محمد علی آبادی می گوید: تمام اختلافات ما با احمدی نژاد از زمان حضور مشایی شروع شد. ایشان باعث شد که همه ما احساس کنیم آقای احمدی نژاد، مشایی را گذاشته یک طرف و همه ما‌ها را یک طرف. من دلایل آن را نمی‌دانم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محمد علی‌آبادی از آخرین بازماندگان دولت احمدی‌نژاد در دولت جدید بود؛ مدیری غیرورزشی در کمیته ملی المپیک. او از سازمان تربیت‌بدنی تا ریاست اوپک و کمیته ملی المپیک را در کارنامه دارد و حالا از خاطرات حضورش در ورزش می‌گوید.
 با توجه به تجربه و سابقه شما در ورزش و مدیریت کلان ورزش که داشتید، از زمانی که وارد کمیته ملی المپیک شدید چه تفاوت‌هایی در این بخش و بخش‌های مدیریتی دیگری که در آن حضور داشتید، وجود داشت؟

برای اینکه وارد چنین بحثی شویم ابتدا باید کمی به عقب‌تر برگردم. زمانی که من به سازمان تربیت بدنی آمدم، جایگاه ورزش ما در آسیا دهم و در بخش جهانی و المپیک در جایگاه پنجاه و دوم بود. ورزش بانوان بشدت ضعیف بود و بانوان ما در عرصه بین‌المللی حضور نداشتند. اعتبارات ورزشی ما بسیار پایین بود و جوابگوی حداقل نیاز‌های ورزش نبود. زیرساخت‌ها که بزرگ‌ترین نیاز ورزشکاران برای تمرین و آمادگی است، بسیار ضعیف بود و بسیاری از موارد دیگر که این چیز‌هایی که اشاره کردم مورد اصلی و شاخص آن بودند. موقعی که وارد وزارت ورزش شدم، یک مدت ۶ ماهه را فقط به تحقیق، بررسی و مطالعه اختصاص دادم. در ۶ ماه به تمام استان‌ها سفر کردم و با هیأت‌های مختلف استانی، بسیاری از ائمه‌های جمعه، استانداران، مدیران استان​ها، باشگاه‌ها، ورزشکاران و پیشکسوتان جلسه گذاشتم و نقطه نظرات آنها را جمع‌آوری کردیم و تیمی بود که به هر استانی می‌رفتیم، موضوع‌‌ها را می‌نوشت و در آن نقاط مشترک را مشخص می‌کرد.

شما دغدغه ورزش قبل از ورود به این عرصه را داشتید؟

من به عنوان یک مدیر، حرفه‌ای نگاه می‌کردم و برای اینکه وارد عرصه‌ای شوم باید ابتدا آن را بشناسم. اول باید نقاط ضعف، قوت‌ها و به اصطلاح wot را بشناسم.

چون شما به آقای  احمدی‌نژاد نزدیک بودید این سؤال را می‌پرسیم. پیشنهاد حضور در ورزش از طرف شما به آقای  احمدی‌نژاد بود یا ایشان این مسئولیت را به شما دادند؟

دقیقاً خواسته آقای  احمدی‌نژاد بود. وقتی که ایشان رأی آوردند، گزینه اصلی وزارت راه و ترابری من بودم و تا آخرین لحظه‌ای که نامه معرفی اعضا برای مجلس هم تهیه شده بود، نام من در آن لیست قرار داشت، اما به هرحال، ایشان رئیس جمهور بودند و تصمیم گرفتند آقای رحمتی در سمت خودشان باقی بمانند و من در جای دیگری فعالیت کنم.

از این تصمیم دلخور نشدید؟

نه، دلخور نشدم. آقای  احمدی‌نژاد بار‌ها در جلسات دولت و حتی ورزش این مطلب را گفتند. بنده از زمانی که ایشان به شهرداری تهران رفتند یا وارد هیأت دولت شدند، حتی یک بار هم برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم جلسه‌ای نداشتم. زمانی که بحث آبادگران به وجود آمد و آقای احمدی‌نژاد اتنخاب شدند، من علاقه‌مند بودم به کار‌های غیر دولتی بپردازم. در چند جا مشاور بودم. در کمیته امداد و ایران خودرو مشاور بودم و در یک بخش شهرداری تهران کمک می‌کردم و در یک بخش هم کار‌های خصوصی انجام می‌دادم و انگیزه‌ای برای ورود به کار دولتی نداشتم. فشار دوستان بود که نیاز داشتند. به توانایی‌ها و تجربه ۳۰ ساله من نیاز داشتند و از من خواستند به شهرداری بیایم. صریحاً می‌گویم که هرگز برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم با آقای  احمدی‌نژاد که با بنده دوست صمیمی هم بودند و ارتباط داشتیم، حرفی نزدیم.

این دوستی شما با آقای  احمدی‌نژاد از زمان شهرداری شروع شد؟

نه، از زمانی که مسئول مهندسی قرارگاه قدس در آذربایجان غربی و کردستان بودم با ایشان آشنا شدم.

با آقای رحیمی هم…؟

نخیر. من آقای رحیمی را دورادور می‌شناختم، اما بیشتر از زمان دولت با ایشان آشنا شدم.

شما و آقای ثمره و چند نفر دیگر از حلقه کردستان بودید…؟

بله، آقای ثمره، زریبافان و آقای احمدی‌نژاد، چند نفری بودیم که از کردستان با هم آشنا شدیم و بعد از آن هم پراکنده شدیم و هر کس به کاری مشغول بود.

تا اینکه بحث شورای شهر مطرح شد؟

نه، تا اینکه من به عنوان معاون به بنیاد مستضعفان رفتم. آنجا آقای زریبافان، آقای مهندس هادیانی، آقای ثمره و آقای  احمدی‌نژاد پیش من آمدند و من اینها را به عنوان اعضای هیأت مدیره آتی‌ساز گذاشتم. چند نفری از بچه‌های کردستان آمدند و با هم مشغول به کار شدیم. بعد از اینکه من از بنیاد مستضعفان بیرون آمدم، ارتباطات کاری ما تقریباً قطع شد، ولی گا‌هاً سالی یکی دو نشست با بچه‌های حلقه کردستان در ماه رمضان برگزار می‌کردیم تا اینکه بحث آبادگران پیش آمد. اصل گروه آبادگران آقای احمدی نژاد، زریبافان و بنده هم جزو آنها بودم که رفتیم شهرداری. در واقع آبادگران از طریق شورای شهر رأی آورد و این مجموعه به شهرداری تهران رفتند و دوباره شکل گرفتند.

برگردیم به همان بحث حضورتان در ورزش؟

بله، در واقع زمانی که من وارد وزارت ورزش شدم با دستور آقای  احمدی‌نژاد بود و پذیرفتم. من مدیر استراتژیک هستم و سوابق من نشان می‌دهد که مدیر وزارتخانه‌ها بودم. نخستین وظیفه‌ام این بود که محیط را بشناسم. لذا همان اول کار به بخش‌های سازمان تربیت بدنی اعلام کردم کسی کارش را تعطیل نکند، شل نکند و کارشان را به همان شکل سابق و با قوت و قدرت انجام دهند و اجازه دهند ما بررسی‌هایمان را انجام دهیم. اعلام کردم هر کس با قدرت و سلامت کار کند و همپای ما بدود در جمع ما حضور خواهد داشت. به همین دلیل در زمان من کمترین افراد از بیرون سازمان آمدند و تمام افرادی که انتخاب شدند برای بخش‌های کاری کسانی بودند که از داخل سازمان تربیت بدنی انتخاب شدند. مانند آقای هاشمی، ارشدی و شاید نفراتی که من وارد سازمان کردم از انگشتان یک دست یا ۷-۸ نفر بیشتر نشد؛ چون اعتقاد دارم در ورزش ما ماندنی نیستیم، ولی گروه‌هایی هستند که متعلق و از جنس ورزش هستند. چه ما باشیم و چه نباشیم اینها خواهند بود. بنابراین باید اینها را تقویت کنیم چون اینها ماندگار خواهند شد و لذا در یک برنامه ۶ماهه شاید بیش از هزار جلسه در دفتر من و استان‌ها برگزار شد و در این جلسات به یک خط مشی کلی رسیدیم. به طور مثال به این نتیجه رسیدیم که زیرساخت‌های معمول پیشرفته دنیا، ۲ متر مربع به ازای هر نفر است. یعنی به ازای هر شهروند معادل ۲ متر مربع فضای ورزشی دارند، اما در کشور ما این رقم ۴ دهم مربع و ۲۰ درصد فضای لازم را داشتیم و بشدت از این نظر فقیر بودیم.

اما در انتقادی که به شما می‌شد می‌گفتند سازمان تربیت بدنی به هر جا که رسیده یک سوله زده و آن را فضای ورزشی کرده و بودجه کشور را در شرایطی که ما در تحریم بودیم به دلیل ارتباط خاص شما با آقای  احمدی‌نژاد و اینکه گرفتن بودجه برای شما سهل‌تر بود به کار‌های عمرانی پرداختید، اما شما هیچگاه به این انتقادات جواب ندادید.

ببینید هر نقد را نباید جواب داد. افراد بسیاری هستند که یا آگاهی ندارند یا از روی غرض صحبت می‌کنند. به هر حال در روستایی که ۴ هزار جمعیت دارد که نمی‌توان سالنی را طراحی کرد که ۳۰ میلیارد هزینه دارد. در یک روستا باید در حد روستا و در شهر هم در حد بضاعت آن. سالن‌هایی که ساخته شده و خدمات می‌دهند به خوبی و با برنامه ساخته شده و به طور کلی می‌توان گفت رشد ورزش ما در حال حاضر مرهون ساخت چنین فضاهایی است. شما تا تخته شنا نداشته باشید مگر می‌توانید ورزشکار شناگر آموزش دهید؟ وقتی که رینگ و سالن بوکس نداشته باشید می‌توانید بوکسور تربیت کنید؟ شما تا زمانی که برای تیراندازی، مجموعه و تفنگ نداشته باشید مگر می‌توانید ورزشکاری تربیت کنید؟ این افراد کسانی هستند که دائماً از نظر رفتاری در حال چرخش هستند و ثباتی ندارند. یک زمانی فریاد همه این بود که ما جا نداریم ورزش کنیم، لذا باید ساخته می‌شد. اینها بر اساس نیاز و در چند سطح مختلف ساخته شده است. در تبریز، مشهد، اردبیل و در استان مرکزی و… ساختمان‌های بسیار شیک و کم نظیری در دنیا ساخته شده یا استادیوم‌های فوتبال و استخر‌های شنا در شهر‌های بزرگ شروع شده و ساخته شده؛ مثل همین استخر ۳گانه‌ای که در امجدیه ساخته شده است. ما در بعضی از استان‌ها سالن‌های ۲-۳ هزار نفره و بر اساس نیاز ساختیم و روی این کار کارشناسی شده است.

یعنی هر آجری که روی آجر گذاشته شده با برنامه‌ریزی بوده و این طور نبوده که در سفر‌های استانی​تان مردم شعار بدهند که ما سوله می‌خواهیم و بعد…؟

به من خیلی فشار آوردند که این سالن‌هایی که آقای  احمدی‌نژاد گفته‌اند ۲۵ در ۳۶ بسازید. من زیر بار نرفتم و گفتم باید ۲۴ در ۴۲ که استاندارد باشد، ساخت؛ یعنی هم بتوان در آن والیبال بازی کرد، هم فوتسال و هم هندبال. بالطبع می‌بینید استخر‌ها و سالن‌هایی که ساخته شده هم از نظر ارتفاع و هم از نظر عرض و طول به گونه‌ای است که استاندارد ورزش‌های عمومی را دارد؛ مثلاً جایی سالن مخصوص تیراندازی می‌خواسته ساخته شود و سقف ۸ متر نمی‌خواسته و ۴ متر می‌خواست. اما وقتی به زنجان می‌روید و می‌بینید سالنی که برای بدمینتون ساخته شد روی اصول دقیق ساخته شد. مثلاً مجموعه‌ای که در تهران برای دوومیدانی ساختیم شیک‌‌ترین مجموعه و استاندارد و ۳ هزار نفره و با زمینی استاندارد مهیا شده است. لذا همه اینها باید در جایگاه خودشان باشد. یک نفر می‌آید و می‌گوید شما در فلان روستا استخر و سوله ساختید، سوله که در همه دنیا فقط شکلش عوض می‌شود. یک جا‌هایی به شکل سوله فضایی است و یک جا‌هایی به شکل سوله است. نمی‌توانید آن را با تیرآهن بسازید چون هزینه‌اش بسیار بالا می‌رود و نیاز نیست. قرار نیست ما در یک شهر ۵هزار نفره سالن لوکس و ۳۰ میلیارد تومانی بسازیم، اما همین ۵-۱۰ هزار نفر هم از بودجه عمومی مملکت حق دارند و باید برای آنها هم همانند شهر‌های دیگر هزینه شود.

اما باز هم به نظر می‌رسد رابطه شما با آقای  احمدی‌نژاد در دریافت بودجه مؤثر بوده است، چون در خیلی از بخش‌ها این مشکل وجود داشت.

نخیر. ما با دوندگی و گریه می‌گرفتیم! من خاطره‌ای از این ماجرا دارم. یک روز به دفتر ایشان رفتم و گفتم آقای دکتر پول می‌خواهم. ایشان گفتند آقای علی​آبادی وسط سال است و شما که این کاره‌اید نمی‌دانید بودجه‌ای نیست تا بدهیم؟ گفتم شما هر سفری که می‌روید می‌گویید پروژه شروع شود، اگر می‌گویید وسط سال است و بودجه نداریم پس پروژه جدید شروع نکنید و من هم در سفر‌های استانی بعدی با اجازه شما پروژه جدید را شروع نخواهم کرد. خیلی بحث کردیم و حتی حرف‌های از حالت عادی خارج شد. ایشان نهایتاً عصبانی شد و زیر یک کاغذ سفید نوشت محمود  احمدی‌نژاد و امضا کرد و گفت تو که حرف حساب حالیت نمی‌شه، هر چه می‌خواهی روی این بنویس و رفت. دنبالش رفتم و گفتم به هر حال شروع پروژه با هزینه است. ما با تمام قوا می‌ایستادیم که برای ورزش بودجه بگیریم و پیگیری هم می‌کردیم. اعتقادم این است که وزیر ورزش یا رئیس سازمان تربیت بدنی وظیفه کار ورزشی نداره و وظیفه‌اش لجستیک و پشتیبانی است. اگر وزیر ورزش کار‌های خودش را درست انجام دهد و منابع مالی را تأمین و نظارت بر قوانین کند ورزش خوب پیش می‌رود. ما هم سعی کردیم همین کار را بکنیم. تأمین منابع، هم برای فدراسیون‌ها و هم پروژه. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید در زمان من دریافتی ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا می‌کند. فدراسیونی که واقعاً نمی‌توانست کوچک‌ترین فعالیتی را انجام بدهد. اگر امروز فدراسیون‌های ما این رشد را پیدا کردند که در سطح دنیا و اکثر رشته‌ها حرفی برای گفتن داشته باشند سر منابع مالی‌ای است که ما در اختیارشان قرار دادیم.

اما ورود و عملکرد شما در حوزه ورزش به جز در بخش لجستیک این‌گونه بود که انگار علاقه داشتید فراتر از این باشید و خودتان بازیگر نقش اول باشید.

کجا؟

در انتخابات فدراسیون‌ها، در چیدمان هیأت‌های استانی.

ما هیچ دخالتی نداشتیم. من نمی‌دانم این مسائل را از کجا می‌گویید.

مثلا در فوتبال شما دوست نداشتید؟ مگر قرار نبود خودتان در انتخابات شرکت کنید؟

نه! اصلاً قرار نبود من شرکت کنم. فضایی که در فوتبال وجود داشت…

اما شما شرکت کردید و بعد استعفا دادید!

بله، این هم به این دلیل بود که خودم نمی‌خواستم. به من حکم شد که فضای ورزش و فضای فوتبال بد است و مردم روی فوتبال توقع دارند و می‌خواهند فوتبال خوب باشد، و اگر شما به آنجا بروید این کار را می‌توانید خوب انجام بدهید. چون هم در موضع رئیس سازمان هستید و هم در موضع رئیس فوتبال این کار را به خوبی می‌توانید انجام بدهید!

این خواسته آقای  احمدی‌نژاد بود؟

حالا خیلی‌ها به من می‌گفتند و بهتر است اسم نیاوریم. من ۱۵ روز در قبال این موضوع مقاومت کردم. آمدن رئیس سازمان در فوتبال به صلاح نیست.

آقای صفایی فراهانی یک بار گفته بودند کیومرث هاشمی در جلسه‌ای عنوان کردند که خود آقای  احمدی‌نژاد هم علاقه‌مند به ورود در عرصه مدیریت فوتبال هستند.

این دروغ است و حداقل این‌که من در این باره چیزی نشنیده‌ام. من از آقای  احمدی‌نژاد چنین چیزی نشنیده‌ام و صحت ندارد و این حرف‌ها دروغ است. بعد هم که به من فشار آمد من به عنوان فردی که در چارچوب مدیریتی این کشور قانعم به این‌که در جایی اگر مخالف چیزی باشیم باید طبعیت کنیم. بهتر است به بحث خودمان برگردیم و فوتبالی نکنیم!

اما شما آقای دادکان را هم کنار گذاشتید.

شما از کجا می‌دانید که آقای دادکان را کنار گذاشتیم؟

خودتان بیانیه دادید.

من چنین بیانیه‌ای ندادم. من تابه حال ۱۰ بار گفتم که اگر سندی و مدرکی دارید بگویید. حتی یک برگ نمی توانید پیدا کنید که من دادکان را برکنار کردم. ما باید هر حرفی می‌زنیم سند و مدرک رو کنیم. در هیچ کجا سازمان تربیت بدنی بیانیه‌ای نداده و حکم برای برکناری آقای دادکان ندادیم. آقای دادکان یک ماه مانده بود که دوره‌شان تمام شود. برای کسی که یک ماه مانده دوره‌اش تمام شود که بیانیه نمی‌دهند. خب این یک ماه تمام می‌شود و می‌رود.

خب درآن زمان فشار زیاد بود و تیم ملی بد نتیجه گرفته بود.

هیچ کس توقع نداشت تیم ملی‌مان بیش از این چیزی که نتیجه گرفته بود بگیرد. سطح تیم ما طوری نبود که انتظار داشته باشیم.

اما آقای  احمدی‌نژاد گفته بودند که باید جزو ۸ تیم شویم و…

آقای  احمدی‌نژاد خواسته‌شان از ورزش کشور را اعلام می‌کردند نه این‌که در آن دوره هشتم شویم. آقای  احمدی‌نژاد می‌گفتند پتانسیل ورزش و کشور ما این است. ما این را نشان دادیم و در المپیک هفدهم شدیم پس می‌توانیم. پتانسیل وجود دارد و باید مدیریت درستی شود. آقای  احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور باید کشور را رو به جلو هل بدهد و کار درستی هم می‌کرد. پس مدیر ارشد کشور باید همه را رو به جلو ترغیب و تشویق کند. قرار نیست بگویند عقب‌گرد کنیم و حرف هوشیارانه‌ای می‌زد. آقای  احمدی‌نژاد خودشان ورزشکار بودند و فوتبال را هم خوب نگاه می‌کرد، می‌گفت ظرفیت ما باید از این چیزی که هستیم بالاتر برود. مشکل ما آلودگی‌های حول فوتبال است که اگر برطرف شود ما می‌توانیم بالاتر برویم. اما هیچ وقت نگفته بود در بازی‌های جام جهانی ۲۰۰۶ باید جزو هشت تیم شوید. شما باید برای بحثی که می‌کنید مدرک بدهید. هر رئیس فدراسیونی که در آن زمان برکنار شد برایش حکم صادر شده که آقای فلانی می‌رود و آقای فلانی می‌آید. هرگز چنین حکمی برای آقای دادگان زده نشده است.

پس چرا تعلیق شدیم؟

تعلیق داستانش سیاسی است و من نمی‌خواهم به آن بپردازم.

آقای علی آبادی شما در بخش سخت افزار تلاش کردید و همه چیز مشخص است. در بخش نرم‌افزار هم اساسنامه فدراسیون‌ها را به شکلی تدوین کنید که فدراسیون‌ها مستتقل شوند. سؤال ما این است که در بخش نرم افزار هم به اندازه سخت افزار کار شده است؟

من مسیر را مستقیم می‌رفتم اما شما مسیر را به سمت فوتبال چرخاندید. بحث اصلی این است که در فوتبال ما اگر آقای عالی و مهرزاد می‌خواهید مستند صحبت کنید بفرمایید. به عنوان خبرنگار باید مستند صحبت کنید.

خبرگزاری فارس بیانیه تان را سال ۸۵ گذاشته بود.

عیب ندارد. تنها یک تعداد معاونین و دوستان ما در سازمان تربیت بدنی یک چیز را صورتجلسه کردند و از من درخواست کردند با توجه به نتایج بد تیم ملی شما این تغییرات را بدهید که من این کار را نکردم.

بار اول است این را می‌شنویم!

خب شما که حرفی می‌زنید باید سندش را بدهید. شما اگر ادعایی دارید مدرکش را بدهید و بگویید شما نوشته‌اید آقای فلانی برکنار و فلانی بیاید.

ما که می‌گوییم خبرگزاری فارس بیانیه شما را روی خروجی‌اش قرار داده بود.

شما درست نخوانده‌اید. من دقیق برایتان عرض می‌کنم. در آنجا تعدادی از مدیران سازمان تربیت بدنی بررسی کردند و گفتند فضای فوتبال و فدراسیون فوتبال ما خوب نیست و شما به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی ایشان را عوض کنید. من هم گفتم دوران مدیریت ایشان یک ماه مانده و نباید عوض کنیم. حتی آقای هاشمی هستند. ما چند بار برای آقای دادگان پیغام دادیم که جنابعالی برکنار نشدید و تشریف بیاورید و کارتان را ادامه دهید، نیامدند. مطمئن نیستم اما به نظرم کتبی هم این مسئله را نوشته باشیم. بعد از این‌که ایشان گفتند نمیام، آقای هاشمی را به عنوان سرپرست در فدراسیون گذاشتیم. آقای دادگان استعفای‌شان را به AFC نوشتند و به ما ننوشتند.

آقای  احمدی‌نژاد در مصاحبه تلویزیونی‌شان با آقای حیدری در بحثی در مورد انتخابات دقیقاً این جمله را گفتند که من به آقای علی آبادی گفتم نکن اما ایشان این کار را انجام دادند و این شده که ما تعلیق شدیم و…

آقای  احمدی‌نژاد دقیقاً جمله‌ای که به من گفتند این بود که اگر می‌خواهید فوتبال اصلاح شود از نگهبان دم در تا رئیس فدراسیون کلاً باید عوض شوند. چون مجموعه خراب است! من نمی‌گویم درست است یا غلط. وقتی به من می‌گوید از نگهبان تا رئیس، وقتی می‌گوید کاندیدا شو، از فدراسیون فوتبال هیچ کس راضی نبود. نه مردم، نه رسانه‌ها و نه دولت. به بنده می‌گفتند از نگهبان دم در تا رئیس باید فدراسیون جدید را احداث کنید که من گفتم آقایان نمی‌شود. شاید بتوان گفت ۴-۵ تا یا ۱۰-۱۲ نفر عیب و ایرادی داشته باشند و باید برخورد شود اما به طور کلی شدنی نبود. به همین دلیل برخورد منطقی کردم با این قضیه و قطعاً می‌گویم برکناری در کار نبود و خواهشم این است که بررسی دقیق کنید. اگر سندی پیدا کردید که مهندس علی آبادی نوشته آقای دادگان باید برکنار شود من رسماً در تلویزیون جمهوری اسلامی می‌نشینم و هم از آقای دادگان و هم از ملت ایران عذرخواهی می‌کنم.

آقای  احمدی‌نژاد مدعی بود تعلیق ما محصولی از اتفاقی از داخل بود و شما هم ناراحت بودید که نامه از ایران خیلی به آن طرف می‌رود…

این اتقاقات افتاد. من نمی‌خواهم خیلی شفاف در این باره صحبت کنم. شما خیلی بحث را اینور و آنور می‌کنید. شما وقتی می‌گویید فضای ورزشی ساخته شده را با هر مدلی مقایسه کنید با پیش از انقلاب و بعد از انقلاب، هم از نظر کیفیت و هم از نظر حجم. این نیاز ضروری ورزش کشور بوده که تمام جامعه ورزش از کمبود آن می‌نالیدند. غیر از این بود؟ برای اسکیت شما من ۵ مجموعه استاندارد در ۵ استان اسکیت خیز! کشور ساختم. برای ورزش شنا بیش از ده‌ها استخر ساخته شده. برای همه استان‌ها سالن‌های ۵ هزار نفره ساخته شده. تیراندازی که الآن بانوان ما مدال نقره و برنز گرفتند و در قدیم هیچ محلی از اعراب نداشتند ۱۲ هزار متر زیربنا در مجموعه آزادی ساخته شده که مدرن‌‌ترین در آسیاست. برای تیر و کمان زیبا‌ترین مجموعه را ساختیم که قبلاً باید به زمین‌های قرضی شهرداری کجا و کجا می‌کرد. امروز تقریباً کسی نمی‌گوید فضای ورزشی کم داریم. خوابگاه‌های ورزشی به اندازه کافی در سراسر کشور ساخته شده و فکر می‌کنم جای قدردانی بزرگ از کسانی که این کار را کردند دارد. من به تنهایی این کار را نکردم. جامعه ورزش به این اتفاق رسید که معادل چیزی که در ۵۰ سال گذشته در این کشور فضا ساخته شده بود را در ۴ سال بسازیم. این‌که شما فرمودید بیشترشان نیمه کاره هستند درست نیست و من چون مدیریت کردم می‌دانم بیشترشان تمام شده است. 

البته پروژه عمرانی اینطور هم نیست که بگویید چون شما شروع کردید شما هم باید تمام کنید.

این را مطمئن باشید که اگر خودم بودم تمام می‌کردم. می‌رفتم با هر بدبختی بود پول می‌گرفتم و تمام می‌کردم. کسی نبود که برود اینها را دنبال و تمام کند. سعیدلو به ورزش کشور می‌آید در حالی که علاقه‌مند نیست و بیشتر تمرکزش به مسائل و جریانات داخلی است و دعوای داخلی و بعد از دوسال می‌رود. بعد از او هم آقای عباسی می‌آید و می‌خورد به این دوران کم پولی ورزش و… و به نظرم جدی دنبال نمی‌شود. پس ببینید کاری ما در ورزش کردیم اینطور نبود که بگوییم فقط می‌خواهیم ساخت و‌ساز شود. برنامه را تعریف کردیم. من ۸ سال پیش گفتم باید چهارم آسیا شویم و می‌شویم. تنها کسی بودم که این را گفتم و خیلی‌ها مخالفت کردند اما شدیم. امروز هم می‌گویم می‌توانیم سوم آسیا شویم و به شرط‌ها و شروط ها.

البته آقای سجادی گفته‌اند امکان ندارد سوم شویم.

من کاری به آقای سجادی ندارم. من عرض می‌کنم اگر غول خفته تیراندازی ما بیدار شود. در بازی‌های آسیایی حدود ۱۴۰۰ مدال در ۳۶ رشته توزیع می‌شود. در دومیدانی، تیراندازی، ژیمناستیک، قایقرانی و… ۷۰۰ مدال توزیع می‌شود که ما هیچ سهمی نداشتیم. برای نخستین بار در قایقرانی دو مدال گرفتیم در بقیه رشته‌ها توفیقی نداشتیم. در دومیدانی ما نخستین بار توانستیم به مدال برسیم در المپیک هم شاهکار شد و ما مدال نقره را گرفتیم.

قبول کنید آوردن کفاشیان اشتباه بود!

برای همین است که مستقیماً به جام جهانی رفتید؟ در فوتسال اول شدید؟ در فوتبال ساحلی اول شدید؟

به نظرتان کار پایه انجام شد؟

کار مدیریتی انجام شد! برای این‌که گروه را تعیین کنیم باید عملکرد و نتایج شان را بررسی کنیم. در آسیا بعد از سال‌ها جلوتر از کره و ژاپن در رنکینگ چهل و دوم قرار گرفتید. گرفتید حالا بگویید آقای کفاشیان معجزه کرده، جادو کرده یا آقای کفاشیان بشکن زده! شده، مهم این است که شده. حالا این کار را با روابط انجام دادید یا با جادو و جنبل و خواهش و تمنا بحث ثانویه است. آن چیزی که روی کاغذ است این است که در رده‌های مختلف جوانان، نوجوانان، بانوان، فوتبال، فوتسال و… همه بالا رفتید.

شما خودتان را موظف به وظیفه می‌دانید یا نتیجه؟

هر دو! انجام وظیفه سرانجامش نتیجه است.

می تواند نباشد!

ممکن است نباشد. وظیفه را انجام بدهید سرانجامش نتیجه است. ما چرا باید الان بگوییم فدراسیون فوتبال ما ایراد دارد. چرا فدراسیون فوتبال ما که رده‌های مختلف به نتیجه رسیده و نخستین بار بدون دغدغه به جام جهانی رفته….

در باره دغدغه‌ای که می‌گویید ما ۳ بازی پایانی را کل کشور درگیر این دغدغه بودند!

به هر حال شده!

آقای عباسی به قطر رفته بود تا اگر باختیم از همان جا کی‌روش را بفرستد خانه‌شان!

عیب نداره! من می خواهم بگویم این‌که می‌گویید درست و همیشه این بحث بوده اما خلاصه به عنوان تیم اول به جام جهانی رفته‌ایم. حالا می‌خواهید بگویید اتفاق است، شانسی بوده یا هر تعریفی که می‌خواهید.

ما که نمی خواهیم بگوییم شانسی بوده و مطمئناً کار شده است.

پس کار شده و نسبت به فدراسیون‌های قبلی بهتر عمل شده است و به عنوان تیم اول صعود کردیم.

در دوره دادکان هم ما به عنوان تیم اول به جام جهانی رفته بودیم.

اولا در دوره دادکان نرفته بودیم و در دوره قبلش رفته بودیم و ایشان برد!!! (تیم ملی در دوره دادکان و تحت مدیریت او به جام جهانی صعود کرد) من درباره دوره دادکان بحثی نکرده و می گویم هر کسی که می‌آید کار می‌کند. ما شرعاً و عرفاً موظف هستیم راست و درست حرف بزنیم. پس نمی‌توانیم بدون استناد صحبت کنیم. من هر چیزی که بگویم جلوی شما سند می‌گذارم.

من مشکلی ندارم و در مورد سخت افزار خودم به این نتیجه رسیدم و می‌دانم که کار شده و امروز اگر نتیجه‌ای گرفته‌ایم به خاطر آن زیرساخت‌هاست.

اما از نظر نرم ساخت ها؛ در اساسنامه فقط آمده که نماینده می‌تواند رأی دهد و نمی‌تواند کاندیدا شود. ioc می‌گوید فقط اعضای اصلی مجمع هستند که می‌توانند به عنوان اعضای اجرایی انتخاب شوند. نباید اینطور باشد که شب انتخابات یک نفر را بچپانند در فدراسیون و بعد رأی‌سازی کنند تا او رأی بیاورد.

مگر در اساسنامه به عنوان نماینده نیامده؟

نماینده‌ای که فقط می‌تواند رأی بدهد. اینجا دقیقاً نوشته که اعضای اصلی می‌توانند کاندیدا شوند. حتی IOC با این‌که وزیر جزو مجمع ما بود بشدت مخالف بود و می‌گفت حضور وزیر یعنی دخالت و اعمال قدرت. ما پیگیری کردیم و چقدر رفت و برگشت کردیم تا اجازه حضور وزیر وقت را در مجمع گرفتیم. (آقای علی آبادی به دنبال اساسنامه و بند مربوطه است تا به ما نشان دهد)

در مورد همین بانوان، شما فدراسیون اسلامی بانوان را منحل کردید.

منحل نشد، ادغام شد در فدراسیون کشور‌های اسلامی.

اما آن برای خودش هویت مشخص و تعریف شده‌ای داشت.

ولی این دیدگاه وجود داشت که اگر ادغام شود بهتر است. دو بار هزینه نمی‌شود و این‌که نمی‌شود خانم‌های کشور‌های اسلامی یک مسابقات داشته باشند و.

وقتی ما حرف از فیفای اسلامی می‌زنیم…

چه کسی گفته فیفای اسلامی؟ من تشخیص ندادم و این تشخیص دولت بود که این تشکیلات کار سیاسی می‌کند. تصمیم ما ورزشی بود و نمی‌خواستیم بودجه را دو برابر کنیم.

اما اگر کارنامه را نگاه کنید کارنامه فدراسیون اسلامی موفق‌تر بود.

کجا موفق بود؟ شما با چه استنادی می‌گویید موفق بوده؟ چه کسی اصلاً شرکت کرده؟ کدام و چند کشور شرکت کرده و با چه تعداد ورزشکار؟ این‌که ما یک ورزش بگذاریم و فقط خودمان شرکت کنیم و از هر طرف هم یک سری‌ها را با پول خودمان بیاوریم و نتیجه بگیریم که موفقیت نیست. اصولاً همین الان بازی‌های کشور‌های اسلامی را IOC و OCA قبول ندارد و می‌گوید اینها نژادی و مذهبی است. استدلال شان است که اگر اینطور باشد مسیحیان و بوداییان و… هر کدام یک دوره مسابقه بگذارند و این باعث می‌شود مسائل نژادی و قومیتی مطرح شود و قرار نیست در ورزش جهان چنین چیزی باشد. به همین دلیل شما می‌بینید که مسابقات کشور‌های اسلامی در تقویم IOC نیست.

اما خودتان هم در دوره‌ای به دنبال این بودید که بازی‌های کشور‌های همبستگی اسلامی را برگزار کنید.

خب آن موقع بود. قرار بود در کشور انجام شود و به دلیل این‌که در لوگوی ما خلیج فارس نوشته بودیم و اینها می‌گفتند بردارید و نه دولت و نه مجلس هیچ‌کس راضی نبود و می‌گفتند این جزئی از خاک ماست. مگر ما می‌توانیم به خاطر یک دوره از بازی سرزمین و خاک مان را نادیده بگیریم. آن هم مسابقاتی که هیچ ارزش خاصی در سطح جهانی ندارد و مسابقاتی است قراردادی بین یک سری کشورها. به هرحال ما آمدیم و یک سری کمیته مسابقات پر مدال را برنامه‌ریزی کردیم. ۳۰ درصد از بودجه ورزش برای بانوان اختصاص داده شد. فضا‌های ورزشی خاص بانوان ساخته شد. نرم ابزاری باید چه کرد دیگر؟ حمایت کردیم تا بچه‌های ما کرسی‌های بین‌المللی را بگیرند که بیشترین کرسی‌ها را در آن زمان گرفتیم. در بخش مالی بودجه ورزش کشور در فدراسیون‌ها ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا کرد. در بخش زیرساخت‌ها تا ۱۵ برابر افزایش پیدا کرد. کی توانسته انجام دهد؟ شما به عنوان یک تحلیل گر الان باید بیایید از علی آبادی که این کار‌ها را کرده تشکر کنید یا این‌که بپرسید چرا پول زیاد گرفتید؟ شما می‌گویید  احمدی‌نژاد چون رفیقت بوده پول گرفتی، خب اصلاً رفیقم بوده، خلاصه که من پول آوردم به ورزش!

ما که بحثی نداشتیم و بار‌ها گفتیم که در بخش زیرساخت‌ها خوب کار کردید.

مگر نتیجه هم نگرفتیم؟ در المپیک هفدهم شدیم در بازی‌های آسیایی چهارم شدیم. در والیبال و بسکتبال به اینجا رسیدیم. در فوتبال و وشوبه اینجا رسیدیم. در تکواندو و کاراته اول جهانیم. خانم‌هایی که مدال نداشتند الان مدال گرفته‌اند. کجا ایراد می‌بینید و ایراد چیست؟ امروز که بنده توانستم فعالیتی ایجاد کنم که برای نخستین بار نایب رئیسی oca را ما در ایران بگیریم، ایراد است تا برویم پس بدهیم.

اما در یک دوره هم ic member مان را هم از دست دادیم و اقدامی نشد تا دوباره این کرسی جهانی را کسب کنیم.

خب آن را کسانی که از دست دادند بروند و جواب دهند. چرا اقدام نشد تا دوباره کسب کنیم؟ اقدام می‌شود اما فرصت نمی‌دهند. همه به دنبال ‌ای سی ممبری هستند. همه دنبال می‌کنند بازی‌های آسیایی بگیرند. همه می‌خواهند المپیک را بگیرند. المپیک که هر ۴ سال یک بار دنبال می‌شود را ۴۰ کشور آسیایی به دنبالش هستند تا بگیرند. یعنی اگر نوبتی بگذارند هر ۱۷۰ سال نوبت یک کشور می‌شود. منتها چون خیلی از کشور‌ها توانایی اقتصادی برگزاری چنین مسابقاتی را ندارند خودشان جلو نمی‌آیند. لذا هم کار‌های نرم ابزاری خوب انجام شد و هم کار‌های سخت ابزاری و هم این‌که نتایج عالی بود. شما ببینید در آینده و نتایجی که در زمان مهندس علی آبادی اتفاق افتاد تکرار خواهد شد. زمانی که من وارد کمیته ملی المپیک شدم بودجه آن ۸ میلیارد بود. ۸ میلیارد یعنی کمیته ملی المپیک تعطیل. چون کاری نمی‌تواند با آن کند. من این بودجه راه ۵۲ میلیارد تومان رساندم. اگر کار بدی کردم بگویید تا بروم پس بدهم! من نمی‌گویم ۵۲ میلیارد خوب است، می‌گویم اگر کمیته ملی المپیک‌مان بخواهد خوب عمل کند باید ۱۵۰ میلیارد تومان بودجه داشته باشد. من بودجه را ۸ برابر کردم. من معامله ام را با خدای خودم می‌کنم. من قبل از انقلاب یکی از فعالان بودم و وظیفه خودم می‌دانستم به دین و رهبری خودم کمک کنم. انقلاب پیروز شد و گفتند برویم جهاد. من ۳ سال رفتم جهاد. بدون این‌که یک ریال دریافتی داشته باشم ۳ سال در سیستان و بلوچستان خدمات دادیم. چه خودم و چه خانمم با هم رفتیم. من سال ۶۲ مدیرکل راه و ترابری گیلان بودم و مهندس هم بودم. وقتی حضرت امام (ره) در زمان خودشان گفتند جنگ لازم است، مدیرکلی را ر‌ها کردم و رفتم واسه جهاد. تا آخرین روز جنگ و زمانی که عملیات مرصاد بود من حاضر بودم. در عملیات کربلای ۴ با آن مصیبتی که داشت و در شرایطی که باید در یک باریکه راه می‌ساختیم و از آن طرف با هواپیما و موشک و توپخانه همه را می‌زدند. از یک ماه پیش از عملیات تا یک ماه بعد از آن آنجا بودم. در عملیات کربلای ۵ هم به همین ترتیب. اما والفجر که شاهکار نظامی در صد سال گذشته بود و از رودخانه اروندی که دقیقاً مثل دریاست و کسی که مسلط به شنا نباشد جریان شدید آب با آن گل‌آلود و لجنی که دارد اتفاق بدی می‌سازد. ما روی آن رودخانه بودیم و آماده بودیم تا پل بزنیم. عملیات خیبر و قادر در کردستان، هر جا که توانستم خدمت خودم را انجام دادم. در کردستان بد‌ترین کمین را خوردم و همراهم شهید شد و راننده‌ام زخمی. خودم هم  تیر خوردم و بعد از آن در عملیات والفجر ۸ شیمیایی شدم و اما اینها وظیفه من بود نسبت به کشوری که دوستش دارم. بعد از انقلاب هم در بازسازی کشور بودم تا امروز. تا هر روزی که بگویند به شما نیاز هست برای خدمت به کشور آماده‌ام.


افشاگری علی ابادی از دخالت احمدی نژاد در فوتبال / دادکان و دایی را چه کسی بر کنار کرد؟
 حالا شائبه‌ای که وجود دارد این است که می‌گویند آقای علی آبادی برای این‌که بماند انتخابات را طول می‌دهد و…

آقای صالحی امیری که آمدند من با ایشان صحبت کردم. من اگر بخواهم بمانم یا بروم فقط با نظر شماست. شما اگر درگوشی هم به من بگویید نباشی بهتر است، بنده نخواهم بود. چون فکر می‌کنم دولت جدیدی بر سر کار آمده است، افراد جدیدی آمده‌اند و ما باید این دولت را حمایت کنیم. من به عنوان مهندس علی‌آبادی از نخستین روز انقلاب و نخستین روزی که بنی‌صدر به عنوان نخستین رئیس جمهور انتخاب شد تا بعد که آقای شهید رجایی و حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور تشریف آوردند، آقای هاشمی و آقای خاتمی آمدند با همه دولت‌ها کار و خدمت کردم. امروز هم اگر این دولت و آقای روحانی و کسانی که در رأس مسئولیت هستند به من بگویند که علی‌آبادی به تخصص و نیاز تو نیاز است، می‌گویم چشم و اگر کسی این مسئولیت را بردارد و من دیگر شرعاً کمکی نتوانم بکنم می‌گویم خداحافظ. من خدمت آقای صالحی امیری رسیدم و ایشان فرد بسیار شایسته‌ای بودند. به ایشان گفتم درست است که کمیته کاملاً مستقل است و من هم اگر کاندیدا شوم رأی خواهم داشت و مطمئنم که جامعه ورزش به من رأی خواهد داد اما قرار نیست که جامعه ورزش و دولت با من موافق نباشد و ۴ سال برای جامعه ورزش نگرانی و هزینه ایجاد کنیم. اگر نظر شما منفی باشد و بخواهید نیایم از همین جا از شما خداحافظی می‌کنم و می‌روم. ایشان محبت کردند و گفتند من هیچ نظری درباره کمیته ملی المپیک ندارم و هر کس می‌خواهد کاندیدا شود و رأی بیاورد با او کار می‌کنیم. این حرف‌ها کاملاً مستند است و حتی می‌توانید در این باره از خودشان بپرسید. ۳-۲ جلسه بیشتر با ایشان نداشتم اما ایشان از نظر روش و نگاه مدیریت و نگاه به انسان پسندیدم.

با آقای گودرزی هم صحبت کردید؟

با آقای گودرزی هم دقیقاً همین حرف‌ها را زدم. گفتم درست است که در حال حاضر نگاه دولت این‌گونه است که با دولت قبلی تقابل‌هایی داشته باشد اما  هر دولتی که رأی مردم را داشته باشد و تنفیذ مقام معظم رهبری را بگیرد روی سر من است و تبعیت می‌کنم. این دیدگاه من است. بنابراین دولت آقای  احمدی‌نژاد و دولت آقای روحانی برای من هیچ فرقی ندارد. خدمت آقای جهانگیری هم آن زمان که از حوزه معاونت می‌آمدم گفتم که من آدم سیاسی نیستم و اجرایی هستم. من خودم را متعلق به جریان فکری کشور می‌دانم نه متعلق به جریان فکری فلان و بهمان.

اما عقبه سیاسی‌تان مشخص است.

نه، من با آقای هاشمی رفسنجانی هم کار کردم. من فعالیت سیاسی نداشتم.

آبادگران سیاسی نبود از نظر شما؟

آبادگران را شما سیاسی می‌بینید اما من به آن سیاسی نگاه نمی‌کنم. من نفی نمی‌کنم و به هر حال جمعی بودیم که در کنار هم بودیم و عقاید یکدیگر را قبول داشتیم. اما این به این معنی نیست که امروز که دولت روحانی آمده بگویم چون از آن جناح است و فلان، قبولش ندارم. نه، من اینطور فکر نمی‌کنم. من دولت آقای دولت روحانی را مانند دولت آقای  احمدی‌نژاد می‌پذیرم و اگر از بنده بخواهند همکاری کنم حتماً با تمام توان حضور خواهم داشت و اگر صلاح بدانند نباشم حتماً حمایت خواهم کرد. مملکت و مردم کشور من هستند. واقعاً یکی از آرزوهایم است که این روز‌ها آقایان می‌روند و در ژنو مذاکره می‌کنند با سربلندی و نتایج خوب برای کشور همراه باشد.

شما برای همین احساس وظیفه تان در دوره‌ای که سعیدلو رئیس سازمان شد اعتراض نکردید؟

سعیدلو را خودم معرفی کردم اما ایشان رفتاری کردند که در چارچوب وظایف‌شان نبود و به نظرم ایشان مستبدانه می‌خواست برخورد کند. اما می‌گویم دوران استبداد سالیان زیادی است که در این کشور تمام شده. قطعاً زیر بار نمی‌رویم. ما برای این‌که استبداد نباشد کلی خون دادیم.

شما می‌گویید برای این‌که استبداد نباشد. حرف‌تان درست، اما جا‌هایی با او سر‌شاخ شدید و از جایی دیگر تمام جریان اصولگرای کشور حسابش را از  احمدی‌نژاد سوا کرد ولی شما نه حسابتان را سوا کردید و…

از کجا می‌دانید که حسابم را سوا نکردم؟ نمی‌گویید چرا در ۴ سال دوم بنده را نپذیرفتند و…. برای من آقای  احمدی‌نژاد و روحانی فرقی نمی‌کند. هر کسی که در چارچوب قانون اساسی مملکت حرکت کند در جایگاه رئیس جمهور نشسته من خدمتگزارش هستم. قانون مصوب کشور این است و کسی نباید آن را به هم بزند. فقط مردم ما هستند که ولی نعمت ما هستند و می‌توانند تغییرات بدهند. آدم‌ها نمی‌توانند بگویند این را قبول داریم و این را نداریم. اینطور که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

شما در ۴ سال دوم هیچ سمت دولتی نگرفتید.

نه‌تنها سمتی نگرفتم بلکه بحث‌هایی هم شد دیدگاه من این است که  احمدی‌نژاد کارش را خوب انجام داد، خوب شروع کرد و بد تمام کرد. این نقد من از عملکرد  احمدی‌نژاد است. تا موقعی که خوب می‌رفت ما مثل کارگر دنبالش دویدیم. آن موقع که احساس کردیم مسیر جریان دارد عوض می‌شود معترض بودیم.

کی متوجه شدید مسیر جریان در حال عوض شدن است؟

اصلا تمام اختلافات از زمان حضور مشایی شروع شد. در ۴ سال اول هیچ بحثی نبود. اواخر دوره اول و احساس من و کسانی که با من هم‌فکر بودند این بود که این مسیر به سمت غلط می‌رود. لذا حرف‌های‌مان را می‌زدیم. قرار نبود در روزنامه و رسانه جار و جنجال کنیم چون درست و منطقی نبود.

یعنی آقای مشایی بین شما فاصله انداخت؟

بشدت. ایشان باعث شد که همه ما احساس کنیم آقای احمدی نژاد، مشایی را گذاشته یک طرف و همه ما‌ها را یک طرف. من دلایل آن را نمی‌دانم. همه اعتراض داشتیم به این قضیه و بعد از این‌که حضرت آقا با حکم معاون اولی مشایی مخالفت کرد و مسائل بعدی به وجود آمد اوج فاصله گرفتن و اختلاف بود. از اول آقا بیشترین خرج را برای دولت کرد. در دولت نهم ما خودمان هم متعجب می‌شدیم و می‌گفتیم چرا اینقدر، و خواهش‌مان این بود که این کار را نکند اما ایشان صلاح می‌دیدند. البته دولت هم صادقانه کار می‌کرد. دوران دولت نهم، اعضای دولت مثل فعالیت در جبهه جنگ کار کردند. از ۶ صبح تا ۱۲ شب و بدون پنجشنبه و جمعه! با یک و نیم میلیون تومان حقوق! یعنی معاونین دوبرابر وزرا حقوق می‌گرفتند. هیچ پاداشی هم نمی‌دادند.

احمدی‌نژاد عوض شد؟

حالا از صحبت آقای احمدی‌نژاد بیاییم بیرون! اصلاً قرار نبود درباره ایشان صحبت کنیم. قرار بود درباره ورزش صحبت کنیم. می‌خواهم بگویم ورزش کشور با برنامه کار کرد و در همه ابعادی که برنامه‌ریزی کرده بود اعم از سخت‌افزاری و نرم‌افزار، بودجه، آقایان و بانوان و نتیجه‌گیری موفق عمل کرد.

حالا که بحث احمدی‌نژاد شد درباره حضور بانوان در استادیوم و وعده ایشان هم توضیح می‌دهید. شما موافق این قضیه بودید؟

من کاملاً موافقم. به نظرم فضای ورزش ما سالم‌تر از فضا‌های دیگر است و اتفاقاً حضور خانوادگی به بهتر شدن این فضا کمک می‌کند. اما به هر حال ما تابع قوانین مملکت هستیم. من نظر شخصی خودم را می‌دهم.

توفیقاتی که در انتخابات و موفقیت‌هایی که در بحث نرم​افزاری و سخت​افزاری داشتید را بر شمردید مثل اصلاح اساسنامه و نگاهی که به دخالت نکردن در امور فدراسیون‌ها داشتید اگر حرفی راجع به این موضوع‌‌ها دارید در راستای تکمیل کردن این مبحث بگویید؟

ببینید این بحث خیلی گسترده بود ما در واقع سیستم ارزشیابی را در سازمان تربیت بدنی ایجاد کردیم تا هرجابه‌جایی​ای که می‌خواهد در سازمان تربیت بدنی انجام شود از بخش مالی و فنی گرفته تا پیشرفت کار‌ها و حتی در بخش موفقیت در ورزش و مدال​آوری ارزیابی شود، ضمن اینکه هیچ رئیس و مدیر کل استانی بدون این ارزشیابی تغییر نمی‌کرد. در بخش فدراسیون‌ها هم اصولاً ما دخالت نمی‌کردیم. اصلاً ورود نمی‌کردیم فقط آنها را ارزشیابی می‌کردیم و در ارزشیابی اعلام می‌کردیم که نمره قبولی گرفته‌اید یا شما عقب هستید. از دیگر اقدام‌‌های ما کار نرم‌افزاری و سخت‌افزاری بود که بسیار وسیع بود و زیرساخت‌های ما آنقدر وسیع و گسترده بود که همه چیز را تحت‌الشعاع خود قرار داده بود. در آن دوره ۳۰درصد بودجه ورزش کشور اختصاص داده شد به ورزش بانوان و این یک انقلاب بود در ورزش بانوان. هرجایی که برای آقایان سالن احداث شد برای بانوان هم به طور اختصاصی احداث شد. در فدراسیون‌ها نماینده بانوان و در استان‌ها معاونت بانوان تشکیل شد، چراکه ما به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار باشد ما در کورس رقابت قرار داشته باشیم و با ۴۳ یا ۴۴ کشور آسیایی در بازی‌های آسیایی روبه‌رو شویم و یا اگر قرار باشد در بیش از ۲۰۰ کشور جهان رقابت داشته باشیم و بخصوص برای بازی‌های المپیک تنها راه این است که بانوان ما مدال​آور شوند و بتوانند در مسئله ورزش بطور آکادمی ورود کنند. به هر حال ۵۰درصد یعنی نیمی از جامعه ما متعلق به بانوان است. همین موضوع است که شما می‌بینید ما در بازی‌های آسیایی چهارم شدیم فقط بواسطه مدالی که یکی از بانوان ووشوکار کسب کرد. در واقع اگر این ظرفیت بانوان در گوانجو به کمک ما نیامده بود قطعاً قزاقستان چهارم می‌شد، زیرا تعداد مدال‌های نقره‌اش از ما بسیار بیشتر بود یعنی یک مدال در بخش بانوان به کمک ما آمد و ما را از سقوط به رتبه پنجم آسیا نجات داد.

اما الان بسیار امیدوار هستیم که در بازی‌های آسیایی و در رشته‌های مختلف مثل قایقرانی، ووشو، جودو و کاراته و حتی ورزش‌های گروهی شاهد کسب مدال باشیم.

در زمان شما یک انسجامی در فدراسیون‌ها بود، الان این انسجام دیگر وجود ندارد علت چیست؟

نمی‌خواهم این بحث را الان پیش بکشم.

شما در بخشی از صحبت‌هایتان به بازی‌های آینده آسیایی اشاره کردید، در حالی که نه پولی وجود دارد و نه انسجام؟

نمی‌خواهم وارد این بحث‌ها شوم، اما می‌خواهم به شما بگویم که جایگاه چهارمی ما بشدت در خطر است برای اینکه چند کشور قدرتمند آسیایی در تعقیب ما هستند.

اراده‌ای نمی‌بینید که بتوانید این جایگاه را حفظ کنید؟

به هر حال آقای گودرزی تازه وارد کار شده‌اند از طرفی هنوز تیمشان را نچیده‌اند. همچنین منابع مالی مناسبی به آنها داده نشده است. مورد دیگر تغییرات پی​درپی و متوالی است که در فدراسیون‌ها وجود دارد انصافاً فضایی که آقای گودرزی در آن قرار گرفته است فضای بسیار سختی است مگر خدا کمک کند و به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنند تا در کمتر از ۱۰ ماه باقی​مانده به بازی‌های آسیایی بتوانیم به جایگاه مطلوب برسیم.

درباره مهم‌ترین اقدام‌‌هایی که در دوره خودتان انجام داده‌اید بگویید؟

چند کار به موازات یکدیگر در دوره من انجام شد؛ نخست بحث منابع مالی بود که جزو مهم‌ترین بحث‌های ما بود چون اگر یک فدراسیون نتواند یک مربی خوب بگیرد و نتواند مربیان داخلی‌اش را تأمین کند، نتواند اردو‌ها را برگزار کند، مسابقات خارجی شرکت کند و تورنمنت‌های داخلی بگذارد رشد نمی‌کند و الان این فضا متأسفانه حاکم است. در آن دوره ما منابع مالی را در حد مطلوب تأمین می‌کردیم. از طرفی برنامه‌ای بسیار دقیق داشتیم که  عملکرد و پیشرفت فدراسیون‌ها را رصد می‌کردیم. برای احسان حدادی مربی انحصاری و اردو‌های انحصاری می‌گذاشتیم بی‌دلیل نبود که احسان حدادی در المپیک نقره گرفت؛ البته در گام نخست تلاش و ممارست و توان خودش بود، اما در گام بعد حمایت‌های بسیار خوبی که فدراسیون دوومیدانی انجام داد چندین اردوی خوب به رغم هزینه‌هایی که داشت برایش فراهم کرد و به همین سبب امروز از فضای موجود دلخور است چون نمی‌توانند حمایتش کنند. همچنین ما المپیاد ورزشی برگزار کردیم که از این المپیاد ورزشکاران بسیاری شناسایی شدند. کمیته فدراسیون‌های پرمدال و مدال‌آور را داشتیم که از دل آن فدراسیون تیراندازی مدال​آور شد. در مسابقات آسیایی قایقرانی، ووشو و دوومیدانی عناوین خوبی را کسب کردند حتی رشته ورزشی شنا به کشور‌هایی که حرف برای گفتن داشتند خودش را نزدیک کرد و فکر می‌کنم اگر کار‌های ما دنبال می‌شد قطعاً می‌توانستیم در رشته‌های بسیاری مدال​آور شویم.

فکر می‌کنید یادگاری شما برای ورزش ایران چیست؟ نخستین چیزی که به ذهنتان می‌رسد را بگویید؟

کسب جایگاه ۱۷ برای کشور در المپیک و جایگاه چهارم در آسیا و توسعه بی‌نظیر و انفجار ساخت و ساز‌ها در کشور و توسعه اماکن ورزشی

به توسعه اماکن اشاره کردید، جریان ورزشگاه نقش جهان اصفهان ماجرایش چه بود؟

کدام ماجرا؟

اینکه چرا این قدر طولانی شد؟

ورزشگاه نقش جهان خیلی خوب کارهایش پیش می‌رفت می‌توانست حتی تمام شده باشد منتها پس از اینکه ما آمدیم ادامه کار جدی گرفته نشد. بعضاً معتقد بودند که مجموعه‌ای زیادی است، در حالی که کشور ما به عنوان یک کشور ۷۵ میلیونی که می‌خواهد در سند چشم​انداز بین کشور‌های منطقه رتبه نخست را داشته باشد به چنین ورزشگاه‌هایی نیاز دارد که در تمام ابعاد اول باشد مانند ورزشگاه‌هایی که احداث شد؛ مثل مجموعه ۵هزار نفری شیراز یا ۷۵هزار نفری اصفهان و یا ورزشگاه یادگار امام و مجموعه سرپوشیده ۴۰هزار نفری و یا ورزشگاه تختی؛ همه اینها ظرفیتی بود که می‌توانستیم براحتی بزرگ‌ترین مسابقات حتی جهانی را در کشورمان برگزار کنیم.

مهندس! شما در بحث زیرساخت‌های سراسری کشور همان‌طور که گفتید یک حرکت انتحاری انجام دادید، اما بحث زیرساخت و اماکن در باشگاه‌های ورزشی مغفول ماند؛ به طور مثال سال‌ها می‌گذرد، اما پرطرفدار‌ترین باشگاه‌های ورزشی ما که استقلال و پرسپولیس هستند هنوز یک کمپ اختصاصی ندارند؟

اینها را به من دادند، برای استقلال هم من شروع کردم، زمین برایشان می‌گرفتم با مشکلات و دغدغه‌های بسیار

الان لیگ ما حرفه‌ای است، اما وقتی بازرسان AFC می‌آیند ما برای گرفتن امتیاز از آنها در واقع سر آنها کلاه می‌گذاریم، در حالی که باشگاه​های ما همه دولتی هستند به جز یکی دو باشگاه با امکانات ضعیف، چگونه می‌توانیم از آنها امتیاز بگیریم؟

ببیند تعارف را کنار بگذاریم. اگر می‌خواهیم باشگاه​داری در یک کشور باب شود نخست باید آسیب‌شناسی کرد. اینکه چرا باشگاه‌ها در کشور ما شکل نمی‌گیرد، اما در اروپا شکل می‌گیرد چه فرقی بین ما و آنها وجود دارد. البته من در این زمینه مطالعه کرده​ام ببینید در دنیا به باشگاه‌ها زمین را تقریباً به نرخ رایگان می‌دهند تا بتوانند باشگاه بسازند. شهرداری‌ها یا دولت به باشگاه هم کمک بلاعوض می‌کنند یا وام با بهره صفر درصد در بلندمدت می‌دهند همچنین در باشگاه‌های دنیا قیمت بلیت دست خودشان است، این طور نیست که با تغییر قیمت‌ها با مانع برخورد کنند. در باشگاه از برندهایشان استفاده می‌کنند، اما در کشور ما هر کس به خودش اجازه می‌دهد لباس پرسپولیس یا سایر تیم‌ها را بزند در واقع حق کپی​رایت وجود ندارد. در دنیا یک بخشی از درآمد عمده باشگاه‌ها روی شرط​بندی‌ها است که ما نداریم و… حالا باز هم نیاز هست که بگویم چرا باشگاه‌های ما پیشرفت نمی‌کنند.

خوب شما در دوره خودتان چه اقدام‌‌هایی انجام دادید تا باشگاه‌ها خصوصی شوند‌؟

سعی خودمان را کردیم، اما دولت زیر بار نرفت و نتوانستیم این را برای دولت جا بیندازیم که اگر می‌خواهید باشگاه‌هایمان و تیم‌هایمان رشد کنند و هزینه‌هایشان پایین بیاید باید این‌گونه عمل کنیم.

شما یک بار گفته بودید ۳۰۰میلیارد در این فوتبال هزینه می‌شود که ویروس‌ها از آن استفاده می‌کنند در واقع ۱۰۰میلیارد در فوتبال هزینه می‌شود و ۲۰۰میلیارد ویروس‌ها می‌برند؟

بله، من نوشتم و به دولت گفتم برای فوتبال ۱۰۰میلیارد بدهید و باشگاه‌ها را خصوصی کنید این‌گونه می‌توانید فوتبال را نجات دهید، ضمن اینکه معتقدم معنی ندارد که یک تیم فوتبال ببرد یا ببازد دولت پاسخگو باشد. جالب است ما بزرگ‌ترین کارخانه‌هایمان حتی صنایع و مخابراتمان را می‌دهیم به دست بخش خصوصی، اما چه اتفاقی می‌افتد که باشگاه‌های فوتبال​مان را به بخش خصوصی نمی‌دهیم.

این محصول نگاه امنیتی نیست؟

این را از من نپرسید از مسئولان امنیتی بپرسید.

روی شما فشار بود که باشگاه‌ها را خصوصی نکردید؟

نه، فشار نبود، اما در هرحال طرح‌هایی که در این زمینه دادیم بدون دلیل رد شد شاید هم یک دلیلش همین چیزی که شما می‌گوید باشد، چون ما کشوری هستیم که همیشه و در همه جا می‌خواهند ما را ببلعند پس باید در همه زمینه‌ها بیدار باشیم.

یکی از مواردی که آقای روحانی در گزارش ۱۰۰روزه خود ارائه کردند این بود که گفتند کاری که ما در این ۱۰۰روز انجام دادیم این بود که سایه سنگین این نگاه امنیتی را دور کردیم؟ موافق هستید؟

البته اگر دور شده باشد خوب است.

در دوره خودتان این نگاه امنیتی را حس می‌کردید؟

در ورزش و بخصوص در بخش فوتبال همان‌طور که شما هم اشاره کردید مسائل خاص داریم باید به آن توجه کنیم اما به نظر من آنقدر مهم نیست که امنیتی‌اش کنیم ضرورتی ندارد که بخواهیم نگاه امنیتی داشته باشیم. نباید از این‌که کار‌ها به دست بخش خصوصی و مردم بیافتد ترسید. نه این نگاه نگاه درستی نیست ما باید به مردم کشورمان اعتماد کنیم، اعتماد‌سازی کنیم و بپذیریم که این مردم می‌توانند در خدمت دولت و درکنار دولت باشند و بهترین خدمات را بدهند من به این موضوع اعتقاد دارم نباید به ورزش اصلاً نگاه امنیتی داشت ما باید به ورزش یک نگاه فرهنگی داشته باشیم. نگاهی که دارای پتانسیل‌های بسیار خوبی است برای این‌که عِرق ملی ما را تحریک کند و اقتدار ملی ما و همبستگی ملی را بالا ببرد.

شما می‌گویید باید نگاه ما به ورزش فرهنگی باشد در دروه خودتان  چه اندازه تلاش کردید با نگاه امنیتی حاکم بر ورزش مبارزه کنید؟

از نخستین قدمی که برداشته شد قصدمان این بود که بگوییم خانم‌ها بیایند در ورزشگاه‌ها و حضور پیدا کنند پیگیری کردیم که پرسپولیس و استقلال را بدهند دست مردم. حتی پیشنهاد کردیم اگر نمی‌خواهند استقلال و پرسپولیس را بفروشند به یک مدیر به مدت ۵سال واگذار کنید، اگر خوب عمل کرد بگذارید بماند، اگر بد عمل کرد از دست او بگیرید اما نفروشید. کسانی بودند که حاضر بودند و می‌گفتند ما حاضریم این ۲ تیم را بگیریم، اما از دولت هیچ چیز نمی‌خواهیم به شرط این‌که ۲ سال دستمان باشد تا برنامه‌ریزی و درآمدزایی کنیم.

چرا دولت هیچ وقت نمی‌خواسته که این ۲باشگاه تکلیفش روشن شود؟

نه فکر نمی‌کنم این ۲باشگاه برای دولت جز هزینه و دردسر چیزی داشته باشند با این حرف موافق نیستم.

اعضای هیأت‌مدیره با نظر آقای احمدی‌نژاد در این ۲ تیم انتخاب می‌شدند؟

نه آقای احمدی‌نژاد فقط یک نفر کاشانی را به من معرفی کرد.

سعیدلو چطور؟ احمدی‌نژاد گفت یا خودتان به او نزدیک بودید؟

نه به او نزدیک بودم و آن موقع اختلاف خاصی نداشتیم.

بنابر این پس از آمدن به ورزش دچار سوءتفاهم شدید؟

بله پس از آمدن به ورزش ایشان گمان می‌کردند من عاملی شدم که از معاونت اجرایی او را برداشته‌اند. از من دلخور بود در حالی که اصلاً اینطور نبود.

پشیمان نیستید از این‌که سعیدلو را معرفی کردید برای وزارت ورزش؟

چرا. موافقم با حرفتان.

 شما روند خوبی را شکل دادید، اما سعیدلو آنها را انجام نداد و با شما هم وارد درگیری شد؟

در انتخابات کمیته المپیک چند تا المان هست که خودتان اشاره کردید و گفتید. من مدیر استراتژیک بودم و هیچ دلیلی ندارد چون مدیر ورزشی نبودم نباید بیایم رئیس سازمان تربیت بدنی شوم؟ خوب نتایج و عملکردی که به دست آوردم نشان می‌دهد موفق بوده ام.

چرا فضا را در کمیته ملی المپیک و مدیران پرفشنال بستید؟

ما نبسته‌ایم، قانون بسته است ببینید نگاهتان غلط است.

اساسنامه را IFC نوشته است. آن چیزی که ما نوشتیم زمانی که می‌خواستیم اعضای مجموع را مشخص کنیم اسم آقای وزیر را نوشتیم به هر حال وزیر بالا‌ترین شخصیت ورزش است و حضورش در مجمع می‌تواند نقطه اتکا باشد من موافق بودم موقعی که رفت IFC آنها مخالفت کردند و گفتند حضور وزیر ورزش شائبه دخالت دولت را ایجاد می‌کند و ممکن است از موضع اقتدارش اقدام کند. ما چند نامه هم نوشتیم که این‌گونه نیست و دولت است که دارد هزینه ورزش را می‌هد.

اما موضوعی که در تصحیح اساسنامه مطرح شد این بود که اگر یک رئیس فدراسیون نتوانست در مجمع شرکت کند چی کار کند؟

ما پیشنهاد دادیم نماینده‌اش بیاید شرکت کند IFC اعلام کرد ضرورتی ندارد و مجمع با دوسوم اعضا اکثریت پیدا می‌کند. البته رئیس فدراسیون باید برنامه‌اش را به گونه‌ای تنظیم کند که در مجمع که مهم‌ترین اتفاق اداری ۴ساله کمیته ملی المپیک است شرکت کند. به هر حال مجمع از اکثریت نمی‌افتد و می‌تواند رأی خودش را بدهد و ضرورتی هم ندارد کسی حضور داشته باشند.

اما وقتی می گویید شش ماه، یعنی می خواهید پای برخی را از انتخابات قطع کنید. وقتی می گویید شش ماه، دیگر نمی توانید قانون جدید مصوب کنید و این خلاف است و باید در مجمع طرح شود.

ببینید! دیدگاه هیات اجرایی این است وقتی شش ماه باید بگذرد به این معنی است که عضو هیات رییسه باید شش ماه واقعا در آن رشته فعال باشد، نه اینکه یک شبه به این پست بیاید و بعد برود. یعنی برای هدف خاصی نیامده باشد. حتی اعتقاد دارم باید یکسال باشد.

چرا در اساسنامه از IFC باید فقط اعضا و رؤسای هیئت فدراسیون‌ها و آنهایی که با قید این‌که ۶ ماه قبل عضو بوده باشند حضور داشته باشند؟

چون از جا‌های مختلف آدم معرفی می‌کردند.

چرا نباید معرفی می‌کردند؟

چرا باید رئیس فدراسیون را بگذارند کنار و شخص دیگری را بفرستند.؟

شما مثل احمدی نژاد، سئوال را با سئوال جواب می دهید

به هر حال خلاف وسوءاستفاده است چرا باید رئیس فدراسیون رو تحت فشار قرار بدهند و بگذارند کنار و دیگری بیاید. این عدالت و دموکراسی نیست.

اما با این کار راه ورود مدیریت کلان و پرفشنال را بستید؟

نه چه کسی این حرف را زده مگر مدیرانی که الآن در ورزش هستند کلان وپرفشنال نیستند.

شما فرض کنید خودتان از کمیته ملی المپیک بروید؟ رئیس فدراسیون هم نبودید با این تجربه‌ای که دارید جزو افرادی هستید که می‌توانید خودتان را برای انتخابات محق بدانید؟ خوب چرا این اساسنامه باید به شما اجازه بدهد شرکت کنید؟

برای این‌که در کنار من که فکر می‌کنم حق دارم و از این سوراخی که باز شده است تنها من نمی‌آیم خیلی‌های دیگر می‌آیند داخل.

نمی‌شود با یک مکانیزمی اینها را پالایش کرد؟

نه تا به حال که نتوانسته‌اند.

خوب مگر شما کمیته نظارت نگذاشته‌اید؟

ببینید شما وقتی این راه را باز گذاشتید هر کسی می‌تواند بیاید.

پس استعلام می‌گیرید از IOC؟

اگر لزومی ایجاد شود استعلام می‌گیریم و تا آمدن جواب انتخابات برای پاسخ به پرسش‌ها منتظر می‌مانیم و انتخابات را موکول می‌کنیم به ۱۰ روز آینده.

قبول دارید فردا بگویند رئیس تربیت‌بدنی یا وزیر ورزش باید ۱۰ سال مدیریت کلان در حوزه ورزش داشته باشد شما می‌پذیرید؟

اگر قانوان بگذارند بله.

خوب قانون که بگذارند همه می‌پذیرند باید همه التزام داشته باشند. بنابراین شما لزومی نمی‌بینید که این آئین‌نامه اجرایی که گذاشته‌اید را مجمع تأیید کند؟

نه برای آن‌که مجمع اختیار داده به هیأت اجرایی.

خوب اختیار داده ولی نگفته هر کاری کنید؟

هر کاری نیست مجمع اختیار داده که آئین‌نامه‌ها را هیأت اجرایی بنویسد. هر چه هیأت اجرایی بگوید همان می‌شود، اما در متن اساسنامه نمی‌توانیم تغییر بدهیم.

دبیرکل پس کمرنگ‌تر می‌شود؟ وظیفه برگزاری مجمع دست دبیر کل نیست؟

نه دبیر کل کمرنگ نمی‌شود. دبیرکل مجری مصوبات هیأت اجرایی است و این اختیاری است که مجمع داده است.

تحت چه مکانیزمی؟ آیا مجمع تحت فشار قرار نگرفته است؟

مگر می‌شود مجمع تحت فشار قرار بگیرد. چگونه و تحت چه مکانیزمی می‌توانم یک رئیس فدراسیون را بردارم.

نه شما می‌توانید با انتخاب هیأت اجرایی منویات خودتان را اجرایی کنید؟

هیأت اجرایی را من انتخاب نمی‌کنم مجمع انتخاب می‌کند. کمیته ملی المپیک چنین قدرت و اقتدار ندارد، دولت نیست. این دولت است که می‌تواند فدراسیونی را تحت فشار قرار دهد. وظیفه کمیته ملی المپیک صیانت از حقوق فدراسیون‌هاست. جزو آرزو‌های فدراسیون‌ها بوده که در انتخابات کمیته ملی المپیک دخالت نشود.

تبدیل به بدعت نشود در آینده؟

بدعتی نیست. ما افرادی داریم که ۶تا ۷بار در مجلس شورای اسلامی نماینده بودند، اما در انتخابات آخر انتخاب نشدند و بیرون هستند آیا اینها می‌توانند بگویند ما می‌خواهیم نظر بدهیم. شما تا وقتی حق دارید که در مجموعه هستید.

اما شما انجمن ورزشی نویسان را حذف کردید؟

از چی؟

از مکانیزم رأی‌گیری یعنی حق رأی ندارند.

چه کسی این حرف را زده است. شما اطلاعاتتان کامل نیست. ببینید المپیک یک مجموعه جهانی است. آیا کمیته ملی المپیک برای IFC و دیگران تصمیم می‌گیرد یا ما برای آنها؟ قاعدتا آنها تصمیم می‌گیرند آنها هر چند سال یک نشست دارند برای تغییرات و در نشست اخیری که داشتند اعلام کردند که ما IFC هستیم. ما مسئولیت‌مان فقط برای فدراسیون‌های المپیکی است. برای فدراسیون‌های غیرالمپیک اما مسئولیت نداریم. ما ۲۶ فدراسیون المپیکی داریم. باید وجه غالب مجمع هر کشوری این ۲۶ تا باشد. اگر ۲۶ تا فدراسیون المپیکی داریم دیگر زیر دست آنها نمی‌توانیم ۳۰ عضو داشته باشیم باید ۲۵ نفر زیر دست داشته باشیم. با این چیدمان ما اعضای ثابت داشتیم مثل آموزش و پرورش، مثل نیرو‌های انتظامی و وزارت علوم و این در حالی است که IFC گفته بود تعداد نماینده‌ها را کم کنید. ما می‌توانستیم ۲۵ نفر را بچینیم که خیلی‌‌ها حذف می‌شدند. آن موقع وزارت ورزش گفت همه باشند. مکاتبه کردیم گفتند راهی ندارد شما ۲۶ فدراسیون المپیکی دارید بیش از ۲۵ تا فدراسیون نمی‌توانید داشته باشید. ما هم در واقع آنها را دور زدیم. چند نفر از این المپین‌ها را آوردیم در مجموعه و گفتیم المپین و اعضای اصلی هستند. اعضای اصلی شدند ۳۱ نفر. وزارت ورزش از ما خواست فدراسیون باستانی ملی در این فضا قرار بگیرد. خب گفتیم اشکالی ندارد اما این رشته نه در مسابقات آسیایی هست و نه المپیاد ورزشی؛ بنابراین قانوناً نمی‌تواند در مجموعه ما باشد یعنی اگر ما می‌خواستیم همه آن تعداد را بیاوریم اعضای مجمع می‌شد ۹۰نفر در حالی که IFC سقف ما را ۵۱نفر تعیین کرده بود. این ۶ نفر برای انتخابات معرفی شده‌اند. افرادی مانند هادی ساعی، سوریان، میران، الهه محمدی. دست کمیته ملی المپیک باز نیست. ببینید برای ما چارچوب گذاشته بودند که چه کسانی باشند.

یعنی شما عملاً قبول کردید دولت اراده خودش را تحمیل و غالب کند؟

ما پذیرفتیم و این المپین‌ها را انتخاب کردیم اما به این باور رسیدیم که المپین‌های ما به این موضوع رسیده‌اند که زیر بار نمی‌روند. ببینید المپینی که دارای مقام جهانی هست به راحتی زیر بار هر مسئله‌ای نمی‌رود.

ما با هم اختلاف نظر داریم. انتخابات را می‌گویم نه این‌که بخواهم اتهام بزنم اما شائبه وجود دارد که کمیته ملی المپیک از اختیاراتش استفاده کرده و آئین‌نامه‌ای را تدوین کرده که بتواند انتخابات را مهندسی کند؟

این نظر شماست و هیچ استدلالی برای آن ندارید. المپین‌ها آدم‌های آزادی هستند.

این ۶ماه را چه کسی آورده؟

هیات اجرایی ۶ماه را مصوب کرد تا افراد شب انتخابات از فرصت استفاده نکنند یکی دیگر را بگذارند جای دیگری. دیدگاه هیات اجرایی برای زمان ۶ ماه این است که وقتی یک نفر به عنوان هیأت رئیسه انتخاب می‌شود باید مدتی عضو این سمت باشد نه این‌که برای یک انتخابات بیاید و برود.

به غیر از اعضایی که حق رأی دارند مدیر توانمندی در این کشور وجود ندارد که ریاست کمیته ملی المپیک را بر عهده بگیرد؟

آیا هیچ رئیس ارزشمندی وجود ندارد جای وزیر بشیند؟ این چه سؤالی است شما می‌پرسید.

پاسخ شما فرار به جلو است، پس قبول دارید این جزو وظایف شما بوده است؟

نه این یک بحث دیگر است. ببینید اگر همین امشب شما را معرفی کنند شما نمی‌توانید کاندیدای پست‌ها شوید و رأی بدهید. این موضوع دیگر است.

در اساسنامه آمده است روسای فدراسیون‌های کمیته ملی المپیک یا نماینده انتخاب شده آنها به‌وسیله یا از میان هیات رئیسه اگر کسی انتخاب بشود حق کاندیداتوری دارد؟

حق کاندیداتوری ندارد، فقط می‌تواند در مجمع شرکت کند.

اما من متن انگلیسی را دارم و جایی از شش ماه نقلی نشده است. نوشته نماینده هیات رییسه هم حق کاندیداتوری دارد

نه اصلا! حق کاندیداتوری ندارد. اصلا همچنین چیزی نیست.

یکی از ابهامات این است که متن ترجمه شده با متن فارسی مطابقت ندارد

نه! من انگلیسی بلدم و اجازه بدهید انگلیسی را برای شما بخوانم.

راستی یک سئوال؛ شما گفتید انگلیسی، جریان اجلاس اوپک چه بود که شما از روی متن فارسی به صورت انگلیسی می خواندید؟

می خواهید صحبت هایمان را انگلیسی ادامه بدهیم؟ این چه حرفیست که شما می زنید؟ شش تا دوربین بالای سر من بود. اگر مایل باشید می توانیم ادامه بحث مان را انگلیسی انجام بدهیم.جریانات سیاسی برای تخریب خیلی کارها انجام می دهند. من در جایی نشسته بودم که طرفین من مسئولین اصلی اوپک حضور داشتند و چندتا دوربین روی متن من زوم بود. اگر هست چرا نشان نمی دهید؟ من در ایران درس خواندم و یک روز هم کلاس زبان نرفتم. انگلیسی را پشت چراغ قرمز و سفر و جبهه خواندم چون علاقه داشتم. در حد کارهای خودم بلدم. بعضی از آقایان خیلی به خودشان افتخار می کنند. رفتند پیش برادران یانکی درس خوانده و موقعی که ما در جنگ بودیم، قر و اطوارش را آمده، آنوقت ما را مسخره می کند.

بگذریم! این از ابهامات است؟ جریانات سیاسی برای تخریب خیلی کار می‌کند؟ چرا شما در مکاتبه با IFC این مشکل را حل نکردید؟

IFC می‌گوید فقط نماینده فدراسیون است که می‌تواند رأی بدهد. این مقررات است. شما می‌گویید باید جلوی دخالت در کمیته ملی المپیک گرفته شود. حالا اساسنامه‌ای تهیه شده که از این دخالت‌ها جلوگیری می‌کند دیگر.

اگر شما اعلام کنید من برای انتخابات نمی‌آیم اما این قانون را گذاشته‌ام که برای کل تاریخ ورزش بماند من حرف شما را قبول می‌کنم.

شما از کجا می‌دانید این کار را نمی‌کنم و البته کاندیدا شدن حق من است.

به نظر من شما برای خودتان این کار را می‌کنید.

شما اشتباه می‌کنید. چون قانون IFC این قانون را گذاشته نه علی‌آبادی.

افشاگری علی ابادی از دخالت احمدی نژاد در فوتبال / دادکان و دایی را چه کسی بر کنار کرد؟

 نه این قانون نیست.

پس باید از IFC استعلام کنیم در رابطه با ۲موضوع: یک شما گفتید که وزیر نمی‌تواند عضو مجمع باشد. شما کتبی به ما نوشتید که وزیر ۱۰ نماینده در مجمع داشته باشد و آیا قبول دارید که گفتید فقط اعضای اصلی می‌توانند کاندیدا شوند یا نه؟

اعضای اصلی یعنی چه کسانی؟

کسانی که اساساً عضو مجمع هستند. یعنی آن ۶۳ نفری که عضو هستند. اینها نخبه‌های ورزش هستند که آمده‌اند در کمیته ملی المپیک و اگر قرار است هیات اجرایی انتخاب شود باید از بین آنها انتخاب شود. IFC مرجع بالادستی ماست.

آیا کمیته ملی المپیک موافق است که اگر رئیس فدراسیونی نبود جای او شخص دیگری بیاید رأی بدهید؟

ما نخستین اساسنامه‌ای که نوشتیم در ساختار قدیم عنوان کردیم رئیس یا نماینده فدراسیون  IFC را برگرداند و قبول نکرد.

حالا اگر یک رئیس فدراسیونی به هر دلیل نیامد و از طرف هیات رئیسه یک نفر انتخاب شد او حق رأی دادن دارد یا انتخاب شدن یا هر دو؟

بر اساس اساسنامه‌ای که ما داریم او فقط می‌تواند رأی بدهد و نمی‌تواند انتخاب شود. ببینید از نظر منطقی اینطور است: من رئیس فدراسیون پس از طی دوره ۴ سال و نزدیک به انتخابات به فرض دچار آسیب می‌شوم آیا باید حق ۴ سال کاندیداتوری‌ام از بین برود؟

چرا به IFC که با شما همراه است نگفتید که در کشور برخی‌ها وجود دارند که لیاقت ریاست کمیته ملی المپیک را دارند؟ به نظر من شما به گونه‌ای انتخابات را مهندسی کرده‌اید که خودتان انتخاب شوید؟ قبول دارید یا نه؟

IFC مهندسی می‌کند چون در ضوابط منشور است و چارچوب دارد.

اما ۴سال است روسای فدراسیون‌های شما تحت اراده یک جریان خاص هستند و کسانی که بیرون گود این جریان سیاسی خاص بودند از این مقوله بیرون بودند مثل محمدرضا تابش که از فدراسیون اسب‌سواری حذف شد یا فدراسیون بانوان که به طور کلی حذف شد.

در ایران ورزش سیاسی نیست. ورزش  می‌بیند چه کسی وزیر است می‌چرخد به سمت آن فرد. بسیاری از این رئیس فدراسیون‌ها را من حمایت کردم و حفظ کردم اما الان می‌پیچند سمت ورزش.

تدوین آئین‌نامه با قید ۶ماه چه منظوری دارد؟

این ۶ ماه ربطی به کاندیداتوری ندارد. هر وقت نتواند بیاید باید هیات رئیسه بیاید. کاندیدا باید عضو رسمی مجمع باشد کاندیداتوری ربطی به این زمان ۶ ماه ندارد. اصلا آرزوی ورزش کشور این بوده است.

قبول دارید که غالب دولت‌ها در انتخابات رئیس کمیته المپیک دست داشته‌اند البته نه این دولت بلکه دولت قبلی که با خیال راحت روسای فدراسیون‌ها را چیده بود؟

پس شما هم قبول دارید که الان وضع خوب شده است و به سمت دموکراسی می‌رویم. معنی حرف شما این است که ما به سمت دموکراسی گام برمی‌داریم. به هر حال باید بدانید که ما برای IFC قانون نمی‌نویسیم. IFC برای ما قانون می‌نویسد؛ نه‌تنها برای ما بلکه برای ۲۰۸ کشور جهان می‌نویسد که اگر آئین‌نامه‌هایش را بخوانید همین است که می‌گوید ورزش بحث اجتماعی و مردمی است و دولت نباید در آن دخالت کند. در حال حاضر بدنه‌ای که از دولت در فدراسیون‌ها هست ممکن است در دولت جدید یک‌سری حذف بشوند اما یک‌سری جدید می‌آیند. این جریان تاریخ است و نمی‌شود با آن مقابله کرد کما این‌که در دستگاه‌های دولتی کشور آدم‌هایی بودند که در همین دو، سه ماهه آنها را کنار گذاشته‌اند. خلاصه با تغییر هر دولتی باید منتظر تغییر باشیم. گردش قدرت است. زر و زور یک جا جمع نشود و حاکم می‌شود بر سر مردم. پس شما قبول دارید وضعیت خوب شده و به سمت دموکراسی حرکت می کنیم؟

آقای علی آبادی، شما را به قرآن ما را یاد احمدی نژاد نندازید. ما هر سئوالی می پرسیم با سئوال جواب می دهید.

اینکه خوبه (می خندد) من می خواهم بدانم این حرفی که می زنید، ما به سمت دموکراسی در حال حرکت هستیم و جلویش را نگیریم. چرا برای یک نفر و دو نفر این همه داد و قال می کنیم؟ ما برای ioc قانون نمی نویسیم، ioc برای ما قانون می نویسد و برای ۲۰۸ کشور جهان می نویسد.

البته ما از اینکه پایگاه سیاسی شما و خود شما قائل به این شده که ما باید به سمت دموکراسی حرکت کنیم بسیار خوشخالیم.

چه عجب! بالاخره چیزی را قبول کردید.

و حرف های پایانی شما…

واقعا اگر ما می خواستیم سوء استفاده کنیم، بهترین زمان برای ما دو ماه آخر دوره آقای عباسی بود چون ایشان هیچ ارتباط خوبی با فدراسیون ها نداشت، هیچ کاری برای آنها نتوانست کند و بسیاری از فدراسیون ها حتی نتوانستند یک جلسه با او داشته باشند و به شدت از او دلخور بودند. خدا شاهد است ما اصلا چنین دیدگاهی نداشتیم. ما اعتقاد داشتیم که باید راه دخالت دولت را ببندیم. آن زمان آقای عباسی از ما خواهش کرد که وقت بگیرید تا من سران ioc را راضی کنم. من به شیخ احمد گفتم وزیر ما در ماکائو هست و می خواهد با شما حرف بزند، اما شیخ احمد واقعا وقتش پر بود و باید روسای همه فدراسیون ها را می دید و نمی شد. ما بالاخره بعد از چندبار، ساعت ۱۱ شب برای وزیر وقت گرفتیم. ساعت ۱۱ رفتیم و آقای عباسی گفت من ده دقیقه می خواهم خصوصی صحبت کنم. بعدش جلسه تشکیل شد و آقای عباسی شروع کردند به صحبت کردن، گفتند ما دولت هستیم و پول ورزش را می دهیم و باید دخالت کنیم. شیخ احمد گفت همه جای دنیا همین است و دولت ها حامی ورزش هستند و دخالت نمی کنند. آقای عباسی در آن جلسه که همه سران شورای المپیک آسیا حضور داشت گفت که ما روسای فدراسیون ها را عوض کردیم، از یکی مواد مخدر گرفتیم، یکی فساد اخلاقی داشت و دیگری هم فلان فساد را داشت. همه این ها را که گفت، آقای شیخ سلمان جواب داد، مگه شما قاضی هستی؟ اگر درست هم باشد بخش قضایی باید پیگیری کند.

چه آبروریزی ای شد…

حتی گفت اگر دادگاه حکم به برائت داد باید به کارشان برگردند و اگر هم محکوم شدند، مجمع باید آنها را کنار بگذارد. از این شفاف تر؟ رییس ioc گفت که من با اینکه این جایگاه را دارم و با اینکه رییس کمیته ملی المپیک کویت هم بودم، وقتی دولت در ماجرای المپیک دخالت کرد، کشورم را تعلیق کردم. به نظر شما آقای عباسی چه گفته باشد خوب است؟

نمی دانیم!

آقای عباسی گفت که آقای شیخ احمد! شما کویت را با جمهوری اسلامی ایران مقایسه می کنید؟ ما زدیم توی سرمان! گفتیم تعلیق شدیم. شیخ احمد رفت از صندلی پایین و سیگارش را درآورد. در عمرم چنین رفتاری ندیدم و همه شرط ها از آن جلسه بیرون آمد. یک موضوع دیگر! همین آقای عباسی یک روز مرا به دفترش خواست. به من گفت دوستی من و شما دیگر تمام شد. به من می گفت ioc و اساسنامه بهانه است و شما باید می خواستی. گفت کمیته جایی بود که می توانستیم بعد از این دولت چند نفر را دور هم نگه داریم. از خودم بدم آمد. گفتم این چه حرفیست؟ حتی عباسی گفت که من رییس می شوم و شما دبیرکل بشوید. از آن روز برای اساسنامه مصمم شدم. زیربار مجمع هم نرفتم. هیات اجرایی زیربار این موضوعات نمی رود و سر نقطه ها هم بحث می شد. قوی ترین تیم موجود کشور در اساسنامه جمع شده و اصلا فضا این نیست که ما دوباره انتخاب شویم.

(این بخش از مصاحبه ضبط نشد) آقای علی آبادی برای انتخابات می آیید؟

من چند ماه است که به این نتیجه رسیدم و نمی آیم. مطمئن باشید!

و یک سئوال دیگر! احمدی نژاد در فوتبال چه دخالت مستقیمی داشت؟

دفتر آقای احمدی نژاد به کفاشیان زنگ زد و گفت که علی دایی را بردارید.


منبع: دنیای فوتبال
انتهای پیام/

 برای آگاهی از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان اينجا را کليک کنيد.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Germany
ناشناس
۰۰:۴۵ ۲۸ آبان ۱۳۹۴
در صورت لزوم كذب بخش مهمي از گفتار اقاي علي ابادي را مستندا اثبات مينمايم.