به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کتابخانه بزرگ و تجملاتی که نداشته باشید کتابهایت خلاصه در یک قفسه کوچک باشد، بعد از قرآن چیزی که به چشم میخورد حافظ است. از کودکی از همان وقت که سواد خواندن و نوشتن هم نداشته باشی، شب یلدا که برسد بزرگ خانواده برایت
فال حافظ گرفته و با کلمات زیبا و دلنشینش روحت را نوازش کرده است.
میبینی! حافظ بحثش از همه چیز جداست. خواه ناخواه بدون اینکه ادبیات ندانی و به شعر علاقهای نداشته باشی، در طول روز اتفاقاتی برایت میافتد که ناخودآگاه اشعاری را زیرلب زمزمه میکنی که از حافظ است، مثل وقتهایی که منتظری و میِگویی:
یوسف گمگشده باز آید به کنعان غم مخور/ کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
کارت که گیر باشد میگویی:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
خلاصهاش این است؛ هرکجا به هر دلیلی حافظ برایت غزلی دارد.
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی ملقب به لسانالغیب شاعر بزرگ سده هشتم ایران است. وی یکی از سخنوران نامی جهان است و بیشتر اشعارش را در قالب غزل سروده است و از ای رو به غزلیات حافظ شهرت دارد.
او از مهمترین و تاثیرگذارترین شاعران شناخته شده است و در قرن هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و لسانالغیب به نوعی وارد جهان غرب شد.
وقتی دیوان حافظ را درس میگیری و اشعارش را زیر و رو میکنی، ناخودآگاه کلماتی را میبینی که بیش از بقیه کلمات به چشم میِخورد، کلماتی مانند؛ "می"، "رند" و "صوفی"، کلماتی که از شنیدهها میتوان دریافت که باعث گمراهی افکار تعداد انگشتشماری در خصوص حافظ شده است. کسانی که هنگام خاکسپاری حافظ با دفن وی، به رسم و رسوم مسلمانان مخالفت کردند، اما عدهای نیز حافظ را مسلمان و معتقد میدانستند و برای رفع ابهامات به سراغ دیوان حافظ رفتند و با آمدن بیت؛
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که اگرچه غرق گناه است میرود به بهشت
و تاثیر این شعر توانست آب سردی باشد روی افکار آن دسته که حافظ را مسلمان نمیدانستند.
لقب حافظ از آنجا میآید که وی در نوجوانی قرآن را با 14 روایت حفظ کرده است و پس از آن لقب حافظ را برای او برگزیدند.
شاعر نامی و پرآوازه ما تنها محدود به همین خاک و بوم نمیشد، بلکه میان کشورهای غربی و دیگر نقاط جهان وقتی بگویی حافظ، حداقل 10 نفری به سویت بر میگردند و حرفی برای گفتن دارند، مثلا میتوان گفت گوته و نیچه که از بزرگان ادبیات آلمان هستند تحت تاثیر دیوان دلنشین حافظ قرار گرفتند، مانند:
خود را با تو برابر گرفتن حافظ / راستی که دیوانگی است .....
این شعر از جمله اشعاری است که گوته درباره شاعر پرآوازه ما سروده است.
اشعار حافظ در جهان غرب نیز گسترش یافت. باعث شد که هرکس با هر زبانی زیرلب اشعاری را تکرار کند و آرامش را چاشنی لحظههای شیرین خود کند.
حالا دیگر در خیابان، مترو، کوچه پس کوچههای شهر دلت که گرفت، بیدلیل و سردرگم که بود، وقتی فقط به دنبال یک کلام برای التیام خود دیدی، نیازی نیست حتما به سراغ دیوان قطور با تصویرگریهای زیبا بروی، همین که چشم بچرخانی، کودکی را میبینی که حرف دلت را فقط با 1000 تومان به تو میِفروشد.
دل می رود زدستم...
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیمای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی نوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
یادداشت: سعیده سادات احمدی
انتهای پیام/