به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، وبلاگ منتظر نوشت: اسفند ماه و انتظار عید در ما؛ تقدیم به مادران چشم به راه و پدران آسمانی؛ یادمان نرود آسایش اکنون را، مدیون مردان دلاور دیروز هستیم؛ مردانی که مرد میدان جنگ بودند و مادرانی که صفت شیر زن کمترین وصفی است میتوانیم برایشان داشته باشیم؛ چه شده که دیروز را به فراموشی سپرده و بیخیال از اینکه هرچه امروز داریم از جوانمردی و ایثار مردان دیروز است.
بوی عید میآید، بوی سبزه و زمزمههای مناجات مادر پای دیگ سمنو و تقویمی که زودتر از همیشه به زبالهدان تاریخ سپرده شد.
سفره هفت سین امسال پارچه ترمهای بود که بوی خاطرات گذشته را با خود داشت و آیینه زنگار گرفتهای از خاطرات همان روزها... بوی عید میآید، بوی سبزه.
و چه زود هنگام زردی گندمها خود را به سبزی ساقهها سپردهاند و ماهیهای قرمز حوض خانه که چه بیتابند برای رفتن به درون تنگ آب؛ سنبلهای باغچه حیاط چه زود قد کشیدهاند به سوی نور.
بوی عید هرچه نزدیکتر میشود تب و تاب مادر ، سبزه و ماهی درون حوض بیشتر میشود برای روز موعود.
سیب سفره امسال خاطره سیب سرخی است که پسر موقع رفتنش به مادر داد و خدا میداند درون سینه مادر چه غوغایی بر پا بود.
خبر داده بودند که عید آمد، فرزندش هم میآید و چشمان مادر به جمالش روشن خواهد شد.
سفره را که میچیند باز تمام خاطرات آن روزها برایش زنده میشود؛ خاطره خرید یک جفت کفش که مدتها بود قولش را به فرزندش داده بود ولی پس از خرید، آنها را پای پسر همسایه دید، فهمید فرزندش دیگر بزرگ شده و میفهمد فقر و نداری همسایه را؛ آنقدر بزرگ شده که میفهمد زندگی فقط همین دنیا نیست؛ زندگی معنایش ایثار است و گذشتن ازخود و دل سپردن و معامله جان شیرین با خدا.
سفره هفت سین با تمام خاطراتش پهن شد؛ قلب مادر تند تند میزد؛ موقع تحویل سال سجاده انتظارش را کنار سفره هفت سین زندگیاش پهن کرد و نماز عشق را خواند و دعا کرد مثل همیشه که سرآغازش فرج امام زمان (عج) و سپس برای آمدن فرزندش دعا کرد؛ بوی عید، بوی معنویت تمام فضا را عطر آگین کرده بود.
اما باز مادر تا خبر از تابوتهای خالی میشنود چادر به سر میکند و بیهوا به دنبال تابوتهای خالی میدود؛ به پلاکها چشم میدوزد تا شاید نشانی از عزیزش بیاید؛ تابوتها را در بغل گرفته و چه زائرانه میبوید میبوسد؛ باز عید آمد و رفت و باز نگاههای یعقوبوار و چشم به راه یوسفهای رفته و برنگشته و باز مادری آرزوی دیدن فرزندش را به تاریخ سپرد.