حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان- مریم محمدی؛ بلقیس سلیمانی، نویسنده و منتقد ادبی در سال 1342 در کرمان متولد شد. کارشناسی ارشد در رشته فلسفه دارد و بیش از هشتاد مقاله در مطبوعات به چاپ رسانده است. از جمله آثار او میتوان به «بازی عروس و داماد»، «بازی آخر بانو»، «به هادس خوش آمدید»، «سگ سالی» و... اشاره کرد. او تاکنون داوری چندین جایزه ادبی جشنوارههای داخلی و بینالمللی را بر عهده داشته. گفتگوی کوتاه ما را با او میخوانید:
خانم سلیمانی لطفاً بفرمایید جرقه نویسندگی از چه زمانی برای شما زده شد؟
اولینبار در دوران دبیرستان بود که پس از خواندن یک از رمانهای معروف خانوادگی، احساس کردم که من هم میتوانم داستان اقوام و طایفه خودم را بنویسم. دست به قلم شدم و قصه نوشتم، البته قبل از نوشتن داستانهایم چند اثر را که همه مضامینی تحقیقی و پژوهشی داشتند را به چاپ رسانده بودم.
اولین کتابی که از شما به بازار آمد و با استقبال مردم مواجه شد؟
در سال 1384 بود که کتابی با عنوان «بازی آخر بانو» از من به چاپ رسید و خیلی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
خانم سلیمانی، از نوشتن چه هدفی را دنبال میکنید؟
واقعیتش در نوشتههایم به دنبال رساندن پیام خاصی به مخاطب نیستم، در واقع هدفم این نیست که مخاطب را به یک نتیجه خاص برسانم. آنچه که به دنبالش ایجاد سؤال و تقویت پرسشگری خواننده است. در واقع سعی دارم خواننده را در یک مرحلهای از چرایی قرار بدهم و او را به سمت پیدا کردن سؤالات رهنمون کنم. البته به عقیده من کار نویسنده پیام دادن و بستهبندی پیام برای مخاطب نیست.
شما در آثارتان بیش تر از همه از زنان و مسائل آنها مینویسید. چرا؟
طبیعی است که هر نویسندهای از دنیایی که میشناسد، مینویسد. من هم دنیای زنان را خیلی خوب میشناسم، با روحیات و مشکلات و دغدغههای آنها آشنا هستم. البته من در رمان «سگ سالی» قهرمان قصهام یک مرد بود، اما خب محور اصلی داستانهایم روی شخصیتهای زن میچرخد.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
من در حال حاضر منتظر کسب مجوز انتشار آخرین کتابم با عنوان «شب طاهره» هستم که روند اخذ مجوز آن از سوی نشر ققنوس دنبال میشود. در حال حاضر هم تنها مطالعه میکنم، در زمانهایی که کتابی را نمینویسم بیشتر در حوزه کتابهای نظری و فلسفی کتاب میخوانم.
با توجه به تعطیلات تابستان، چه کتابهایی را به مخاطبان برای خواندن پیشنهاد میکنید؟
در میان آثار نویسندگان داخلی «داستانهای جنوب» اثر دکتر علی صالحی و «گهواره مردگان» مهدی بهرامی را پیشنهاد میکنم. در میان آثار خارجی هم کتاب « کتاب سیاه» اثر ارهان پاموک و «نقب زدن به آمریکا» اثر آن تایلر ترجمه گلی امامی را پیشنهاد خوبی برای مطالعه تابستانه میدانم.
با توجه به اینکه در میان آثاری که معرفی کردید، کتابهایی هم مربوط به نسل جوان نویسندگی بود،امروز فعالیت این نسل را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من امروز ادبیات ما از وضع خوبی برخوردار است. ما متأسفانه همیشه مرغ همسایه را غاز میدانیم، در حالی که به نظر من امروز نویسندگان جوانی داریم مثل مهدی بهرامی، زهرا عبدی، سینا دادخواه و خیلیهای دیگر که به نظر من هم در زمینه زبان و هم در زمینه روایت داستانی مستحق تحسین هستند.
امروز جایگاه نقد ادبی را برای همین آثار نویسندگان جوان چطور ارزیابی میکنید؟
متأسفانه خیلی خیلی ضعیف، مشکل ما هم همین است. من زمانی در یک مصاحبه گفتم که نقد ادبی ما هم دارد همپای ادبیات داستانیمان حرکت میکند، اما الان معتقدم که در سالهای اخیر بسیار از این قافله جا مانده است. علت آن هم این است که منتقدین ما نظریه نمیدانند. در بسیاری از جلسات نقدی که ما شرکت میکنیم تنها به یک مرور از اثر بسنده میشود و نقدی از آن ارائه نمیشود.
خانم سلیمانی نویسندگی برای شما یک تفنن است یا حرفه؟
اوایل برای من حکم تفنن را داشت،اما در سالهای اخیر به عنوان یک حرفه و شغل به آن نگاه کردم. به هر حال تخصصی هست و میشود به آن به چشم یک حرفه هم نگاه کرد، البته نوع نگاه جامعه و مسئولان به نویسندگی به عنوان یک شغل که بشود از کنار آن نان درآورد نیست، امروز هم تنها این امکان برای عده محدودی از نویسندگان وجود دارد که بتوانند از طریق این حرفه درآمدی کسب کنند.
به عنوان سؤال آخر، دیدگاه شما در مورد ممیزی کتاب چیست؟
واقعیت این است که در سالهای اخیر خیلی از نویسندگان جوان و کتاب اولی با من حرف زدند در این باره و منتقد بودند به روند بررسی آثار و سختگیریهایی که از سوی بررسیها میشود. من به شخصه معتقدم که سختگیری نسبت به جوانان تازهکار در عرصه نویسندگی باید کمتر باشد تا به دلسردی آنها منجر نشود. آنچه دیده میشود ضابطهمند نبودن ممیزیها سلیقهگرایی در بررسی آثار است.
انتهای پیام/