به گزارش خبرنگار
حوزه رفاه و تعاون باشگاه خبرنگاران جوان؛ امید به آینده زمانی تجلی مییابد که ما برای رشد و تکامل نسلی که قرار است آینده کشور را در دست گیرد نهایت تلاش خود را به کار بسته باشیم و برای رشد و بالندگی کودکان امروز و آیندهسازان فردای این سرزمین برنامهریزی همهجانبه انجام داده باشیم.
کودکانی که بیشترین زمان خود را در خانههای آپارتمانی به سر میبرند و آن قدر تنها هستند که تماموقت خود را با بازیهای کامپیوتری، ایکس-باکس و پلی استیشن میگذرانند و مطمئناً تجربه بازیهای جمعی را نخواهند داشت و در آینده به دلیل تحرک کم و بیماریهایی که به خاطر کمتحرکی به وجود میآیند با مشکل مواجه خواهند شد.
انزوای اجتماعی
کودکان خانهنشین، کودکانی هستند که والدین آنها به خاطر مشغله کاری فراموش میکنند تا کمی از وقت خود را با آنها بگذرانند. این کودکان درس جامعهپذیری و آموزههای ابتدایی ورود به جامعه و زندگی در شهرها را نخواهند آموخت و در کنار کودکی بی سروصدا و بعضاً منزوی، بیتحرک و به دور از اجتماع بودن، در بدو ورود به بزرگسالی نیز نمیتوانند با پدیدهی شهر، گفتوگوهای پرتنش با محتوای فریاد در شهر و هیاهوی آن کنار بیایند و دچار ترس از اجتماع، گوشهگیری و انزوا میشوند.
برای این گونه افراد مواجه با راحتترین کارهای اجتماعی در مقابل دیدگان افراد جامعه سخت و غیرممکن بوده و بعضاً دچار افسردگی شده و از ورود به اجتماع واهمه دارند.
کودکان و فرهنگ شهری
هنگامی که پشت فرمان ماشین و در حال رانندگی هستیم به خاطر نحوه رانندگی دیگر این گاهی عصبانی شده و پرخاش میکنیم، ممکن است با الفاظی روبهرو شویم که شنیدن آن برای گوشهای ما تازگی نداشته باشد اما اگر یک کودک داخل ماشین و همراه ما باشد در شهری که گفتوگوها حول محور این مسائل و الفاظ میچرخد چه چیزی را در آموزش میبیند؟
حتی ممکن است در جریان جامعهپذیری و در سطح شهر با ریختن زباله در خیابان توسط سرنشینان ماشینهای دیگر یا رد شدن از چراغ قرمز روبهرو شود و یا حتی گاهی عبور عجولانه ما از خیابان در زمان قرمز بودن چراغ عابر پیاده نیز میتواند تصویر اشتباهی را بر لوح وجود کودکانمان حک نماید.
متأسفانه در سطح شهر و در جریان جامعهپذیری با موارد بسیاری از این قبیل روبهرو میشویم که نمیتوان وجود آن را انکار کرد.
اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که این واکنشهای ناخودآگاه ما است که چهره واقعی شهر را میسازد.
انتهای پیام/