باشگاه خبرنگاران -
نسرین خدایاری - حمیدرضا شکارسری که «شکل های مرگ» را در قاب بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به تصویر کشیده، همان مردی است که روزی قلم به دست گرفته و «باز جمعه ای که گذشت » را در خاطر ما زنده کرد. حال ما به بهانه شکوفایی گل های کتاب به سراغ شکارسری رفته ایم، تا بهار کتاب را از زاویه دید او ببینیم.
آقای شکار سری چه سالی متولد شدید و الان چندسال دارید؟
من در حال حاضر 49 ساله هستم.
اولین کتاب شما چه بوده است؟
اولین کتابم اثری با عنوان «باز جمعه ای که گذشت» بوده که در سال 1375 و توسط حوزه هنری وارد بازار کتاب شد.
هزینه زندگی شما چطور تامین می شود؟
کارمند وزارت راه و شهرسازی هستم.
چقدر روزنامه می خوانید و به چه اندازه خود را در قبال اخبار روز مسئول می دانید؟
روزی یک ساعت روزنامه های کشور را در فضای مجازی ورق می زنم و می خوانم. اخبار را می شود به شکل های مختلف تقسیم بندی کرد. من حساسیت زیادی روی اخبار سیاسی داخل کشور و بین الملل دارم، البته اخبار ورزشی هم توجهم را به خود جلب می کند.
خانواده از سبک زندگیتون راضی هستند؟
به هر صورت کار ما و زندگی با جماعت هنرمند و شاعر مشکلاتی دارد و خانواده ها باید ایثار عاشقانه کنند، در اصل زندگی با یک هنرمند نیازمند ایثار عاشقانه است. خانواده من هم گاهی این ایثار عاشقانه را می کنند.
وقتی دلتون می گیرد، چه می کنید؟
کتاب می خوانم، چون مطالعه کردن کار اصلی زندگی من است.
نوشته های چه کسی را بیشتر از همه می پسندید؟
افراد مختلفی هستند، به طور مثال من قلم آقای بابک احمدی را خیلی دوست دارم. کوروش صفوی و قلمش را هم می پسندم. من منتقد جدی افرادی هستم که شعر منتشر می کنند پس نمی توانم در حوزه شعر از کسی اسم ببرم.
زندگی بدون قلم و کتاب را چطور تعریف می کنید؟
زتدگی بدون قلم و کتاب خالی خالی است. من این زندگی را یک خلأ می دانم.
چه کسی الگوی شما بوده است؟
نمی توانم فرد خاصی را نام ببرم، به هر حال انسان در هر دوره ای با یک الگو کار خود را شروع می کند، من هم در اولین سال های سرایش شعر توجه خاصی به کارهای «قیصر امین پور» و «شفیعی کدکنی» داشتم. هم اکنون هم هر کسی که قلم خوبی داشته باشد، می تواند من را تحت تاثیر قرار بدهد.
دوست دارید مثل چه کسی باشید؟
مثل خودم.
تا به حال شده است که دچار یأس فلسفی در مورد خواندن و نوشتن شوید؟
نه خیلی. خیلی دچار این حال و هواها نمی شوم، گاهی در انتهای سال مشابه چنین حال و هوایی به انسان رجوع می کند، گاهی وقتی حس نوستالژی به انسان، رجوع می کند آدم دچار دلگیری می شود. به نظرم در روزگار شلوغ ما خیلی جایی برای این تغییر و تحولات نمی ماند.
برای شاگردان یا مخاطبان خود چه توصیه هایی دارید؟
بنا بر موقعیت می گویم که کتاب رفیق همیشگی، مهربان و بی ضرر ماست و بهتر است که همیشه با او رفیق باشیم.
لطیف ترین کلمه ای که می شناسید؟
لطیف ترین کلماتی که می شناسم، شعر و عشق هستند.
عزیزترین فرد زندگی شما کیست؟
عزیزترین افراد زندگی من خانواده ام هستند.
گرانبهاترین کتابی که می شناسید؟
گرانبهاترین کتابی که می شناسم، قرآن کریم است.
چه کتاب و کتاب هایی را برای خواندن توصیه می کنید؟
به نظرم هر کتابی که نوشته می شود، بخشی از نویسنده، شاعر و محقق در آن به ارث گذاشته شده و یکبار قابل خواندن است. هیچ کتابی را نمی توان به هیچ بهانه ای نخواند.
وضع کتابخوانی در کشور ما چگونه است؟
ناگفته پیداست که علی رغم شلوغی های این روزهای نمایشگاه کتاب بازار کتاب خوب نیست و سهم کتاب در سبد هزینه های خانواده ها ناچیز است و امروز اگر روزنامه را از ساعات مطالعه خانواده ها حذف کنیم، چیزی نمی ماند.
اگر کسی از شما کتاب بخواهد، به او می دهید؟
هر کتابی را نه.
چند نویسنده ای که فکر می کنید ، نخواندن آثار آنهاحیف است را نام ببرید.
هر کسی بنابر رشته خودش می گوید، من فکر می کنم که حیف است اگر کارهای بابک احمدی و کوروش صفوی را نخوانیم. به نظر من شعر شاعران جوان باید خوانده شود.
اگر جای وزیر ارشاد بودید، در خصوص کتاب و نشر آن چه می کردید؟
تلاش می کردم شبکه شعر و ادبیات را تاسیس کنم.
نظرتان را در مورد این کلمات بگویید.
کتاب: رفیق
قلم: رفیق کتاب
نویسنده: رفیق کتاب و قلم
سانسور: بلای آسمانی اما گاهی لازم
تلویزیون: پنجره
نظر شما در مورد نمایشگاه بین المللی کتاب چیست؟
نمایشگاه بین المللی کتاب تهران فضایی فرهنگی است که در فضای فقیر فرهنگی ایران مثبت و خواستنی است. انتظار ما از نمایشگاه بیشتر از این بوده تا بیشتر حالت نمایشگاهی پیدا کند. چون در این حالت رقابت ناسالم از بین می رود. فضای نمایشگاهی کمک می کند تا در نمایشگاه کتاب کاملاً آشناگرایانه با کتاب برخورد شود. چنین فضایی برای ناشران هم سود اقتصادی به دنبال خواهد داشت.
انتهای پیام/