به گزارش
خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران، میهمان امروز "ستاره ای در آسمان تابناک فوتبال" ، مردی است که هنوز هم حرف هایش مثل حملات دوران جوانیش، "زهر" دار است، اما بوی صداقت می دهد، حسن روش روی صندلی "سین جیم" پاسخگوی سوالات ما بود.
سین: از خودتون بگید؟
جیم: من سید حسن روشن هستم و اولین افتخار زندگی ام، سید بودن است. این موضوع از امپراطور بودن هم برایم بهتر است.
سین: کجا بدنیا آمدهای؟
جیم: من 12 خرداد سال 1333 در شمیران به دنیا آمدم، پدرم و مادرم اهل شمیران بودند، پدرم زاده شهر ری بود و مادرم زاده ده شمیران، پس از آن در محله رستمآباد خانه خریداری کردیم و سپس به شمیران رفتیم و آنجا یک زمین فوتبال بود و یک تیم و من هم در آن تیم بازی میکردم،آن روزها برادر کوچکتر من ،سید محسن که 3 سال از من کوچکتر بود یک روز که با دوچرخه بازی می کرد زمین خورد و "افتادن همان و از دست دادن برادر همان "که پس از آن بخاطر مادرم که بتواند این موضوع را فراموش کند محله خود را عوض کردیم.
خلاصه از دو چرخه خاطره خوبی ندارم اما حدود یک سال بعد از فوت برادرم فوتبال را به صورت حرفهای شروع کردم و این برادرم برخلاف من پرسپولیسی بود و از این تیم هم پیشنهاد داشت اما اجل مهلت نداد تا به این تیم برسد . برادر دیگر من سید حسین روشن نیز در زمان جنگ سرباز کردستان بود و قرار بود که من وی را به تهران بازگردانم تا مادرم که در غم فراغ محسن میسوخت را نگهداری کند اما حسین حاضر نشد که به تهران بازگردد و به من گفت که ما چهار پنج تا رفیق هستیم که یا باهم بر میگردیم یا شهید میشویم که در نهایت با انفجار یک خمپاره در اتومبیل جیپی که داشت آنها را به خط مقدم می رساند شهید شد اما آن چهار، پنج رفیقش زنده ماندند و تنها حسین از میان آنها به درجه شهادت رسید.
سین: زندگی فوتبالی شما به چه صورت بود؟ جیم: در یکی از باشگاه های محلی فوتبال را به صورت حرفه ای آغاز کردم آن روزها به جز فوتبال کار دیگری نداشتم و هنوز انقلاب هم نشده بود، آن زمان تاج یک تیم اسم ورسم دار بود مسئولان تاج در دبی که به دعوت شیخ احمد برای افتتاحیه باشگاه الاهلی رفته بودیم از من خواستند که به به این تیم بروم و در مهر 57 بود که با این تیم به قهرمانی رسیدم ، پس از آن مرحوم غلامحسین مظلومی را هم با خود به این تیم بردم و در این تیم حسابی جا افتاده بودیم و بازی های خوبی انجام می دادیم و قهرمانیهای متعددی را نیز کسب کردیم.
سین: چهره جوانی شما شیطنت خاصی داشت آیا تا به حال شیطنتی از شما سر زده است؟جیم: بله، زیرا پدر بزرگ من نصرالله روشن معلم و روحانی بود و در زمان شاه خیلی از سربازان حکومتی آن زمان به دنبال وی بودند و پدر بزرگ من برای آنکه بتواند از دست آنها فرار کند به خاطر جثه کوچکی که داشت همیشه بالای درخت پنهان می شد. پدر من نیز کارمند بانک صادرات بود اما بعد از اینکه حکومتی ها متوجه شدند که وی در حزب جبهه ملی فعالیت می کند وی را از کار محروم کردند و از طریق یکی از دوستان پدرم که مسئول ساماندهی شهر کرج بود و بخاطر اینکه ابوی من هم با کار برقی آشنا بود از ما دعوت کرد تا به کرج برویم و پدرم در آنجا مشغول به کار شوند. یادم می آید که من با چند تن از بچه های کرج که به نوعی من بزگتر از آنها بودم و در حدود 9 سال داشتم یک روز ظهر شروع کردیم به شکاندن حباب ها و لامپ های شهر که این کار ما از ظهر آغاز و غروب تمام شد و در حالیکه داشتیم آخرین حباب و لامپ را نزدیک غروب می شکاندیم پدرم از راه رسید و همه ما را یک راست به کلانتری برد تا همه تعهد بدهیم و خودش نیز تعهد داد که با دیگر اینگونه شیطنت ها را انجام ندهیم.
سین:از چه غذایی را بیشتر دوست داردید؟ جیم: سرخ کردنی را با میل و رغبت میخورم و قرمهسبزیهایی که مادرم درست میکرد را بهترین غذای دنیا می دانم.
سین: بیشتر چه کتابهایی را مطالعه میکنید؟ جیم: به غیر از کتابهای فوتبالی کتابهایی را مطالعه میکنم که باعث زیاد شدن اطلاعاتم بشه کتاب های تاریخی حماسی بیشترین جاذبه مطالعه من هستند کتابی میخوانم که بعدا بتوانم تعریف کنم. واقعا لذت بخشه که یک کتاب بخوانی و برای اونایی که میشناسی تعریف کنی کتاب رو یک دوست واقعی می دونم.
سین: از چه چیزی بیشتر بدتان میآید؟ جیم: دروغ؛ از دروغ به شدت متنفرم و متاسفانه این روزها فوتبال ما به دروغ پرداخته است.
سین: بزرگترین مشکلی که توانستید حلش کنید چی هست؟ جیم: بزرگترین مشکل برای من دروغهایی است که میشنوم و همین که توانستم با دروغ مبارزه کنم و حرفم را به کرسی بنشانم و صداقت داشته باشم، برای من این موضوع حل بزرگترین مشکل زندگی است، آنهم در فوتبالی که این روزها سراسر دروغ است.
سین: بیشتر با چه کسی دعوا کردهاید؟ جیم: بیشترین دعوای من با مدیر عامل سابق باشگاه استقلال بود و علت آن هم یکسری دروغگوییها بود باعث دعوا شد البته بعدا ما را آشتی دادند ولی من در کل اهل دروغگویی نیستم.
سین: از چه چیزی بیشتر خوشتان میآید؟ جیم: همه خوبیها برای من زیبا و لذت بخش است.
سین: بهترین خصوصیت اخلاق شما از دید خودتان چیست؟ جیم: بهترین خصلت من این است که حسادت در وجودم نبوده و نیست.من بیشتر به فرزندانم توصیه میکنم که حسود نباشند برای رسیدن به موفقیت تلاش بکنند و رقابت را در دستور کار خود قرار دهند نه حسادت را.
سین: بدترین خصوصیت اخلاقی از دید خودتان چیست؟جیم:بدترین خصوصیت اخلاقی من این است که کینهای هستم و از این رفتارم هم به شدت ضربه خوردم اما نتوانستم آن را کنار بگذارم.
سین: شما تا به حال دعوا هم کردید؟جیم:بیشتر دعواهایم در جوانی بوده، اتفاقا کتک خورم هم ملس بود اما چند سالی است که وضع روحی من بهتر و کمی صبر و حوصلهام زیادتر شده دعوا نکردهام.
سین: تیم ملی فوتبال ایران، استقلال و پرسپولیس برای شما چه معنایی دارد؟ جیم: تیم ملی خانه اول همه بازیکنان است، خانه دوم من استقلال و پرسپولیس خانه سوم من است.به این خاطر میگویم پرسپولیس خانه سوم من است چون سرخابیها مکمل یکدیگر هستند و اگر هردو کامل باشند تیم ملی از آن سود میبرد و اگر هرکدام از آنها ضعیف باشد تیم ملی متضرر میشود.
سین: نظرتون در خصوص لیگ برتر چهاردهم به چه صورت است؟ جیم: باید بگویم لیگ چهاردهم خیلی منظم برگزار شد شاید میتوان گفت از هر لحاظ لیگ ما طبق برنامه پیشبینی شده برگزار شد و این بهترین دوره لیگ بود.
سین: ایراد لیگ چهاردهم از نظر شما چیست؟ جیم: اگر لیگ بعدی به لحاظ داوری و اداره زمین بیشتر مدیریت گردد شاید این خرده اشکالها نیز از میان برود.
سین: نظرتون در خصوص امیر قلعهنویی؟ جیم: به نظر من امیر قلعهنویی آدم زحمت کشی بوده که گول ظاهر را خورد 2سال پیش جزو محبوبترین چهرهها است که وظیفهای به دوشش گذاشتند که نتوانست به درستی آن را انجام دهد. وی بارها بارها قول قهرمانی داد ولی... من مخالف آن دسته هستم که یه روز یه نفر رو سرور همه میکنن و روز دیگه با فحاشی آن را میرنجانند.
سین:علت ناکامی استقلال در این فصل چیست؟جیم:من 26 مورد را در دفترچه یاد داشت خود نوشتهام که این موارد موجب عدم نتیجهگیری استقلال در این فصل شد، که یکی از آنها عدم برخورد مناسب از سوی قلعهنویی و سایر مسئولین باشگاه با این موضوع بود چراکه وی هم تنبیه نشد و هم اینکه پول خود را به خوبی دریافت کرد و این قضیه باعث شد تا شخصیت باشگاه افول کند و سایر بازیکنان نیز از قوانین تمکین نکنند.
سین: نظرتون در خصوص کیروش؟ جیم: به نظر من کی روش انسان با شخصیتی بوده که همیشه روی حرفش ایستاده ولی برای فوتبال ایران کار خاصی انجام نداده است و باید گفت شخصیت کی روش به تیم ملی شخصیت نداده و به این به این دلیل می گویم که کی روش برای ما کاری نکرده چون من مربیان بزرگتر از کی روش را دیدم و توقع من زیاد است.
سین: چه کسی برای استقلال مفید بوده؟ جیم:به نظر من در این اولیایی از تمامی مدیران عامل استقلال بهتر کار کرد.
سین: نظرتون در مورد آندو تیموریان؟ جیم: بازیکنی که زحمت فراوان کشید تا به این جایگاه رسید.
سین: نظر شما در خصوص مجتبی جباری چیست؟ جیم: جباری وزنه بزرگی برای استقلال بود.
سین: مهمترین ضعف امیر قلعهنویی؟ جیم: مهمترین ضعف سرمربی سابق استقلال این بود که نتوانست بازیکنان ستاره را کنار خود حفظ کند و خودش را از بازیکنان حقیرتر میدانست و دیدید مجیدی خداحافظی کرد جباری رفت آندو به تراکتور پیوست و این بدترین نوع سرمربیگری است که از بازیکن تیم کمترباشی به نظر من با القابی که به وی دادهاند هیچ نسبتی ندارد.
سین: مربی برتر لیگ برتر از دید شما؟ جیم: یحیی گل محمدی
سین: چه مربی را برای استقلال مناسب میدانید؟ جیم: به نظر من مربی خارجی مثل رایکف میتواند به استقلال کمک کند.
سین: چه نوع موسیقی را دوست دارید؟ جیم: من موسیقی اصیل ایرانی را دوست دارم و از آهنگهای کنونی چیزی متوجه نمیشوم.
سین: بهترین گلی که زدید؟ جیم: معمولا هر گلی که میزدم شیرینی و جذابیت خاص خود را داشت، اما گلی که به استرالیا زدم و حکم صعودمان به جام جهانی بود شیرین تر از همه بود.
سین: بهترین خاطرهای که داشتید؟ جیم:من یادم هست که پیش از رویارویی مقابل تیم فوتبال استرالیا با ناصر حجازی هم اطاق بودیم، وی به هیچ وجه اهل شوخی نبود و با توجه به 3 گلی که در دور رفت خورده بودیم خیلی ناراحت بود و میگفت: بازی بسیار سخت است و من به حجازی گفتم؛ اگر تو گلر خوبی باشی ما گل میزنیم، چندین بار این جملات بین من و حجازی رد و بدل شد و هربار هم می دیدم که ناصر دگرگونی خاصی پیدا می کرد تا بالاخره روز بازی فرا رسید و دقیقه 45 بازی پنالتی به سود حریف صورت گرفت اما بازیکن تیم رو به رو توپ را در جهتی که حجازی به سمت آن شیرجه زده بود روانه اوت کرد که همانجا من به ناصرخان گفتم که اگر توپ درون چارچوب هم قرار می گرفت گل نمی شد چون تو خیلی خوب دست حریف را خواندی و پس از گذشت دقایقی هم من گل زدم و هیچ جای دنیا نمی توانید ببینید که دروازهبان بیاد و گلزن بازی را ببوسد اما پس از گلزنی من ،سومین نفری که به من تبریک گفت و صورت مرا بوسید ناصر حجازی بود و من تا روز بازی به شوخی به وی می گفتم که توپ را بگیرد ما گل میزنیم این خاطره با حجازی بهترین خاطره فوتبالی زندگیم بود چون حجازی این حرف شوخی مرا جدی گرفته بود، حیف که اکنون حجازی دیگر میان ما نیست.
سین: بدترین خاطره طول عمرتان؟ جیم: بدترین خاطره به برادرم باز میگشت که با دوچرخه زمین خورد و فوت کرد در حالی که 15-16 سال بیشتر نداشت.
سین: مهمترین تجربهای که کسب کردهاید؟ جیم: در فوتبال تجربه های زیادی به دست آوردم زیرا از بچگی و از طریق پدرم با مربیانی سر و کار داشتم که حدود سه دهه قبل از بهزادی در فوتبال فعالیت می کردند.
سین: تا به حال کتک خوردهاید؟ جیم: من بر اثر شیطنتی که میکردم کتک میخوردم البته از دست درشکه چی ها، چون پول تو جیبی نداشتیم که به تمرین برویم و مجبور بودیم سوار کالسکه درشکه چی ها شویم تا به تمرین برسیم و حسابی از درشکه چی ها شلاق می خوردیم، در کل آدم دعوایی بودم البته اکنون با دیه هایی که در قانون مجازات اسلامی تعیین شده سعی میکنم که بیشتر کتک بخورم.
سین: تفاوت جام جهانی2018 با سایر جام جهانی؟ جیم: مهمترین تفاوت این جام جهانی با سایر جام جهانیها این بوده که در منطقه سردسیر برگزار میشود.
سین: به جام جهانی صعود میکنیم؟ جیم: اگر از نیروی جوان در تیم ملی استفاده شود و مدیریت لازم صورت گیرد حتما صعود می کنیم.
سین:تا به حالا پارتی بازی کردند؟ جیم: خیلی زیاد "با شوخی" البته نه به معنای واقعی درخواستی داشتیم خواهان این بودهایم که زودتر این درخواست انجام شود، در واقع پارتی در حد تسریع کار نه اینکه حق کسی را پایمال کنیم.
سین: اگر فوتبالیست نمیشدید دوست داشتید چه کاره شوید؟ جیم: دوست داشتم افسر شهربانی شوم. حتی تیم پاس هم به من پیشنهاد داده بود که به آنها بپیوندم اما وقتی دیدم که ساعت 5 صبح باید بیدار شوم و به فوتبال روی آوردم به گونه ای "جا" زدم ولی بطور کلی افسری را دوست داشتم.
سین:چند بار در ماه به زیارت اهل قبور می روید؟ جیم: تا مادرم زنده بود سر خاک برادرم میرفتم اما اکنون سر خاک همه اعضای خانواده خود میروم و بعضی وقتها بالای سر مزار آنها جدول حل میکنم.
سین: اولین بار همسرتان را کجا دیدید؟ جیم: همسرم دختر خاله مادرم بوده و ما با هم بزرگ شده بودیم و تا حالا 60 سال است که همدیگر را می شناسیم.
سین:چند فرزند دارید؟جیم:من دو دختر به نامهای دریا و دنیا و به لطف خدا دو پسر هم به نامهای طوفان و طلوع دارم .
سین: کجا درس خواندید؟ جیم: من در مدرسه اسلامی و در مکتب درس خواندم.
سین: اولین کتکی که در مکتب خوردهاید؟ جیم: یه روز من چوب تبریزی با خود سر کلاس بردم و معلم من گفت که بگذار اول روی خودت این ترکه را امتحان کنم و این شد که اولین کتک را خوردم "چوب معلم گله هر کی نخوره خله" این شعری بود که معلم من در مکتب میسرود.
سین: غیر از فوتبال در رشته ای دیگر فعالیت داشتهاید؟جیم: من کشتیگیر هم بودم در دو و میدانی هم فعالیت داشتم و پینگ پنگ هم بازی کردم.
سین: مقامی هم در رشتههای غیر فوتبالی کسب کردهاید؟ جیم:من در کشتی مقامهای را کسب کردهام در دو میدانی رتبه نخست شمیران و در پینگ پنگ هم توانستم اول شوم و همه اینها به موفقیت فوتبالی من کمک کرد.
سین: خدا رو تا به حال در زندگی لمس کردید؟جیم:خدارو شکر من هرچه که تا به حال از خدا خواستم بهم داده و الحمدالله هیچ کم و کسری هم ندارم البته یکبار وقتی با همسرم از شمال به تهران می امدیم همین که در کنار جاده ایستادیم تا برای خرید از ماشین پیاده شدیم ناگهان سنگی از بالای کوه آمد و ماشین را به ته دره فرستاد و خدا نخواست که ما در ماشین باشیم.
سین:توقع شما از مسئولان چیست؟توقع دارم با استفاده از جوان ها به مردم خدمت کنند نباید به گونه ای باشد که در برخی مشاغل که همه می دانند، هنوز یک آدم 70 ساله کار کند و جوانهای ما بیکار باشند.
سین : حرف پایانی؟ جیم:برای شما آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم روز به روز شاهد ترقی فوتبال کشورمان باشیم.
انتهای پیام/