به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،سال 2014 سال سختی برای قاره آفریقا بود. بحران ابولا، درگیریهای سودان جنوبی و ربایش دختران نیجریه ای توسط بوکو حرام در طول سال 2014 توجه جامعه بین المللی را به خود معطوف کرد. این مرور را با موضوع ابولا آغاز می کنیم.
بزرگترین اپیدمی ابولا
شیوع ابولا در 2014 بزرگترین
اپیدمی این بیماری در طول تاریخ بوده است. این بیماری بیشترین شیوع را در
غرب آفریقا خصوصا کشورهای لیبریا، سیرالئون و گینه داشت. تا پایان سال 2014
تعداد تلفات این بیماری به حدود 7000 نفر خواهد رسید. در گینه 2394 مورد
ابتلا وجود داشت که از این تعداد 1518 نفر جان خود را از دست داده اند، در
لیبریا 7797 نفر مبتلا شده اند که 3290 نفر مرده اند، در سیرالئون 8273 نفر
دچار این بیماری شدند که 2033 نفر جان خود را از دست داده اند، در نیجریه
20 مورد گزارش شد که 8 نفر جان داده اند و در مالی از 8 مورد ابتلا به
بیماری 6 نفر زنده نماندند. در سنگال نیز یک مورد ابتلا وجود داشت. البته
کشورهای نیجریه، سنگال و مالی توانستند با اقدام سریع کنترلی از شیوع
بیماری جلوگیری کنند. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی چنانچه اقدامات
موثرتری برای کنترل بیماری صورت نگیرد تا پایان سال 2015 یک میلیون و
چهارصد هزار نفر می توانند به این بیماری مبتلا شوند و البته بیش از هفتاد
درصد مبتلایان می میرند.
شیوع سریع بیماری ابولا در غرب آفریقا این نکته
را بیش از پیش برجسته نمود که ضعف امکانات بهداشتی و درمانی در این کشورها
می تواند در حال و آینده فجایع انسانی بزرگی را موجب شود. کشورهائی که
بیشترین درگیری را با این بیماری داشتند بشدت دارای کمبود امکانات درمانی
بودند. در این کشورها تعداد پزشک، کلینیک، بیمارستان و مراکز بهداشتی بشدت
اندک است. تا قبل از شیوع بیماری ابولا برای جمعیت سه و نیم میلیونی لیبریا
تنها 200 دکتر وجود داشت. این یعنی یک دکتر برای هر 175 هزار نفر. علت
شیوع سریع بیماری ابولا صرفا ویژگی واگیردار بودن آن نبود بلکه عامل مهمتر
این بود که این کشورها نتوانستند امکانات درمانی و بهداشتی را در اختیار
مبتلایان قرار دهند و اقدامات موثری را برای پیشگیری از شیوع این بیماری
انجام دهند.
از سوی دیگر گسترش بیماری ابولا باعث ایجاد خساراتی در
سایر حوزه های بهداشتی و درمانی نیز شده است. از آنجا که کشورهای درگیر این
بیماری ناچار شدند اغلب مراکز درمانی خود را به رسیدگی به بیماران ابولا
اختصاص دهند رسیدگی به سایر بیماران خصوصا مبتلایان به ایدز و مالاریا کاهش
یافت و به همین دلیل این کشورها شاهد افزایش تعداد تلفات ایدز، مالاریا و
نیز افزایش تعداد مرگ و میر مادران باردار بوده اند.
آثار اقتصادی
ابولا نیز چشم گیر است. ابولا به شدت به رشد اقتصادی کشورهای غرب آفریقا
آسیب رسانده است. بر اساس گزارش بانک جهانی رشد اقتصادی سیرالئون در سال
2014 کمتر از 4 در صد بوده است. رشد اقتصادی لیبریا حدود 2/2 درصد و رشد
اقتصادی گینه نیم درصد بوده است. این در حالیست که در سال 2013 رشد اقتصادی
در سیرالئون 11 ، در لیبریا 5/5 و در گینه 5/4 درصد بوده است. طبق همین
گزارش طی سال آتی حدود 32 میلیارد دلار خسارت به اقتصاد غرب آفریقا وارد
خواهد شد.
آثار روانی و اجتماعی ابولا در میان مردم غرب آفریقا بسیار
نگران کننده است. بیش از 3700 کودک در سه کشور لیبریا، سیرالئون و گینه
یتیم شده اند. اقتصاد خانوارها بعلت محدود شدن رفت و آمدها و کاهش
دادوستدها کاهش یافته و بعلت کمبود در آمد و روی آوردن مردم به فروش زمین
آینده اقتصاد مردم روستاها بخطر افتاده است. بنا بر این سال 2015 سال سختی
از جهت تامین منابع غذائی خواهد بود. مجموعه اقدامات بین المللی که برای
مقابله با بحران ابولا صورت گرفته ناکافی بوده و چنانچه جامعه بین المللی
به این مشکل بعنوان یک موضوع جهانی نپردازد آفریقا خسارات زیادی را در این
گرفتاری متحمل خواهد شد.
دگرگونی تاکتیکی و شاید راهبردی بوکوحرام
گروه
تندرو بوکوحرام طی پنج سال گذشته در شمال شرق نیجریه یک وضعیت هرج و مرج را
ایجاد کرده و برای این کشور مشکل آفرین بوده است. این گروه در این سالها
بارها اقدام به بمب گذاری و حملات انتحاری کرده و هزاران نفر از مردم
بیگناه را کشته است. اما در سال 2014 در رفتار بوکوحرام تغییراتی مشاهده
شد. در این سال بوکوحرام روشهای سنتی مخصوص گروههای جدائی طلب را به تاکتیک
های چریکی خود افزود و به اشغال برخی مناطق جهت اعمال حکومت خود مبادرت
ورزید. در حقیقت درگیری بوکوحرام با حکومت مرکزی شکل یک جنگ داخلی بخود
گرفت. می توان تاثیرگذاری داعش را بر رویکرد جدید بوکو حرام بوضوح مشاهده
کرد. ابوبکر شیخو رهبر بوکو حرام سرزمین های اشغال شده توسط این گروه را
بعنوان بخشی از خلافت اسلامی اعلام کرد. بوکو حرام مناطق نسبتا زیادی را
اشغال کرد و بزرگترین شهر در شمال شرق نیجریه یعنی Maiduguri را بعنوان هدف
بعدی خود قرار داده است.
علاوه بر این آنچه نیجریه و بوکوحرام را در
مرکز توجه بین المللی در سال 2014 قرار داد ربودن تعداد زیادی دختران دانش
آموز بود. در شامگاه 14 آوریل 276 دختر دانش آموز از مدرسه ای دولتی در شهر
چیبوک ربوده شدند. بوکو حرام از سال 2009 تهدید مدارس را آغاز کرد و تعداد
زیادی از دانش آموزان و مدارس را مورد هدف قرار داد و تا کنون بیش از 500
دانش آموز دختر را ربوده است. تعدادی از این دختران به کشورهای همجوار
منتقل گردیدند و تعدادی نیز به اردوگاههای جنگجویان برده شدند. داستانهای
زیادی در مورد دختران ربوده شده نقل می شود اما نکته مهم این است که دولت
نیجریه تا کنون نتوانسته است سرنوشت این دختران را مشخص نماید و یا از
تکرار این اقدامات جلوگیری نماید. ربایش دختران محصل همچنان در نیجریه در
شهرهای شمال شرق ادامه دارد. این موضوع افکار عمومی مردم نیجریه و نیز
رسانه ها و افکار عمومی سایر کشورها را بسیار تحت تاثیر قرار داده است. بنا
براین اغلب کارشناسان با تاسف به این ارزیابی رسیده اند که توان گروه
افراطی بوکوحرام افزایش یافته، ارتباط معنوی این گروه با سایر گروههای
افراطی مانند داعش تقویت گردیده و از سوی دیگر توان دولت در مقابله با این
گروه افزایشی نشان نداده است.
جنگ داخلی سودان جنوبی
جدیدالتاسیس ترین کشور جهان
یعنی سودان جنوبی در کمتر از دو و نیم سال دچار دودستگی و بحران داخلی
گردید. در 15 دسامبر 2013 اولین تنشها میان رئیس جمهور سالوا کر و معاونش
ریک ماشار بروز کرد. در سال 2014 این دو دستگی به یک جنگ تمام عیار داخلی
میان نیروهای دولتی و طرفداران ریک ماشار تبدیل شد. سودان جنوبی کشوری فقیر
و آسیب پذیراست و این جنگ داخلی امیدواری ها را نسبت به آینده این کشور
نابود کرده است. تا کنون دهها هزار نفر از مردم سودان جنوبی در این
درگیریها کشته شده اند و نزدیک به دو میلیون نفر آواره گردیده اند. میلیون
ها نفر با کمبود غذا مواجه هستند و با پایان گرفتن فصل بارندگی نگرانی نسبت
به تشدید درگیریها بیشتر می شود.
سازمان منطقه ای ایگاد علیرغم تلاش
فراوان برای برقراری آتش بس موفق نشده است طرفین درگیر را وادار به پذیرش
یک راه حل نماید. سران کشورهای عضو ایگاد در سال 2014 هفت نشست برای بررسی
اوضاع سودان جنوبی برگزار کردند اما توفیقی در این زمینه بدست نیامد. آتش
بس مراعات نمی شود، مردم همچنان مورد هدف قرار می گیرند، و نشانه ای از حسن
نیست طرفین درگیر و تمایل آنها به مصالحه به چشم نمی خورد. در آخرین نشست
سران ایگاد در آدیس آبابا که طی روزهای 6 و 7 نوامبر برگزار شد قطعنامه ای
صادر شد که متضمن اعمال تحریم (شامل توقیف اموال، ممنوعیت سفر و تحریم
تسلیحاتی) علیه افراد دخیل در درگیرها بود.
هرچند که تحولات موجود و
عدم انعطاف طرفهای درگیر نشان می دهد که خواستهای ایگاد محقق نخواهد شد و
به احتمال قوی تحریمهای مورد اشاره باید اعمال گردند اما پیچیدگی شرایط
منطقه تردیدهائی جدی پیرامون عملی بودن این تحریمها بوجود آورده است. اعمال
تحریم تسلیحاتی نیازمند وجود اجماع و سیاست مشترک در کشورهای همسایه است.
این ضرورت امروزه چندان بچشم نمی خورد و سیاست ها و منافع متفاوت کشورهای
پیرامون، عملی بودن تحریم تسلیحاتی را با تردید جدی مواجه می کند.
منع
مسافرت و توقیف اموال افراد مقصر تا حدودی امکان پذیر است اما قطعنامه
صادره از سوی سران ایگاد در مورد اینکه چه کسانی باید مورد چنین تحریم هائی
قرار گیرند مبهم است. به روشنی نمی توان تشخیص داد که چه کسانی در عدم
تحقق آتش بس مقصر هستند. شرط اعمال تحریم وجود یک طرح موثر و اجماعی صلح
است. ابتدا یک طرح جامع صلح باید وجود داشته باشد تا سپس بتوان کسانی که
خلاف این طرح عمل می کنند را مجازات نمود. در حال حاضر هنوز کشورهای منطقه
به یک راه حل موثر برای ایجاد صلح دست نیافته اند.
تحولات امیدبخش
درعین حال که آفریقا در سال 2014 با
بحران های دلسرد کننده ای مانند آنچه توضیح داده شد روبرو بود اما در
بخشهای دیگری از این قاره تحولات مثبت و امید آفرینی در جریان بوده است.
یکی از این تحولات آن چیزی بود که در ماه اکتبر در بورکینافاسو اتفاق
افتاد. در این کشور کمپائوره که بمدت 27 سال حکومت را در دست داشت در تلاشش
برای تمدید دوره ریاست جمهوری ناکام ماند و با عکس العمل مردم مواجه
گردید. او به شکل تحقیر آمیزی کشور را ترک کرد و دولت موقت در این کشور
بمنظور تمهید انتخابات تشکیل شد. این امر اذهان مردم آفریقا را تحت تاثیر
قرار داد و به جریان دمکراسی در این منطقه جان تازه ای بخشید.
علاوه بر
تحولات بورکینا فاسو قاره آفریقا خصوصا در بخش جنوبی خود شاهد برگزاری چند
انتخابات مسالمت آمیز دیگر بود. کشورهای بوتسوانا، مالاوی، موریس،
موزامبیک، نامیبیا و آفریقای جنوبی در سال 2014 اقدام به برگزاری انتخابات
کردند که به عقیده ناظران بین المللی این انتخابات ها آزاد و نسبتا عادلانه
بوده اند.
از سوی دیگر علیرغم کاهش رشد اقتصادی در کشورهای غرب
آفریقا، رشد اقتصادی قاره همچنان مثبت و قابل توجه بوده است. قاره آفریقا
در سال 2014 رشد اقتصادی 6 درصدی را تجربه نمود که اندکی بیش از نرخ رشد
اقتصادی در سال 2013 است. همچنان هفت کشور از کشورهای دارای بیشترین رشد
اقتصادی جهان در قاره آفریقا قرار دارند و GDP آفریقای زیر صحرا به بیش از
دو تریلیون دلار رسیده است. میزان سرمایه گذاری خارجی در آفریقا نیز روند
رشد خود را همچنان ادامه داده است. طی ده سال گذشته در آمد واقعی مردم در
آفریقا به میزان سی درصد افزایش یافته و این بدان معنا است که تعداد بیشتری
از ساکنان قاره از فقر رهائی یافته اند. رشد اقتصادی با گسترش خدمات
اجتماعی و درمانی همراه بوده است و بعنوان مثال نرخ مرگ و میر ناشی از
مالاریا از سال 2000 تا کنون 54 درصد کاهش داشته است.
تحول دیگر مهم
اقتصادی در سال 2014 به نتیجه رسیدن مذاکرات مربوط به منطقه تجارت آزاد
بود. توافق سه بلوک اقتصادی آفریقا یعنی بازار مشترک شرق و جنوب
آفریقا(COMESA)، جامعه شرق آفریقا(ECA) و جامعه توسعه جنوب آفریقا(SADC) در
اکتبر 2014 به نتیجه رسید و بزودی منطقه تجارت آزاد متشکل از کشورهای عضو
سه بلوک مذکور تشکیل خواهد شد. مجموع جمعیت این کشورها 625 میلیون نفر است و
GDP آنها بیش از یک و دو دهم تریلیون دلار است. این سازوکار ضمن اینکه
تجارت درون قاره ای را گسترش خواهد داد، تعامل اقتصادی شرکا با کشورهای
آفریقائی را نیز تسهیل می کند.
در مجموع در سال 2014 قاره آفریقا به
روند مثبت رشد اقتصادی خود که چند سالی است آغاز شده است ادامه داد و باعث
افزایش انگیزه در سایر کشورها برای گسترش همکاری اقتصادی و سرمایه گذاری در
این قاره گردید اما در عین حال این کشورها با چند چالش بزرگ مواجه شدند که
مدیریت آنها دشوار و تاثیر آنها بر سرعت حرکت قاره آفریقا بسوی توسعه و
امنیت محسوس بوده است.