من فراموش نمی‌كنم آن روز با مرحوم آقاى بهشتى دو نفرى آمدیم و از در شرقى دانشگاه وارد شدیم. یكى از دوستان عزیز و علماى محترم ... قبلاً رفتند آن‌جا، هماهنگى كردند و در شرقى دانشگاه را باز كردند...

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران به نقل از khamenei.ir ، اعلام تصمیم امام خمینی رحمه‌الله به بازگشت به ایران، رژیم پهلوی را به اقداماتی واداشت كه آتش انقلابی مردم را دوچندان نمود. تاریخ اعلام‌شده، پنجم بهمن‌ماه بود اما خبرها از اعلام نقص فنی هواپیمای عازم پاریس و مسدودشدن باند فرودگاه مهرآباد توسط تانك‌ها و كامیون‌های ارتشی حكایت می‌كرد؛ سرانجام از تعطیلی كلیه‌ی پروازهای فرودگاه مهرآباد تا سه روز خبر داده شد. با بسته‌شدن فرودگاه و پس از راهپیمایی گسترده‌ی مردم در فردای آن روز (مصادف با ۲۸ صفر)، سران انقلابیون در مقر كمیته‌ی استقبال از امام در مدرسه رفاه جمع شدند تا دراین‌باره رایزنی كنند. پیشنهاد برگزاری تحصن به میان آمد. «فكر تحصن در تهران بى‌ارتباط به تجربه‌ى تحصن در مشهد نبود، یعنى تجربه‌ى موفق تحصن بیمارستان [امام رضا علیه‌السلام] مشهد، تشویق‌كننده بود به این تحصنى كه در تهران انجام گرفت.»
 
پس از تصویب اصل برگزاری تحصن، گفت‌وگوها درباره‌ی مكان آن آغاز شد: «مدتى بحث شد كه كجا تحصن انجام بگیرد، بعضى مى‌گفتند در مسجد بازار، مسجد امام كه آن وقت اسمش مسجد شاه بود آن‌جا تحصن انجام بگیرد، بعضى جاهاى دیگر را پیشنهاد مى‌كردند یك وقت پیشنهاد دانشگاه هم شد كه دیدیم بسیار جالب و از همه جهت این خوب هست.»

 
مرحوم آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی دراین‌باره می‌گوید: «یك نظر این بود كه تحصن در مكانی صرفاً مذهبی انجام بگیرد. برای این منظور، مسجد شاه سابق در نظر گرفته شد. دوستان می‌گفتند كه آن‌جا بهترین مكان برای تحصن است. این مسجد در بازار قرار داشت و مردم هم در مسجد و اطراف آن تردد داشتند. نظر دیگری هم وجود داشت كه شهید مطهری هم طرفدار آن بود و آن، تحصن در دانشگاه بود. طرفداران این نظر معتقد بودند نام دانشگاه، نامی جهانی است و این تحصن از این طریق در سطح جهان مطرح می‌شود و رسانه‌های دنیا هم آن را مطرح می‌نمایند؛ علاوه‌بر این‌كه با قشر دانشجو و دانشگاهیان ارتباط و نزدیكی بیشتری برقرار می‌گردد.»
 
با انتخاب دانشگاه تهران «برادرها صبح زود رفتند دانشگاه ... مشكلات زیادى هم سر راه ما انصافاً درست كردند اما مسجد خوشبختانه باز بود، ما رفتیم داخل مسجد و فوراً آن اتاقك سر مسجد را، آن‌جا را ستاد كارها قرار دادیم و بلافاصله یك اعلامیه منتشر كردیم؛ یعنى اولین كارى كه كردیم یك اعلامیه نوشتیم.»
 
بدین‌ترتیب تحصن آغاز شد و اولین بیانیه‌ی روحانیون متحصن مسجد دانشگاه تهران در هشتم بهمن‌ماه ۵۷ صادر شد. در قسمتی از این بیانیه آمده است: «این‌جانبان، به عنوان اعتراض به اعمال ضد انسانی دولت غیر قانونی بختیار از ساعت ۹ صبح روز یكشنبه هشت بهمن ماه جاری تا بازگشت حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی دام‌ظله به وطن و به آغوش پُرمهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار می‌كنیم و از این محل مقدس در كنار برادران دانشجوی خود، ندای حق‌طلبانه خود را به گوش جهانیان خواهیم رساند.» با شروع تحصن، سیل بی‌شمار جمعیت، به‌سمت دانشگاه تهران سرازیر شد. روحانیون مختلف هم خود را به هر طریق به مسجد دانشگاه می‌رساندند و به متحصنین می‌پیوستند.
 
«اگر سخنرانى‌ها و اعلامیه‌ها نبود مفهوم نمى‌شد كه چكارى انجام گرفته، نه مردم در جریان قرار مى‌گرفتند و تبلیغات دستگاه هم مى‌توانست شاید آن را جور دیگرى جلوه بدهد لذا بود كه چند تا برنامه در دانشگاه بود. یكى سخنرانی‌هایى بود كه مستمراً در مسجد دانشگاه انجام مى‌گرفت كه همه‌ى ماها هر كدام یك برنامه‌ى سخنرانى را این‌جا گذاشتیم و دیگران سخنرانى مى‌كردند. یكى اعلامیه‌ها بود، یكى هم یك نشریه، یك بولتن روزانه ما منتشر مى‌كردیم.»
 
اتاقك كنار مسجد دانشگاه اما به مركز رهبری تحصن در تهران بدل شده بود. چند كمیته‌ی اصلی جهت تحصن تشكیل شد كه برخی از آن‌ها عبارت بودند از: كمیته‌ی علمای شهرستانی و كمیته‌ی پشتیبانی؛ كمیته‌ی مهم دیگری هم وجود داشت به‌نام كمیته‌ی تبلیغات. مسئولیت این كمیته با آیت‌الله خامنه‌ای بود كه نشریه‌ای هم در همان ایام منتشر می‌كرد: «من فراموش نمی‌كنم آن روز با مرحوم آقاى بهشتى دو نفرى آمدیم و از در شرقى دانشگاه وارد شدیم. یكى از دوستان عزیز و علماى محترم ... قبلاً رفتند آن‌جا، هماهنگى كردند و در شرقى دانشگاه را باز كردند -چون در جنوبى كه در اصلى بود، [تحت كنترل رژیم بود] و روى ما باز نمی‌شد- و ما از آن‌جا وارد دانشگاه شدیم، رفتیم توى مسجد دانشگاه، و بنده رفتم توى آن اتاق عقب مسجد -كه یك اتاق كوچكى بود، نمی دانم حالا هم هست یا نه- آن‌جا مستقر شدیم و از همان روز اول، نشریه‌ى تحصن را راه انداختیم، كه چند شماره از همان روز اول آنجا منتشر شد.»

 
این تحصن هوشمندانه و به‌موقع علما و بازتاب گسترده‌ی آن فشار شدیدی به بختیار وارد كرد و او را سخت به تكاپو انداخت. او حتی در این راه به مذاكره‌ی غیر مستقیم با سران تحصن هم روی آورده بود؛ اگرچه نمی‌توانست آنان را به سازش و كوتاه آمدن بكشد. به گفته‌ی آیت‌الله جمی: «ما می‌دانستیم كه بختیار دستپاچه شده، با بعضی از این بزرگان دست‌اندركار تحصن و كمیته‌ی استقبال تماس‌هایی می‌گیرد. با آقایانی مثل شهید مطهری و بهشتی كه یك كاری بكنند. این‌ها هم قرص و محكم می‌گفتند كه غیر از این راهی نیست و باید حتماً امام بیاید و این تحصن به هم نمی‌خورد تا امام بیاید.»
 
به هر حال بختیار وقتی متوجه شد كه نمی‌تواند سران را به سازش بكشد و از طرفی دیگر هم نمی‌تواند در برابر فشارهای رو به افزایش ناشی از تحصن مقاومت كند، نهایتاً تسلیم خواست متحصنین و مردم حامی آن‌ها شد و از طرف دولت اعلام شد كه مانعی جهت ورود امام به میهن وجود ندارد و این تحصن موجب شد تا ركن اصلی پیروزی انقلاب در آن مقطع (یعنی حضور امام در كشور) محقق گردد. بدین‌جهت باید این تحصن را از اصلی‌ترین رویدادهای انقلاب اسلامی محسوب نمود.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار