جوان هم پس از سلام و بیان جملات آغازین این بار با حضار فارسی زبان غیرایرانی آهنگ هه هه را خواند و پس از پخش آیتم کوتاهی شروع به گفتگو با آنها کرد و از نظرشان در مورد ایران وتهران پرسید.
در این بین یکی از مسئولین آموزش به این افراد بیان کرد که به طور مداوم برای آنها کلاسهای مختلف زبان آموزی، حافظ خانی و از اینجور برنامهها برگزار میکنند، جوان هم پس از صحبتهای وی گفت: همه اینها خوب هستند ولی خود من اگر در چنین موقعیتی بودم، دلم میخواست بیشتر بین مردم بروم و از بازارها و مکانهای عمومی اینچنینی دیدن کنم، به همین جهت نظر من این است که در کنار کلاسهای مختلف خیلی خوب می شود که این اتفاق هم بیافتد.
*آزمونی برای نمایندگان لبوفروشی در کشورهای دیگر
پس از مقداری گپ و گفت، جنابخان به عنوان کمدین در جایگاه مخصوص حاضر شد و در ابتدا به انگلیسی گفت سلام به همه، بعد هم از خواندن زبان در سطح آی.ال.اس برای پیوستن به جشنواره لبوفروشان بین المللی شهر ولز خبر داد، ولی دقایقی بعد با کتابی که در دست داشت و رامبد از آن سوالی کرد معلوم شد او حتی الفبای ابتدایی را هم نمیداند! و در جواب خنده رامبد پاسخ داد هه هه هه...
جناب خان در ادامه اعلام کرد که میخواهد در کشورهای دیگر لبو فروشی بزند و شروع به پیدا کردن نماینده از بین حاضران کرد، در این میان ابتدا جوانی ایتالیایی داوطلب شد و جناب خان گفت که باید اول از او یک تست بگیرد، برای همین از وی خواست تا شعر لبو لبو را با همان لحن خاص و کشدار بخواند، که این اتفاق به صورت جذابی صورت گرفت، بعد از آن هم فرد دیگری از ترکیه داوطلب شد و اوهم از پس آن تست به خوبی برآمد.
بعد از اینها جناب خان دو نفر دیگر را برای بازی در تیم پاری سن ژرمن انتخاب کرد؛ در ادامه هم شعر اشکله جونوم اشکله را با همخوانی خارجیان فارسی زبان خواند و در آخر نیز شعر سیاهه نارگیله را اجرا کرد.
*لطیفه مورد علاقه رامبد
سید محمدرضا دربندی،معاون امور بین الملل انجمن سعدی، مهمانی بود که پس از یک رفت و آمد رسانهای روبهروی جوان نشست.
وی راجع به گسترده بودن این انجمن و مخاطبان آن در سراسر جهان گفت: در حال حاضر در نقاط مختلفی از دنیا توسط این گروه محفلهای حافظ شناسی مختلفی برگزار میشود، همچنین تعدادی از کشورها مثل آذربایجان،ارمنستان، قرقیزستان و ... برای دانش آموزان دبیرستانی خود فارسی تدریس میکنند، از دیگر مخاطبان انجمن سعدی میتوان به وجود حدود 4 ملیارد ایرانی که اکثر آنها در خارج از کشورند و علاقهمندند تا فرزندانشان به فارسی مسلط شوند اشاره کرد، ما با دادن هزینه و یا گاهی فرستادن اساتید به این نقاط کلاسهایی را در روز شنبه برای آنها برگزار میکنیم تا بچهها بتوانند در وقت آزاد خود این زبان را هم بیاموزند.
در حالی که بحث جدی شده بود جوان از او پرسید که آیا جک گفتن بلد است؟! و با این سوال فضا مقداری تغییر کرد، چرا که وقتی دربندی پاسخ منفی داد رامبد لطیفهای را تعرف کرد و گفت که آن را خیلی دوست دارد، لطیفه این بود: یک بار کشتی غرق میشود و یک نفر خود را به سختی به ساحل میرساند، وقتی به خشکی میرسد نفس زنان میگوید: خوب خودم را نجات دادم حالا برم بقیه را نجات دهم!!!
*بوی عیدی با لهجه اوکراینی
در پایان این گفتگو دربندی خاطر نشان کرد که برخی از استادان و مترجمان زبان پارسی میگویند که ما چنیدن سال زحمت کشیدهایم تا بتوانیم حافظ، سعدی، مولانا و ... را بخوانیم ولی کودکان شما با وجود بلد بودن این زبان اهمیت کمی به چنین آثاری میدهند وکاش مقداری این اوضاع بهبود یابد.
برای انتهای برنامه هم یک جوان اوکراینی روی صحنه آمد و شعر بوی عیدی را برای همه به خوبی خواند و خندوانه در حالی به پایان رسید که آهنگ اصلی این شعر پخش میشد و همه به احترام مردم ایران ایستاده بودند.
شاد باشید.
گزارش از: فاطمه شهدوست
انتهای پیام/