به گزارش حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران، ضرورت معادلسازی کلمات لاتین جایی مطرح می شود که معادلی زیباتر از اصل کلمه در یک زبان وجود داشته باشد یا بتوان چنین معادلی برای آن قرار داد. فکر می کنید باید تمام کلمات لاتین معادل هایی قرار داد. گاهی کلمه بر نام یک اختراع دلالت می کند و در اینجا مسئله معادلسازی و ضرورت آن بیشتر خود را نمایان می کند چون دیگر با نام نوعی غذا یا اصطلاحی که معادل در زبان فارسی داشته باشد ، مواجه نیستیم در اینجا با یک اختراع مواجه هستیم که تمام مردم جهان آن کلمه را با تلفظ زبان خود به کار می برند و این مسئله در زبان فارسی سابقه ای دیرین دارد. اما کلمات «کاور» ، «دسر» و «کراکر» تا چه حد از این قانون تبعیت می کنند.
1- «کاور»: معادل «پوشن» را برای آن قرار داده اند. این معادل از ترکیب بن فعل مضارع « وشیدن» و «ن» ابزارساز ساخته شده است این کلمه از نظر معنا و مفهوم با معادل لاتین آن مطابقت می کند اما مسئله ای که کاربرد این کلمه را در زبان فارسی مهجور ساخته چیست ؟ این مسئله بیش از میزان کاربرد کلمه ، به زیبایی شناسی کلمه بازمی گردد . مسئله ای که بیشترین اهمیت را در کاریرد یک کلمه دارد و در این زمینه نقش مهمی ایفا می کند. از کلمات دیگری که با بن مضارع فعل «پوشیدن» در زبان امروز ساخته شده کلمه «پوشه» است شاید دلیل ساخت کلمه «پوشن» را بتوان وجود این کلمه در زبان فارسی دانست.
2- «دسر» : معادل «پی غذا» را برای آن قرارداده اند. این کلمه از پیشوند «پی» و اسم ساخته شده است البته پیشوند «پی» علاوه بر مفهوم پیشوندی آن در اصطلاح عامیانه «پی چیزی را گرفتن» نیز به کار می رود این اصطلاح به معنای دنبال چیزی را گرفتن است و کلمه « پی غذا » نیز به قیاس با همین مفهوم ساخته شده است. مشکل عمده به کار نرفتن این کلمه این است که شاید این کلمه را نوعی ترجمه می دانندتا معادلسازی .
3- «کراکر» : معادل «تردک» را برای آن قرار داده اند. این کلمه از ترکیب اسم و کاف تصغیر ساخته شده است و بر مفهوم کلمه «کراکر» اطلاق می شود. کاف تصغیر تنها در زبان امروز دیده نمی شود و در متون قدیمی نیز کلماتی با این پسوند می بینیم که از جمله آن می توان به کلمه ای چون «خردک» اشاره کرد.
انتهای پیام/
مشکل عمده= دشواری بزرگ
کلمات= واژه ها
اطلاق می شود= گفته می شود
کاف تصغیر= کِ کوچک ساز
وجود= بودن
نوعی= گونه ای
به قیاس با ...= در سنجش با؛ از رویِ
تبعیت = پیروی
دلالت کردن= نشانگر بودن؛ یادآور بودن
قرار داده اند= گذاشته اند؛ نهاده اند
ترکیب = آمیزه
تا چه حد= تا چه اندازه
مهجور= کم کاربرد
مطابقت= همخوانی؛ سازگاری؛ هماهنگی
فعل= کارواژه
مضارع= اکنون
نقش مهمی ایفا می کند= نقش برجسته ای بازی می کند؛ جایگاه ویژه ای دارد؛ ارزشمند است؛ با ارزش است
می توان اشاره کرد = می توان نام برد / یاد کرد
مواجه هستیم= روبرو هستیم
اختراع= نوآوری