اگر خیلی با ریشههای تاریخی امثال و حکم فارسی آشنا نیستید، از امروز این فرصت را دارید كه با چککردن صفحه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، تا حدی با آنها آشنا بشید. اما قبل از هرچیز یه مقدمه لازمه از این که کلا ضربالمثلها چه جایگاهی در جامعه و فرهنگ دارن.
ضربالمثلها ریشه در فرهنگ عامیانه دارن، در تمامی جوامع و قومیتهای کشورمون، متناسب با فرهنگ محلی و البته با توجه به ویژگیهای خاص اون منطقه هستن.
ضربالمثلها ریشه در ادبیات شفاهی ما دارن. در یک ضربالمثل به راحتی میشه با تعداد کلمات محدودی بیشترین و عمیقترین مفاهیم رو منتقل کرد؛ حتي در بعضی موارد میشه جمع اضداد رو هم در يك ضربالمثل دید. مثلا اینکه میگیم: «آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم».
بعد این مقدمه با نقل يك روايت، به سراغ ضربالمثلی میریم که از قضا در کشورمون کاربرد زيادی داره.
و حالا اون روايت:
]آوردهاند كه... در زمانهای دور تمامی مسافران یک کشتی طوفانزده به دریا افتادند. کشتی غرق و مسافران هم. در میان مسافران مردی بود که به تخته پارهای چنگ زد و با هزار زحمت خود را به ساحل رساند.
صبح که شد مرد نجاتيافته به سمت شهری در همان نزدیکی رفت اما با تعجب مردمي را ديد كه بيدليل تکریمش کردند و او را با سلام و صلوات به يك قصر بردند. او شگفتزده از مردمی که او را نمیشناختند و اینگونه احترامش میکردند، پیرمردی را در همان حوالي قابل اعتماد يافت و از او پرسید که جریان از چه قرار است؟
جریان از این قرار بود که در آن شهر هر سال مردم پادشاه خود را شبانه و همراه همراهانش به دریا میسپردند، پس از غرقشدن کشتی پادشاه، آنها اولین کسی را که فردا از دروازه شهر وارد میشد، به عنوان شاه جدید انتخاب میکردند.
القصه مسافر نجاتیافته كه حالا پادشاه شده بود، از همان روز به فکر افتاد تا در انتهاي سال چنين سرنوشت شومي نداشته باشد. او در همان نزدیکیها قصری ساخت و در شب واقعه شناکنان خود را به قایقی رساند که از قبل آماده کرده بود و با آن قايق به سمت قصرش رفت.
شاه نجاتيافته در همان موقع آن پیرمرد را دید و از او پرسید که آنجا چه می کند؟ معلوم شد که پیرمرد در تمام این یک سال حواسش جمع شاه بوده، از او پرسید که چطور این قصر را ساخته؟ شاه گفت: من میدانستم که این اتفاق حتما برایم خواهد افتاد و ردخور ندارد، از همین رو به فکر افتادم تا قبل از وقوع فکری کنم و این طور جان خود را نجات دادم.
این ضربالمثل معمولا در مورد افرادی به کار میرود که آیندهنگرند، یا در مواقعی که اتفاقی میفته که قابل پیشگیری هم بوده اما کوتاهی شده.
ضربالمثل دیگری که بار معنایی مشابه دارد شاید «پیشگیری بهتر از درمان است» باشد.
در کشور خودمون معمولا از این ضربالمثلها خیلی استفاده میشه. مخصوصا در مواقعی که حوادث غیرمترقبه پیش میاد. یا حوادثی مثل تصادفهای جادهای اتوبوسهای اسکانیای واقعا امتحان پس داده! و یا هواپیماهای توپولوف سقوط آزاد!
گزارش از: مريم محمدی
انتهای پیام/