حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ رضوان رهنما شاعر جوانی که چندی پیش با پنجمین کتاب خود وارد بازار کتاب و نشر شد، مهمان ما شده تا کمی در مورد سبک هایکو و سرودههای تازه او در کتاب «چکیدن نور در ثانیه» صحبت کنیم. گفتگوی کوتاه ما را با او میخوانید:
*خانم رهنما با توجه به حضور شما در فضای شعر دید شما نسبت این واژه چیست؟
شعر یک ادارکه که در مرحله بعد تبدیل به کلمات میشود و زاییده پتانسیلهای درونی یک شاعره. همینطور وابسته به حقیقت روح آن فرد هست.
*با توجه به تعدد نویسندگان و شاعران از نظر شما فرد شاعر و نویسنده باید چه ویژگیهایی داشته باشد که از شاعرنماها تشخیص بدیم اونها رو؟
عقیده شخصی من این است که در درجه اول باید انسان بود، بعد شاعر. تا در خودت ریشه نداشته باشی نمیتوانی محصولی به بار بیاری که باعث تغذیه انسانها بشه و نه مسموم کردنشون. برخی به واسطه جمع کردن معلومات طوطیوار از کانالهای مختلف خودشون رو به نوعی باسواد و صاحبنظر فرض میکنند، در صورتی که میشه گفت اونها جاسوسهای فرهنگ هستند و نه صاحبان آن. صرف برونگرایی و رابطهمند بودن و کسب جایزه نیست که ما کسی رو به عنوان صاحب قلم بپذیریم، نویسنده خوب وقت نداره که به دنبال اینجور داستانها باشه. هیچ وقت تاریخ هم این طور نبوده و واقعا درسته که میگن بهترین آثار نویسندگان بزرگ دقیقا هنگامی خلق میشه که بیهیچ چشمداشتی به نوشتن میپردازند.
*از نظر شما شعر خوب چه جور شعریه؟
در شعر امروز ساختارمندی مهمه و ساختارمند بودن به این معنا است که هیچ جایی از شعر قابل حذف کردن نباشه. اما چون قرنها شاعر با فاصله با مخاطبش حرف میزده و حتی در شعر دوره میانی هم استفاده از کلمات سانتی مانتال عرف بوده، هنوز مردم از شعر و شاعری انتظار همان شیوهها و یا یک زبان آرکاییک و پرطمطراق رو دارن. شعر میتواند به راحتی به زبان طبیعت و اجسام نزدیک بشه و بذاره آنها هم حرف بزنند. هنر هایکو کاستنه نه افزودن
*با توجه به حرفهای شما و اشاره به سبک هایکو کمی درباره این سبک صحبت کنید؟
در ابتدای صحبتم راجع به هایکو میخوام اشارهای داشته باشم به جمله «باشو» که پیامبر هایکو نامیده میشود.
باشو این طور میگه که در طبیعت معنای عمیقی وجود دارد اما وقتی به بیان آن میپردازیم، واژهها از یاد میروند و چیزی که من میخوام بگم و فکر میکنم نظر و قول بسیاری هم این طور باشه این است که طبیعت به دست میاد، پس میتوانیم قبول کنیم که چرا میگن هایکو در فرهنگ ژاپن دعاست و نباید با هایکو جز به آهستگی و در حد راز و نیاز سخن بگیم و این مورد که باز اشاره شده شکار هایکو صبوری میخواد و نوشتنش شتاب.
هایکوهای من دقیقا برمیگرده به بخشی از کودکیهام اونجایی که پای مدرسه در میان نیست و این همون بازگشت به معصومیت نخست و شفافیت و رهایی روح است. همین طور که اصلا درباره شاعر این تعریف شده که شاعر کسی است که دوران کودکی خود را به یاد آورد.
*با این تفاسیر راجع به هایکو حرفهای نگفته زیادی وجود دارد؟
اگر اجازه بدید میخواهم به یکی از تفاوتهای که قائل شدن برای هایکو به نسبت سایر اشعار اشاره کنم. شعر اگر برای درمان زخمهای بشر آمده، هایکو اما میگه کدوم زخم و یک تفاوت دیگه که بارزه به بخش کارکردگرایی شعر برمیگردد و این است که وظیفه شعر اگر خلق زیبایی است، راه هایکو رسیدن به حیرت قلمداد میشه و تازه زیبایی یکی از هزاران عناصری است که زیرمجموعه حیرت به شمار میآید. به عقیده من این حیرت همان حیرتی است که در مسیر خودش کنجکاوی، تردید، نقد و ... به همراه داره تا ما رو به خرد بسیط برسونه و از اونجا با گسترش در مضامین مختلف و مفهومسازی به خرد تفضیلی راه پیدا کند. حقیقتا همون نادیدنیها رو دیدنی کردن و دیدنیها را دیدنیتر کردن است.
*نظرتون راجع به خلق آثار کوتاه در حوزههای مختلف ادبی و هنری چیه؟
این اتفاق که در دوران اخیر و این سالها بیش از پیش میافتد که هنرمند به ایجاد اثری رو بیاره که با مخاطبش در کوتاهترین زمان پیوند بخوره و این موجزنویسی به اصطلاح گرفتن چربی اثر، اون چیزیه که نیاز دوره و عصر تکنولوژی و سرعته، به دلیل شتابی که به بسیاری از انسانها فرصت یکجانشینی برای مطالعه آثار حجیم رو نمیده و از طرفی به زعم من پیشرفت هوش بشری دیگر جایی برای پرگویی و اطناب نداره. یک اشاره به وسعت این ذهن مثل یک جرقه عمل میکند و بقیه سپیدخوانی مخاطبه. البته در مورد هایکو باز بر این باورند که بدون مراقبه و حلول در هوش هایکو، سپیدخوانی آن غیرممکن است. اشعار و آثار کوتاه مردم رو به سنت مطالعه کشونده و این اتفاق مبارکیه. به علاوه مثل هایکو برای خواننده آرامشی به همراه میآورد.
*خانم رهنما تصمیم دارید مجموعهای دیگر از این نوع شعر را به چاپ برسانید؟
نه من شخصا از یک شیوه کار دوباره مجموعه چاپ نمیکنم، مگر اینکه به رویکردی تازه از اون سبک برسم.
انتهای پیام/