به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در روزگاری نه چندان دور، مردم کلمات زبان فارسی را به طور کامل در نوشتههای خود بهکار میبردند و کمتر شاهد کاربرد کلمات شکسته در نثرهای زبان فارسی بودیم. در آن روزگاران حتی کلمات گفتگوهای شخصیت داستانها به طور کامل تلفظ و در نثرها استفاده میشد. وارد نشدن ادبیات به تودههای مردم سبب وجود چنین شرایطی در ادبیات بود. اما با ورود ادبیات در بین عامه مردم بود که کلمات محاورهای به متون نثر کشورمان وارد شد. ورود ادبیات به میان عامه مردم نقطه عطفی در تااریخ ادبیات محسوب میشود. پس از این دوران بود که بحث سلیقه و پسند شعر و به تبع آن داستان توسط مردم مطرح شد. به دنبال این مسئله بود که در شعر قالب نیمایی و در داستان نویسی گونههای ادبی داستان کوتاه و رمان شکل گرفت. اما امروزه تا حدی به ادبیات عامه توجه میکنیم که کمتر کلمهای درست نوشته میشود. کار به جایی رسیده است که کلمات عامیانه را به صورت اختصاری در پیامکهایمان بهکار میبریم. این مسائل در کنار کاربرد کلمات بیگانه توسط مردم خودنمایی میکند و کار به جایی رسیده است که اگر فرض بر بیانصافی نگذارید، زبان فارسی روند اضمحلال خود را طی میکند. هم اکنون کلمات و معادلهای درست را در زبان فارسی باید ساعتها بلکه روزها در میان انبوه کلمات جستجو کرد. مگر واژهای و معادلی درست پیدا شود.
1- «موس پد»: معادل آن را «زیر موشی» قرار دادهاند. این کلمه از ترکیب دو اسم با «یاء نسبت» ساخته شده است. هر دو کلمه در زبان فارسی بهکار میروند. با وجود این مسئله، ترکیب آنها با یکدیگر به عنوان معادل استفاده نمیشود. دلیل این مسئله آن است که معادل بیش از آنکه بر معنای کلمه دلالت کند، ترجمه لفظ به لفظ برای آن انجام شده است و در واقع برای آن معادلسازی نکردهایم. معادل نساختن برای آن بهتر از ساخت معادلی است که در زبان فارسی کاربردی ندارد.
2- «ساب تایتل»: معادل آن را کلمه «زیر نویس» وضع کردهاند. این کلمه از ترکیب اسم و بن مضارع فعل «نوشتن» ساخته شده است. این فعل در زبان فارسی بهکار میرود و در متون قدیم نیز میتوان کاربرد آن را مشاهده کرد. از جمله این بیت حافظ شیرازی:
دوران همی نویسد بر عارضش خطی خوش یا رب نوشته بد از یار ما بگردان
نمونههای کاربرد فعل «نوشتن» در متون قدیم بیشمار است و تنها به ذکر نمونهای اکتفا کردیم که مجال درنگ اندک بود. القصه ترکیب دو کلمه با یکدیگر به عنوان معادل در زبان فارسی بهکار میرود. دلیل آن این است که کلمه معادل بر مفهوم کلمه لاتین دلالت میکند.
3- «بیوپلیمر»: معادل آن را کلمه «زیست بسپار» ساختهاند. در ساخت این کلمه میتوان ترکیب اسم و فعل امر مشاهده کرد. کلمه «زیست» بن ماضی فعل «زیستن» است که در جایگاه اسم قرار گرفته است. این فعل به عنوان اسم در زبان امروز بیش از زمان گذشته بهکار میرود. اما کلمه «بسپار» فعل امر است و گونههای مختلف آن را می توان در متون قدیم از جمله شعر حافظ دید:
یارب آن نو گل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از دست حسود چمنش
معادل این کلمه در زبان فارسی امروز چندان بهکار نمیرود و کاربرد کلمه لاتین را بیش از معادل آن مشاهده میکنیم.
انتهای پیام/
درمورد زیست بسپار باید بگم که بسپار فعل امر نیست بلکه ب در بسپار مجرور نیست و منصوب است و کلمه به معنی : بس + پار هست یعنی چیزی که از تکه های زیادی ساخته شده.
با تشکر