حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تعیین عرصه و حریم برای بافتها و محوطههای تاریخی جهت جلوگیری از تخریب آثار و از بین رفتن دید بصری مورد توجه است، مقوله شناسایی آثار باستانی از یک طرف و امکان سنجی انجام پروژههای حفاظتی از سوی دیگر باعث میشود هر از چند گاهی خبری از تخریب، آتش سوزی، سرقت، ساخت و ساز غیر مجاز و ... به گوش برسد.
به یقین تعیین عرصه و حریم برای محوطههای تاریخی خبری بسیار مسرت بخش است، اما سوالی که به ذهن خطور میکند این است که چرا اغلب طرح ایجاد عرصه و حریم پس از یک حادثه صورت میگیرد؟
گستردگی و وفور آثار باستانی و محوطههای تاریخی و در برخی موارد صعب العبور بودن آنها از یک سو، کمبود امکانات تخصصی به نسبت حجم داشتههای تاریخی از سوی دیگر موجب میشود که اخبار خوش حوزه میراث فرهنگی اغلب شامل «توقف ساخت و ساز غیر مجاز در ...»، « تعیین عرصه و حریم جهت جلوگیری از تخریب بافت تاریخی ...»، « سرقت اثر باستانی .... !» و ...
و این در حالی است که اغلب مسئولان به نام در حوزه میراث فرهنگی بیشتر وقتشان در جلسات متعددی میگذرد که در راستای صیانت از این ثروت ملی است!
حتی در میان صاحبان آثار تاریخی، تمایلی به ثبت اثر وجود ندارد، ثبت ملی خانه تاریخی آنها در مواردی چیزی جز دردسر نیست، اختیار خانه ورثهای پیش از ثبت به عهده مالک است و بعد از ثبت اثر هر گونه تغییرات و تعمیرات و تخصیص کاربری و ... باید با اجازه میراث فرهنگی صورت گیرد، پس امری طبیعی است که هر از چند گاهی صدایی از گوشهای از کشور برخیزد که خانه تاریخی دوره ... شبانه تخریب شد!
برای استناد لزومی به ورق زدن تاریخ طولانی اخبار میراث نیست! کافیست به خبرهای تابستان گذشته نگاهی بیاندازیم... تخریب خانه ای مربوط به دوره قاجار در بابل که دل مردمان میراث دوست خطه شمال کشور را عمیقا" به درد آورد، آتش سوزی در خانه «محمدی» استان گلستان، سرقت کتیبه سمیرم و ...
ناگفته نماند در میان غم اخبار مایوس کننده حوزه میراث فرهنگی، هستند خبرهایی که کمی زخمها را التیام میبخشند، ثبت آثار ملی در نقاط مختلف کشور، ثبت جهانی میراث معنوی و جاذبه طبیعی در فهرست یونسکو، تجلیل از پیشکسوتان صنایع دستی، همایشها و جشنوارههای متعدد که در صورت هدفمندی گامهای مهمی در حوزه میراث فرهنگی هستند، ولی شاید گاهی اوقات اگر برنامهریزی بلند مدت و گسترده در سطح کشور داشته باشیم به مراتب کمتر شاهد اخبار مایوس کننده باشیم.
شناسایی آثار باستانی و بافتهای تاریخی مسلما زمانبر و مشکل است، اما اگر به ابعاد کوچکتر تقسیم شوند و در بازههای زمانی مشخص در هر منطقه به کشف و ثبت آثار اهتمام ورزیم مطمئنا کار آسانتر میشود، مردم نیز میتوانند در امر شناسایی و معرفی همپای کارشناسان میراث فرهنگی کوشش کنند و به حفظ و شناسایی آثار ملی بپردازند.
اخیرا به همت پژوهشگاه میراث فرهنگی گورستان «گشت» مربوط به هزاره اول قبل از میلاد برای جلوگیری از گسترش ساخت و سازها در حاشیه آن و کاهش عوامل آسیب رسان تعیین عرصه و حریم شد.
در این گورستان طی پویشهای باستان شناسی انجام شده آثاری از سنگ نگارهها که مربوط به ساکنان قدیمی گشت بودهاند یافت شده است، این قبرستان متعلق به دوره اشکانی- ساسانی است و بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد و با داشتن یک میلیون مترمربع مساحت گنجینهای از تاریخ کهن و تمدن دیرینه استان سیستان و بلوچستان محسوب میشود، محوطه فوق در سال ۱۳۴۲توسط یک گروه از باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی مورد حفاری وگمانهزنی قرار گرفت و از اشیاء بدست آمده از این قبور معلوم شد که قدمت قبرستان مربوط به دورههای اشکانی وساسانی است، در برخی از سنگهای رها شده در قبرستان آثار سنگ نگاره دیده میشود که حکایت از قدمت طولانی منطقه دارد.
تپه نمک، تپه میر عمر، قلعه سنگی، نخلستانهای زیبا از دیگر آثار تاریخی و دیدنی روستای گشت شهرستان سراوان هستند.
گورستان مذکور که در استان سیستان و بلوچستان و در 60کیلومتری شمال شهر سراوان در فاصله یک کیلومتری جنوب شرق شهر گشت روی مخروطه افکنه واقع شده است، وسعتی حدود 200 هکتار دارد نحوه پراکندگی گورها در نواحی مختلف آن متفاوت است.
در کاوشهای انجام شده توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی بخش اعظم گورهای گورستان به سودای یافتن گنج باز شده و در کنار برخی از گورها قطعات شکسته ظروف حکایت از شکستن آنها پس از خارج شدن از گور دارد.
هدف اولیه در طرحهای تعیین عرصه و حریم، مشخص کردن عرصه محیطی در پیوند با شاخصههای محیطی و عوامل آسیب رسان است که در این طرح برای جلوگیری از آسیب بیشتر به محوطه پیشنهادهایی مطرح میشود.
در گورستان تاریخی این شهر بخش عمدهای از عرصه تسطیح و در آن ساخت و ساز صورت گرفته است و در شمال شرق گورستان نیز پیشروی ساخت و سازها بخشی از گورستان را در خود فرو برده است، در صورتی که طرح پیش رو با وقفهای چند ساله صورت میگرفت بعید نبود دیگر آثاری از گورستان "گشت" برجا نمیماند.
عوارض طبیعی و انسانی باعث وارد آمدن صدمات زیادی به این محوطه تاریخی شده است، ساخت جاده دسترسی در محل، ساخت ساختمان بتنی در مرکز گورستان، کانال لوله آب، وجود کپر عشایر، ساخت و سازهای مسکونی، باغهای کشاورزی و ... را از تهدیدهای انسانی این منطقه میتوان نام برد.
با توجه به جنس زمین و گورستان سنگی محوطه، از ابتدا این پیش فرض وجود داشت که گمانهزنی در بیرون عرصه محوطه منجر به یافتن لایه فرهنگی، آثار منقول و غیر منقول نخواهد شد، در عین حال برای افزایش ضریب اطمینان و دقت کار و رعایت ضوابط تعیین عرصه و حریم 6 گمانه در بخش غربی که ساخت وساز و تخریب در این قسمت بیشتر صورت گرفته بود ایجاد شد، این گمانهها با فاصله مناسب از آخرین گور مشخص شده در نظر گرفته شد.
همچنین سفالهای به دست آمده از سطح محوطه از لحاظ رنگ و خمیره و پوشش به 4گروه تقسیم میشوند که عبارتند از سفال قرمز با پوشش گلی قرمز تا آجری، سفال قرمز با پوشش گلی نخودی، سفال خاکستری با پوشش گلی خاکستری تا قرمز و سفال خاکستری با پوشش گلی خاکستری از دوره اشکانی تا امروز.
تمرکز گورها بیشتر در بخش شمال، شرق و شمال شرقی گورستان دیده میشود. با توجه به شواهد سطحی و ظاهری دو گونه گور را میتوان برای این گورستان تعریف کرد که در پیوند با ریخت ظاهری و نواحی قرارگیری از یکدیگر متمایز هستند.
کوشش و همت عالی کلیه عوامل میراث فرهنگی و پژوهشگاه میراث فرهنگی بسیار قابل تقدیر است، ولی کاش این آخرین نوشدارو پس از مرگ سهراب باشد و با برنامهای مدون شاهد تعیین عرصه و حریم بافتها و محوطههای تاریخی پیش از رخداد حادثه باشیم که گاهی اوقات اقدامات بعدی قابل جبران نیستند!
یادداشت از: سارا تمیزکار
انتهای پیام/