وی ادامه داد: در ساخت مستند و نگارش کتاب از زندگی «سید محسن موسوی» بنده به همراه سید رائد، خواهران و دوستان سیدمحسن راوی این مستند خواهند بود و قرار است که به شخصیت این عزیز پرداخته شود.
مجتهدزاده بیان داشت: اسارت چهار دیپلمات ایرانی سند زندهای از عدم پرداختن جوامع بینالمللی به حقوق بشر و عملکرد آنها برخلاف عرف دیپلماتیک و شعارهایشان است. در صورتی که وقتی فردی از غربیها به اسارت گرفته میشود آنها به هر وسیلهای سعی دارند تا شرایط آزادی آن فرد را فراهم کنند. این در حالی است که تا سه سال گذشته پروندهای در سازمان ملل برای پیگیری سرنوشت چهار دیپلمات ایرانی ربوده شده توسط رژیم صهیونیستی تشکیل نشده بود حتی در خیلی از نوشتههای غربی از این دیپلماتها به عنوان گروگانهای فراموش شده یاد میکردند.
وی خاطرنشان کرد: سید محسن برای حضور در لبنان انگیزه زیادی داشت و زمینهسازی این حضور توسط امام موسی صدر و شهید چمران فراهم شده بود لذا او دنبال استمرار فعالیت در لبنان بود. در واقع اینها با حضور در لبنان میخواستند انقلاب را نشر دهند. انقلابی که به دور از الگوهای شرقی و غربی بود.
همسر جاویدالاثر «سید محسن موسوی» یادآور شد: سید محسن بر این اعتقاد داشت و میگفت «فکر نکنید که دوران مبارزه تمام شده است. دشمنان با تمام وجود مانع این انقلاب میشوند عطر این انقلاب مستضعفان جهان را جذب میکند». او حتی بعد از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران میگفت «باید همیشه آماده باشیم و نخوابیم».
وی ضمن اشاره بر تأکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر استخراج گنج از جنگ، بیان داشت: در بحث شناساندن شهدا و رزمندگان و جانبازان باید تلاش بیشتری کنیم،؛بنده اذعان میدارم که در بحث معرفی شخصیت همسرم به عنوان یک الگو سستی کردم و باید سبک زندگی این افراد را در برنامههای اصلی خود قرار دهیم؛ کسانی که به تمام دستورات اسلام عمل میکردند و جالب اینجاست که بنده هیچ نقطه ضعیفی در زندگی سید محسن ندیدم او عبادتها، رسیدگی به امور مسلمین، مدیریت، خانواده و مسایل علمی را در کنار هم داشت.
مجتهدزاده با اشاره به آخرین جمله جاویدالاثر «سید محسن موسوی» گفت: او در آخرین جمله خود که مکتوب نزد من است، نوشته بود «سرنوشتی برای من اتفاق میافتد که نه زندهام و نه شهیدم» ان شاءالله که سید محسن زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی است.
وی بیان داشت: بنا به سفارش سیدمحسن، ما تا آخرین لحظات عمر پدر و مادر ایشان در کنار والدینش بودیم؛ مادر سیدمحسن میگفت «شما بوی پسرم را میدهید» حتی بارها خواستیم به مشهد برویم مادر محسن از این کار ممانعت کرد و گفت «در کنارم بمانید وقتی که شما نیستید احساس میکنم محسن هم نیست». مادر سید محسن 25 سال انتظار آمدن و خبری از فرزندش را کشید؛ او در تمام این سالها در سرمای زمستان بخاری را روشن نمیکرد و همچنین در گرمای تابستان کولر را روشن نمیکرد؛ چون میگفت نمیدانم سید محسن الآن در چه وضعیتی است؛ حتی در لحظات آخر عمر خود پسرش را صدا میکرد و میگفت «محسن چرا جوابم را نمیدهی؟» او با گفتن همین اسم این دنیا را وداع گفت.
مجتهدزاده ضمن تقدیر از فیلم شیار 143 گفت: این فیلم تمام لحظهها و حالتهای مادر شهید مفقود را نشان میداد و خیلی زیبا بود که احساسات یک مادر نگران و منتظر در قالب فیلم به نمایش درآمد لذا باید تلاش شود تا آثار بیشتری در این رابطه به نسلهای بعد منتقل شود.
فارس