به گزارش خبرنگار
احزاب و تشکلهای باشگاه خبرنگاران، "بازسازی گفتمان"؛ "تعامل باحاکمیت"، چندصباحی است که از این واژگان در جریان اصلاحات برای بازگشت به قدرت استفاده میشود.
نشانه اولیه این بازسازی گفتمان و تعامل با حاکمیت را میتوان در پا گرفتن فعالیت "نسل دوم اصلاحطلبان" و در قالب حزب تازه تأسیس "ندا" جستجو کرد. نقش ندا در سازماندهی دوباره لشگر شکستخورده اصلاحات تا میدانداری برای حرکت اصلاحطلبان در چارچوب نظام قابل چشمپوشی نیست.
"صادق خرازی" که وی را باید بانی اصلی شکلگیری حزب ندا دانست در مصاحبه با نشریه «مثلث»، از حضور ژنرالها در رأس و جنگیدن سربازها در پایین جریان اصلاحات گلایه کرده بود.
صحبتهای خرازی، باعث گلهمندی ژنرالهای اصلاحات مانند "محمدعلی ابطحی"، "محسن صفاییفراهانی"، "احمد شیرزاد" و حتی "محمد قوچانی" "مهره مشارکتی" تازه به جرگه کارگزاران پیوسته از سربازهایشان شده بود. خیلیها از همان روزهای اول چشم دیدن «ندا» را نداشتند و با نگاه تردید و بدبینی به طفل تازهرسیده اصلاحات مینگریستند. مهرههایی که زمانی در جبهه مشارکت روزگار به اصطلاح خوش اصلاحات را پشت سر گذاشته بودند، از جدیترین منتقدان شکلگیری حزب ندا شدند؛ در حقیقت اینان به ژنرال بودن خودشان و پیاده نظامی دیگران عادت کرده بودند و تاب دیدن سرکشی سربازهای جوان خود را نداشتند.
لذا هنوز ندا به طور کامل در ذهنها ننشسته بود که خبر شکلگیری حزب "اتحاد ملت ایران اسلامی" با محوریت مهره سفیدهای جبهه منحله مشارکت، بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت؛ میشد حدس زد که اختلافات در اردوگاه اصلاحات تشدید خواهد شد.
اینبار حزبی از اردوگاه اصلاحات قد علم کرد که در آن نه از "ندایی" خبری است، نه از "پویش" و نه "امید"؛ به نظر میرسد این بار مشارکتیهای نیمهحرفهای در انتخاب اسم هم دست به عصا حرکت کردند، تا بلکه بتوانند نگاهها را تا اندازهای نسبت به خود تغییر دهند.
اگر نگاهی گذرا به اسامی حاضر در هیئت مؤسس حزب "اتحاد ملت ایران اسلامی" بیاندازیم به "اروجعلی محمدی"، "حیدر زندیه"، "بهروز صحابه تبریزی"، "حسین خلیلی اردکانی" و "داوود کریمی" برمیخوریم. شاید در ذهن خواننده این سؤال بوجود بیاید که اینها چه کسانی هستند؟ برگردیم به 3 سال پیش یعنی مهر ماه سال90؛ جایی که این افراد در آستانه انتخابات مجلس نهم و در مرقومهای خطاب به "محمد خاتمی"، از نبود حداقل شرایط لازم برای برگزاری انتخابات "آزاد"، "سالم" و "عادلانه"، گلایه کردند. نویسندگان این نامه در بخش دیگری از صحبتهای خود، اقدام "شورای عالی امنیت ملی" در حصر سران داخلی فتنه را "اقدامی غیرقانونی" توصیف کرده بودند.
حال همین افراد با تشکیل حزبی با نامی متفاوت، سعی در عرض اندام مجدد در عرصه سیاسی کشور دارند؛ برخی معتقدند که صرف نداشتن پرونده امنیتی در فتنه 88 میتواند مجوزی برای حضور این افراد در تصمیمات مهم کشوری باشد. اما باید توجه داشت که علاوه بر دارا بودن این شرط اساسی، مانیفست احزاب هم برای حضور در صحنههای تصمیم گیری بسیار حائز اهمیت است. لذا نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که حزب "اتحاد ملت ایران اسلامی" با همان مانیفست مشارکتی اقدام به تأسیس حزب جدید کردهاند.
در همین رابطه "محسن کوهکن" عضو جبهه پیروان، در مصاحبهای با "باشگاه خبرنگاران" تأسیس احزاب منحله با تابلوی جدید را به سخره گرفتن قانون و دستگاه قضا عنوان کرد. وی توبه اعضای حزب منحله مشارکت از فعالیتهای سابق خود را لازمه حضورشان در سپهر سیاسی کشور و در قالب حزب اتحاد ملت ایران اسلامی میداند.
"محمدنبی حبیبی" دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی هم در گفتگو با "باشگاه خبرنگاران" از عدم صلاحیت اصلاحطلبان حاضر در فتنه 88، برای تشکیل حزب جدید سخن گفت.
"لطفالله فروزنده" عضو ارشد جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، در گفتگو با یکی از خبرگزاریها، جبهه مشارکت را یکی از حامیان فتنه 88 دانست و "نام یک حزب جدید" را بیانگر صلاحیت آن حزب نمیداند.
آنطور که مشاهده میشود، کنشگران سیاسی نگاه تردیدآمیزی نسبت به حزب "اتحاد ملت ایران اسلامی" دارند. شاید این نگاه مردد، برخواسته از این سؤال در ذهن باشد که نوع تفکر و نگرش عدهای در برخورد با مسائل روز به چه میزان باید در ارائه مجوز فعالیتهای حزبی از سوی وزارت کشور تأثیرگذار باشد؟ آیا نداشتن پروندههای خاص در دستگاه قضا به تنهایی، ملاکی برای شکلگیری احزابی همچون حزب نامبرده است؟
گزارش از "حسام رضایی"انتهای پیام/