و آفرینندگی خداوند است. وقتی فردوسی از خرد صحبت می‌کند اشاره به همین موضوع دارد.

منصوری لاریجانی در ادامه برنامه "معرفت" بیان کرد: سپاس و ستایش نوعی نگهبانی و تجلیل از نعمت‌های خداوند است.

یعنی تا انسان نعمت‌ها را نشناسد، ستایش نمی‌کند.

خرد را و جان را که یار شود

ازین پس بگو کافرینش چه بود

خدایی که جان و خرد آفرید

دگر خود چه باشد در عرش مجید

ابراهیمی دینانی گفت: فردوسی در این اشعار می‌گوید:

سپاس که شکر منعم است به حکم عقل واجب می‌داند. عقل و آگاهی هم یکی از نعمت‌های خداوند است.

سعدی می‌گوید در هر نفس دو نعمت است فرو می‌رود ممد حیات و چون برون می‌آید مفرح ذات است.

وی افزود: اگر از آغاز تا آخرین نفس عمرت خدا را شکر کنیم باز هم کم است. وقتی که خود عقل سپاس می‌گوید و خود سپاس عقل است، خود همین سپاس گفتن نعمت خداست.

منصوری لاریجانی ادامه شعر فردوسی را قرائت کرد:

به گفتار دانندگان راه جوی

به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

ابراهیمی دینانی درخصوص این بیت شعر گفت:

سکوت نکنید و وظیفه خود را انجام دهید و جهان را بشناسید.

پویا بودن در جهان یعنی شناخت جهان است. پوئیدن بهتر از پیمودن بوده، در پوئیدن یک جستجو هست و در پویش پیمایش هست اما ممکن است که در پیمودن، پیمایش نباشد.

ابراهیمی دینانی ادامه داد: در پوئیدن جستجو نیز وجود دارد و باید جهان را جستجو کرد یعنی سلوک عقلی انجام دهید.

جستجو یعنی کنکاش و کوشش در فهم جهان و منظور فردوسی در این بیت شعر این یعنی فردوسی جستجوگر در حقیقت جهان است.

وقتی که فردوسی خود جستجوگر بوده به همه چیزها رسیده است.

وی افزود: "آز و نیاز" پیام دیگری از فردوسی که در این اشعار نیست یعنی طمع و فقر، "آز و نیاز" همزاد هستند.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: آدمی طمع کار نیازمند است. قانع نبودن یعنی نیازمند بودن، انسان طمع کار هیچ وقت سیر نمی‌شود، همیشه نیازمند است و آدم قانع اگر هیچی هم نداشته باشد، بی‌نیاز است. البته در حد لازم کوشش می‌کند ولی قانع است.

ابراهیمی دینانی تصریح کرد: تمام اشعار فردوسی بیش از اینکه حکمت نظری باشد، حکمت عملی است. چنانچه که سعدی بیشتر به حکمت عملی می‌پردازد و فردوسی قبل از او به حکمت عملی پرداخته است.

وی ضمن اشاره به این نکته که ابن سینا فلسفه نظری دارد، افزود: حکمت عملی یعنی دستور زندگی، اخلاق جوانمردی و راه راست و تمام اشعار فردوسی عدل و داد است. با خردمندان همنشین باش و در جهان جستجو کنید و به حقیقت برسید.

ره رهروان حقیقت طلب

که چشمه بود تشنه، تشنه لب

این استاد دانشگاه اظهار داشت: چشمه می‌جوشد برای اینکه به تشنه لب آب برسد یعنی حکیم سخن می‌گوید اما منتظر است که کسی سخنان او را بشنود.

عین این مطلب را موسوی نیز در شعر خود گفته است و همه اینها از قرآن متخذ شده است.

ابراهیمی دینانی عنوان کرد: عده‌ای که گوش ظاهری دارند، اما نمی‌شنوند. میان شنیدن و گوش دادن خیلی فرق وجود دارد.

کسی به ظاهر گوش می‌دهد اما نمی‌شنود.

قرآن کریم می‌فرماید: عده‌ای از گوش مضرواند یعنی نمی‌شوند.

وی گفت: حافظ، سعدی و موسوی به نحوه‌ی تحت تأثیر فردوسی بودن، هر کدام از این شاعرها به زبان عرفان، زبان غزل صحبت کردند و در همه آنها خالی از حماسه نیستند.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: اگر ادراک نباشد، زیبایی صورت را نمی‌فهمد و مبدا زیبایی شناسی عقل بوده همه چیز عقل و خرد است.

جمال صورت و جمال ظاهر همیشه جلوه‌ای از جمال باطن است.

ابراهیمی دینانی افزود: دانش را نمی‌توان دربند کرد. همه چیز دربند عقل است اما عقل دربند هیچ چیز نیست. قدرت مطلق عقل است.

وی ضمن اشاره به این نکته که آگاهی غیرمتناهی است، خاطر نشان کرد: در فرهنگ ما "شناخت" و "هستی" دو چهره‌ از یک حقیقت هستند. وقتی که ما علم را عین ذات حق تعالی می‌دانیم یعنی شناخت از هستی جدا نیست.

هستی آگاهی بوده و آگاهی هستی است.

این را کمتر کسی متوجه می‌شود. این یک تفرقه میان معرفت شناسی و شناخت شناسی می‌اندازد.

انتهای پیام/اس


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار