من فکر نمی‌کردم بتوانم دوباره به ایران برگردم ولی خوشبختانه برای کنفرانس‌های خبری دعوتم کردند و همیشه مشتاق هستم به ایران بیام.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پروفسور جهانگیر دری نویسنده ایرانی‌تبار روسیه و استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی مسکو اکنون از جمله چهره‌های شناخته شده در حوزه ادبیات ایرانی است.

جهانگیر دری آثار ارزشمندی را به تالیف در آورده و بیش از 50 سال است که برای ترویج زبان و ادبیات فارسی در این سرزمین می‌کوشد جهانگیر دری در سال 1932 میلادی در مسکو چشم به دنیا گشود و در سال 1935 به همراه پدر و مادرش به ایران عزیمت کرد وی در سال 1946 به دلیل انتخاب پدرش به سمت رایزن ایران در شوروی به این کشور بازگشت و پس از طی مدارج عالی علمی و فرهنگی در دانشگاه روسیه برای همیشه در این شهر ماندگار شد.

در هفته فرهنگی تهران – مسکو گفتگویی با پروفسور جهانگیر دری داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

*می‌خواهیم این طور شروع کنیم که شما چطور این مسیر را انتخاب کردید تا بتوانید در روسیه زندگی کنید و درباره تاریخ و ادبیات ایران تحقیق و پژوهش داشته باشید و در حال حاضر در دانشگاه مسکو تدریس کنید؟

اگر بخواهم کامل به شما بگوم داستان هزار و یک شب می‌شود زندگی، انتخاب رشته برای من خیلی مشکل بود همه مطالب را در کتاب «ایرانی زنده» که چندی پیش منتشر کردم نوشته‌ام همچنین پیش از این یک نسخه هم به روسی نوشتم که شامل همان مضمون است فقط عکس‌های آن فرق می‌کند.در ابتدا ما را به دلیل اینکه از ایران آمده بودیم قبول نمی‌کردند، بعد از سختی‌های زیاد تونستیم در تمام امتحان‌ها با نمره عالی قبول شویم ما را در رشته زبان ادبیات روسی قبول کردند به خاطر دولتی بودن دانشگاه ما راضی بودیم بعد از تمام شدن تحصیل در روسیه به شهر دوشنبه (تاجیکستان) رفتم و در مدت سه سال در رشته ادبیات فارسی و دست‌نویس‌های فارسی که در شهر دوشنبه وجود داشتند توانستیم شش جلد از بهترین دست‌نویس‌های فارسی را در آنجا منتشر کنیم.بعد از سه سال به مسکو برگشتیم و در انستیو شرق‌شناسی مشغول ادبیات معاصر ایران شدم. به خاطر اینکه ادبیات کلاسیک ایران را در روسیه به خوبی می‌شناسند و کتاب‌های رودکی‌، فردوسی، سعدی، حافظ، خیام و جامی را چندین بار در روسیه منتشر شده بود اما درباره ادبیات معاصر ایران کسی کار نکرده بود. ترجمه و کتابی  در این مورد نداشتیم به خاطر همین در خصوص ادبیات معاصر شروع به کار کردم. 

اولین کتابم درباره نظم طنزآمیز فارسی بود بعد درباره طنز فکاهیات فارسی همچنین طنز در نثر فارسی و ادبیات ایران در قرن آخر نوشتم و ترجمه‌های زیادی در این زمینه داشتم. درباره نویسندگان هم کتاب‌های مختلفی را نوشتم. با توجه به مکاتبه‌هایی که در طول 20 سال با جمال‌زاده داشتم 250 نامه از او گرفتم و چند بار هم به ژنو رفته بودم با هم دوست شده بودیم و یک کتاب جداگانه درباره جمال‌زاده نوشتم و همه این نامه‌ها که دست‌نویس‌های جمال‌زاده است را می‌توانید در کتابخانه ملی ایران که هدیه داده‌ام را ببنید. به علاوه نویسندگان دیگر که طنز فکاهیات نوشته مثل خسرو شاهانی کتابی نوشتم همچنین تقریبا می‌توانم بگویم تمام آثار صادق چوبک، آثار جمال‌زاده با داستانک‌های کوچک و بزرگ، داستان‌های هوشنگ گلشیری، داستان‌های فریدون تنکابنی و احمد محمود را ترجمه کرده‌ام.

*با توجه به تدریس در روسیه استقبال از زبان فارسی و تاریخ ایران چطور بوده است و جوان‌ها چه برخوردی با تاریخ و فرهنگ ایرانی دارند؟

آنها بعد از آشنایی با تاریخ و ادبیات و فرهنگ ایران عاشق این ادبیات می‌شوند چون بدون شک یکی از بهترین ادبیات و فرهنگ‌های دنیاست و خیلی هم قدیمی است ولی متاسفانه خیلی‌ها به این ادبیات آشنا نیستند اما این اواخر روابط بهتر شده و توانستیم کتاب‌هایی را ترجمه و منتشر کنیم تا مردم روسیه با نویسندگان معاصر ایران آشنا شوند.

*آقای دکتر از مهمترین اتفاق و تجربه‌ای که در این همه سال در زندگی و تدریس داشته‌اید برایمان بگویید؟

اتفاقات زیادی در این مدت رخ داده است که نمی‌توان همه را به یاد آورد و گفت: زمانی که در شرق‌شناسی کار می‌کردم همزمان افرادی که متخصص کشورهای مختلف بودند را به شهرها و جاهای مختلف می‌فرستادند یک دفعه منو به سرحد ایران در ترکمنستان فرستادند که خاطره خوبی از این سفر دارم سربازانی که آنجا ایستاده بودند برجی داشت که از آنجا نگاه می‌کردند به آنها گفتم می‌توانم ایران را نگاه کنم گفت بفرمایید رفتم بالا برج یک ده ایرانی بود و آنجا خیلی بزرگ نشون می‌داد به خاطر اینکه دوربینش خیلی بزرگ بود 40 دقیقه ایستادم و نگاه کردم و از من پرسیدند چرا ایستادید از چی خوشتون اومده گفتم ایران را می‌بینم آخه من 40 سال از ایران رفتم.

*الان چند وقت یک بار به تهران سفر می‌کنید؟

من فکر نمی‌کردم بتوانم دوباره به ایران برگردم ولی خوشبختانه بعد از انقلاب برای کنفرانس مشروطیت دعوتم کردند به خاطر اینکه پدرم با قوام‌السلطنه در سال 1946 به مسکو آمده بودند و توانستند کاری بکنند که قوای شوروی را از آذربایجان ببرند. فکر کردم بعد از این همه سال به ایران برگردم ممکنه بد نگاه کنند بگویند پدرش در دوره شاه کار کرده ولی برعکس به من گفتند جهانگیر دری پسر حبیب‌الله دری است که ما را از دست این کمونیست‌ها نجات داد و از آن زمان به بعد همیشه از من دعوت می‌کردند و همیشه مشتاق هستم به ایران بیام و دوستان قدیمی خود را ببینم.

*با این علاقمندی شما چرا به تهران مهاجرت نمی‌کنید؟

زمانی که کنفرانسی در تهران برگزار شود سعی می‌کنم به تهران بیام ولی متاسفانه کم اتفاق می‌افته هر دو سه سالی یکبار ولی بهتر است که سالی یکبار این اتفاق رخ دهد 83 ساله تمام اینجا هستم زن و بچه‌هام اینجا هستند برم تهران فقط بمیرم.

*البته از طرفی هم دانشجویان و جوانان علاقمند هستند تا شما در روسیه تدریس کنید رابطه شما با دانشجویان چگونه است؟

رابطه خیلی خوبی داریم. من باید خیلی وقت پیش تدریس را تمام می‌کردم. 83 سال همش مشغول تدریس و نوشتن بودم اما اینقدر جوان‌ها با من خوب هستند و دوست دارند با هم بیشتر صحبت کنیم به خاطر همین در دو دانشگاه تدریس می‌کنم.

*مهمترین مسئله‌ای که جوانان روسیه در مورد ایران به آن اشاره می‌کنند، چه چیزی است؟

سوال‌های مختلف دارند بعضی‌هاشون می‌پرسند که ایران خوبه یا بد؟ بریم، نریم؟ آزادی وجود دارد؟ من به آنها می‌گویم خیلی خوب است چیزهایی که پخش می‌کنند که در ایران آزادی وجود ندارد، همه دروغ است.

*چه شعری با خودتون زمزمه می‌کنید؟

بیشتر اشعار حافظ، سعدی، رودکی را زمزمه می‌کنم.

انتهای پیام/ 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.