باشگاه خبرنگاران -
مریم محمدی؛ ابراهیم حسنبیگی متولد 1336، دارای شأن درجهی دو هنر و کارشناس ادبیات فارسی است. او در سال 67 لوح زرین دست خط امام را به خاطر فعالیت هنری در عرصهی دفاع مقدس کسب کرده است. اکنون بازنشسته و ساکن جزیره کیش است. هر از گاهی کلاسهای نویسندگی را در آنجا برگزار میکند. از جمله آثار او میتوان به رمان محمد (سال 88)، رمان قدیس (سال 91) و ریشه در اعماق (سال 90) اشاره کرد. گفتگوی خبرنگار باشگاه خبرنگاران، با او را در ادامه میخوانید:
*چه هدفی را از نوشتن دنبال میکنید؟
نوشتن برای من پاسخگویی به احساس نیاز است، نه تنها من، بلکه به نظرم برای هر نویسنده و هر هنرمندی، داستاننویسی و هنر آفرینی، ناشی احساس نیاز برای بازگو کردن آن چیزی است که در دل دارد.
*پس میتوان گفت شما به نوعی در تلاش برای انتقال تجربیات خود هستید؟
به دنبال راهی برای ارتباط با مخاطب و البته انتقال تجربیات و احساسات اندیشه و تفکری که گاه، ذهنم را درگیر میکند و نیاز دارم تا با مردم در میان بگذارم.
*آقای محسن بیگی، اصلاً جامعه اگر نویسنده نداشته باشد، اتفاقی میافتد؟
من فکر میکنم در جامعه ما اتفاق خاصی نمیافتند، جامعه بدون نویسنده و بدون هنر و اندیشه، جامعهای خشک و بیروح است. فرهنگ و هنر روح یک جامعه هستند. هنرمند نیاز جامعه را میشناسد و میشناساند اما متاسفانه در کشور ما، با توجه به سرانه پایین مطالعه،اگر هم کتابی نباشد و نویسندهیا، فکر نمیکنم به جایی بر بخورد.
*آیا این کتاب نخواندن در جامعه ما، از گذشته به وجود آمده یا حاصل روندی چند ساله است؟
نه، این روند از گذشته به همین شکل بوده است، البته سرانهی مطالعه الان خیلی پایینتر از سالهایی است که جامعه 30 میلیونی داشتیم، در آن زمان تیتراژ 3000 تایی کتاب، مورد نقد جامعه فرهنگی و نویسندگان بود،تصور کنید امروز با جمعیت حدود 80 میلیون، تیتراژ کتاب به هزار تا 1500 جلد رسیده است!
*شما در نگارش داستانهایتان، بیشتر بر تخیل تکیه دارید یا واقعیت؟
حتی تخیل ما نویسندهها، برگرفته از جامعه است. نویسنده نمیتواند دور از جامعه در محیطی خلوت بنشیند و کتابی را بنویسد مبتنی بر تخیل خود، بدون آنکه در آن بارقههایی از واقعیات اجتماعی نباشد.
*تا چه حد در داستانهای خود به مسئله روز جامعه اشاره دارید؟
دغدغهی مسائل روز را داشتن وظیفه هر هنرمند و نویسندهای است البته ناگفته نماند که وظیفهی نویسنده، ارائه راهکار حل مشکلات در جامعه نیست، نویسنده تنها مشکل را نشان میدهد و راهکار را دیگر باید مسئولین،پیدا کنند و به اجرا بگذارند. به شخصه در آثارم، به دلیل اینکه روزگار انقلاب و جنگ و ارزشهای دفاع مقدس را درک کردهام، تلاش میکنم تا به قدر توان،اشاراتی به ارزشهای از دست رفتهی روزگار قدیم و تغییرات نه چندان مناسب اخلاقی و اجتماعی اشاره کنیم. البته امروز ملاحظاتی وجود دارد که بیان معضلات اجتماعی جامعه از سوی هنرمند و نویسنده را کمرنگ میکند.
*شما چه توصیهای برای جوانان علاقهمند به نویسندگی دارید؟
جوانای که علاقهمند به داستاننویسی هستند، امروز شرایط به مراتب بهتری از جوانان 30 سال قبل دارند، از این جهت که در آن زمان ما امکان دسترسی محدودی به کتاب و نویسندگان داستانی داشتیم، اما در حال حاضر دیدار با نویسندگان در محافل ادبی، فرهنگسراها و به واسطه نقد کتاب، فراهم است. توصیهی اصلی من به جوانان علاقهمند به نویسندگی این است که «استادِفن» ببینند. امروز به نظرم امکان آموزش فن نویسندگی وجود دارد.
*شما خود چقدر آثار نویسندگان جوان را مطالعه میکنید؟
متاسفانه در چند سال اخیر خیلی کم وقت میکنم به این آثار توجه کنم. سالهای قبل به دلیل داوری آثار د جشنواره کتاب فصل که به بررسی آثار داستانی جوانان به خصوص در حوزه دفاع مقدس میپرداخت، با آثار آنها آشنا میشدم.
*با پایان یافتن نمایشگاه کتاب، یکی از اصلیترین نقدها همچنان، انتقاد از محل برگزاری آن است. نظر شما در این رابطه چیست؟
البته این نقد را نه فقط اهالی قلم و نشر، بلکه خود مسئولان هم به این موضوع دارند، تصور میکنم یکی از دلایلی که باعث بروز این اتفاق و حل نشدن این معضل شده است، فراموش شدن آن و از بین رفتن دغدغه کتاب و کتابخوانی تا سال آینده باشد. به نظر میرسد ادارهای برای حل این مشکل وجود نداشته باشد. حتی فکر میکنم با انتقال نمایشگاه کتاب به «باغ کتاب» باز هم همین مشکلا پا برجا باشد.
انتهای پیام/