به گزارش خبرنگار
حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ قرار ما در محل کار بود. محل کاری که بخشهایی از برنامههای خود را در آن ضبط میکنند. محل کاری که فضای آن از ایدههای دو برادر طراحی شده است. بر
ادران صفاریانپور در این ملاقات از احساسات خود راجعبه دوقلو بودن و تفاوتهایی که وجود دارد، صحبت کردند. در میان حرفهایی که رد و بدل میشد سیاوش انرژی و هیجان فراوانی را از خود بروز میداد. اما فواد کمتر لبخند زده و بیشتر به صورت جدی بحث را دنبال کند. در ادامه فواد صفاریانپور از علاقه خود با فیلمسازی گفت. از جمله دیگر مباحث مطرح شده خاطرات مدرسه و از هم جدا نشدن این دو برادر بود. این همراهی تا به امروز ادامه دارد و دو برادر، دو همراه که در تمام عرصهها علیالخصوص فعالیتهای کاری به یکدیگر یاری رساندهاند. اتفاق دیگری که این دیدار را جذاب تر کرد سالروز تولد آنها در 8 دی ماه بود و همین موضوع بهانه ای شد تا سؤالات رنگ و بوی دیگری به خود بگیرد.
کودکی دوقلوها چه فرقی دارد؟
سیاوش: چون خیلی از کودکی ما گذشته هیچی یادمان نمی آید(خنده). ما روزگار را مشترک گذراندیم به دلیل اینکه دو نفر بودیم و نیاز به فضای جمعی بیشتر از دو نفر نمیدیدیم به خاطر همین در دوران کودکی دوستان محدودی داشتیم و معاشرت، تخیلپردازی، قصه گفتن و قصه ساختن به طور مشترک برای ما اتفاق میافتد. این در حالی است که عین دوقلوهای به هم چسبیده هم نبودیم و استقلال فردی داشتیم از یک جایی به بعد که مشخص نبود چه کسی لباس کثیف کرده تصمیم گرفتیم لباس شبیه به هم نپوشیم. میل عمومی این است که دوقلوها باید شبیه هم باشند اما تغییر لباس ما نماد این بود که تصمیم گرفتیم که هویت فردی مستقلی داشته باشیم.
فواد: به خاطر اندام کوچکی که داشتیم زیاد اهل دعوا نبودیم. من فکر میکنم از هر تعداد محدود باری که کتککاری کردم به خاطر سیاوش بوده نه اینکه زورم بیشتر از اون بود اما تحمل دیدن بیاحترامی به سیاوش را نداشتم. بقیه از سنین خیلی خردسالی خاطرهای ندارند اما ما خودمان را در دیگری میدیدیم به همین دلیل بهتر ثبت شده است.
چرا این کار را میکردید؟ سیاوش: به شدت هر دو ما حاکم بر هویت فردی و شخصی خود هستیم. با اینکه ارتباط بسیاری با هم داریم اما هر کدام کاراکتر شخصیت متفاوتی داشتیم. از زمان 6 سالگی تصمیم گرفتیم شبیه به هم لباس نپوشیم.
شما در کودکی زمانی که همدیگر را شناختید چه حسی داشتید؟ وقتی که متوجه شدید شبیه هم بودید؟ سیاوش: زیاد همچین تصوری نداشتیم. واقعیت این است هر لحظه که به خودمون نگاه میکنیم خودمان را متمایز از دیگری میبینیم بر خلاف آن چیزی که بقیه تصور میکنند به لحاظ فردی من شبیه فواد نیستم. ما اینقدر جزئیات متفاوت از هم کشف کردیم که شاید به لحاظ فیزیکی شبیه باشیم اما رفتاری شبیه نیستیم.
تعداد خواهر و بردار شما؟ سیاوش: یک خواهر و یک برادر بزرگتر داریم و ما تهتغاری هستیم و من قُل بزرگتر هستم.
دوران مدرسه کلاسهایتان یکی بود؟ سیاوش: اوایل کلاسهایمان یکی نبود ولی بعدها که دیدن نمیتوانیم دوری هم را تحمل کنیم با هم در یک کلاس بودیم اما یک را بین ما قرار میدادند تا ما با هم حرف نزنیم چرا که ما همیشه در حال مذاکره با هم بودیم.
فواد: تمام جذابیت زندگی ما این بوده که با هم بودیم و هستیم.
دلیل انتخاب شغل شما هم همین دلتنگی است؟ فواد: نداشتن تحمل دوری نسبت به هم بیتأثیر نبوده است اما به هر حال هنر میل مشترکی برای هر دوی ما است سینما و تلویزیون علاقهمندی مشترک ما بود از طرفی نمیتوانم قطعی بگویم انتخاب از علاقه به هم بوده یا علاقه به یک چیز مشترک بود.
علاقه به نجوم چگونه شکل گرفت؟ سیاوش: علاقه به نجوم آماتوری بود. مانند دیگر افراد علاقهمند به نجوم پیش رفت تا وارد تلویزیون شدیم. علاقه اصلی من نجوم و علاقه اصلی و دل مشغولی
فواد سینما بود و این دو به هم پیوند خورد و برنامهسازی تلویزیونی به وجود آمد. در دوران نوجوانی علاقه داشتم دانشمند شوم بعد فکر کردم که این امکان خیلی کم است چرا که رصدخانه و امکانات قابل توجه نداشتیم.
شما اولین کسانی بودید که جذاب در خصوص نجوم صحبت میکردید؟
سیاوش: بیش از ما هم بودند اما کسی که مداوم و متمرکز این کار را انجام دهد، نبود. مداومت در برنامهسازی در هر حوزهای مهم است. علم مغفول باقی مانده است، علم نیاز به بیانی دارد که مردمپسند باشد چرا که ورزش به خودی خود همیشه بیننده دارد فقط کافی است شما تکنیکهایی را انجام دهید. برنامهسازی علمی تمایز این است که شما هم حرف علمی را درست بزنید وفادار به مفهوم علم باشید.
از ورود به تلویزیون برایمان بگویید؟
سیاوش: قرار بود رخداد نجومی رخ دهد. در دوران نوجوانی رفتیم تلویزیون گفتیم که تلویزیون باید راجع به این خبر صحبت کند چرا که در همه جای دنیا به جز ایران صحبت میکردند. گفتیم بنده کارشناس نجوم و ایشون(فواد) فیلمساز هستند ما میخواهیم برنامهسازی تلویزیونی بسازیم به خاطر اینکه سن ما کم بود از گروه دانش به گروه کودک رفتیم و اولین تجربیات خود را در مقابل دوربین تلویزیون داشتیم به طور ناخواسته مجری کودک شدیم اما آن چیزی نبود که ما دلمان میخواست.
فواد: سینا و کیهانشناسی هر دو یک تنه محکم به جهان فانتزی میزند آن چیزی که من از سینما میخواستند به دست بیارم همان حرفهای فانتزی بود برای برخیها سینما ستاره شدن، بازیگر شدن، ارائه کردن خودشان باشد اما برای من و سیاوش ارائه کردن یک مفهوم بود که جذاب بود.
سیاوش: آن چیزی که فواد میگوید کنجکاوی بود. اخیراً متوجه شدیم جهان را آدمهایی پیش میبرند که فانتزی دارند.
فواد: حضور من و سیاوش بسیار سخت و دشوار بود. ابتدا سن و سال ما زیاد نبود از طرفی ما نابغه نبودیم و حمایتی نداشتیم علم در آن زمان خیلی ارزشمند نبود.
سیاوش: ما در دورانی وارد تلویزیون شدیم که علم در کشور عنصر مهمی نبود اما در حال حاضر علم مساوی با قدرت شد و این خبر بسیار مهمی است کار بسیار راحتتر شده است.
فواد: آن چیزی که ما بلد بودیم این بود که یک ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی اتفاق میافتد و بعد از تلاش سیاوش دوستان دیگر قضیه مهم شد و در یک شب ماهگرفتگی را در دو شبکه همزمان نشان میدادند. خیلی سخت وارد شدیم، سخت و ارزان کار کردیم و چند برابر افرادی که ارتباط و حمایتی داشتند کار و تلاش کردیم.
دورانی را که سپری کردید تجربههای خوبی را کسب کردید؟ سیاوش: برای ما عین یک مدرسه بود. این دورانی که تجربه کردیم جزء به جزء کارها را یاد گرفتیم. تدوین، فیلمبرداری، نورپردازی یک به یک به عنوان برنامهساز در طی این سالها تجربه کسب کردیم.
فواد: کلمهای شاید یک مقدار افراد نسبت به آن دافعه داشته باشد، وسواس است. میتوانم بگویم من و سیاوش وسواس دانستن داریم و داشتیم و این وسوسه باعث شده سؤال کنیم پرسشگر باشیم در عین حال این اتفاق باعث شد تا ما یاد بگیریم. همچنین دیدن مهمترین شکل آموزشی من و سیاوش بود.
با توجه به علاقه شما به سینما چرا فیلمی نساختهاید؟ فواد: صددرصد در آینده نزدیک شاهد اثر سینمایی برادران صفاریانپور خواهید بود.
سیاوش: هدفگذاری بعدی ما همین است که ما قصد داریم فیلم سینمایی بسازیم و تصمیم ما ورود به ژانر سینمایی علمی و تخیلی است. ژانری که در ایران هنوز کار نشده است.
الآن در چه مرحلهای هستید؟ سیاوش: دنبال فیلمنامه هستیم. چند فیلمنامه خواندیم قرار ما امسال این بود که اولین فیلم خود را بسازیم اما روی فیلمنامهای که کار کردیم به نتیجه مطلوب نرسیدیم و به خاطر اینکه قدم اول مهم است تصمیم گرفتیم یک سالی صبر کنیم.
فواد: سودای سینما سودای عجیب و غریبی است و بسیاری از هم دورههای من که با هم فیلم کوتاه میساختیم در حال حاضر چند فیلم سینمایی ساختهاند برخی مؤفق و برخی نامؤفق. شاید همین وسوسه که باعث شده دقت کنیم به آن نقطهای که میخواهیم در آن قرار بگیریم. تمایل نداریم در جایگاهی قرار بگیریم که یک فرد شکست خورده قرار میگیرد بنابراین با دقت و هوشمندی جلو برویم و نکته مهم این است من که یک روز فکر میکردم یک سینماگر و فیلمساز خواهم شد. الآن در شرایطی هستم که اگر در سینما هم همین جایگاهی که در تلویزیون دارم را پیدا کنم به طور قطع تلویزیون را رها نخواهم کرد چرا که میزان تأثیرگذاری تلویزیون به خاطر تعدد مخاطب خیلی بهتر است اما سینما دلمشغولی رؤیای من است.
علاقهمندان برای ورود به حرفه نجوم از کجا باید شروع کنند؟ سیاوش: من اصلاً شنا بلد نیستم و به شدت علاقهمند به شیرجه هستم. من از زندگی فهمیدم باید برای هر موفقیتی شیرجه بزنی یا غرق میشی یا زنده بیرون میای بودن در لبه استخر یا جایگاهی که دوست داری به آن برسی مکث کردن لازم ندارد.
فواد: من زمانی میتوانم شیرجه بزنم که سیاوش بعد از شیرجه زدن در حال غرق شدن است و غیرممکن است شیرجه بزنم(خنده).
در حال حاضر امکانات تحصیل در کشور چگونه است؟ سیاوش: برای تحصیل در رشته نجوم اینکه تبدیل به اشتغال و بیش از یک استاد دانشگاه باشید و پژوهش در این زمینه داشته باشید شرایط در نجوم حرفهای مطلوب است. اما در حوزهای دیگر به نام نجوم آماتوری که افراد تخصص آکادمیک ندارند و طیف گستردهای که علاقهمند با نجوم و مطالعات پژوهشی میکنند اما درآمدی در این خصوص ندارند. هرکسی میتواند به دنیای نجوم وارد شود. عموماً کسانی که به دنیای نجوم علاقهمند هستند جهان را عمیقتر میبینند و کنجکاوتر هستند نجوم دروازهای جذاب برای ورود به علم است به خاطر همین جذابیت ما به شاخههای دیگر علم نرفتیم نجوم بالقوه پر از سؤال است.
فعالیت در برنامه «راه شیری» و «آسمان شب» چگونه بود؟ سیاوش: راه شیری یک ویدئو کست بود در فضای اینترنتی اما به تعداد زیادی اتفاق نیفتاد به هر حال من باید تجربه میکردم در رسانههای دیگر چگونه میتوانم کار کنم.
آسمان شب یک تجربه استثنایی در سابقه من و تلویزیون ایران چرا که پرقدمتترین برنامه علمی تاریخ ایران به حساب مییاد. گر چه در یک سال گذشته پخش نشده اما سابقه 15 ساله دارد و در حال احیا برنامه هستیم تا دوباره آن را شروع کنیم.
هزینه در حرفه نجوم زیاد است؟ سیاوش: هزینه زیادی ندارد چرا که آسمان شب به عنوان یک آزمایشگاه رایگان وجود دارد و شما کافی است یک نقشه آسمان داشته باشید تا بتوانیم دانستههای خود را از نگاه به آسمان افزایش دهید همه فکر میکنند باید تلکسوپ داشته باشند اما برای ورود نیاز به تجهیزات گرانقیمت نیست.
وضعیت سینما در حوزه علمی-تخیلی چگونه است؟ فواد: ما در ایران سینمای علمی تخیلی نداریم. من و سیاوش هر دو در حوزه تهیهکنندگی و کارگردانی کارمیکنیم در عین حال سر به هوا میشویم و در برنامههای دیگر مثل «خندوانه» هم کار میکنیم که آن هم یک اتفاق علمی است از طرفی سینما ما فربه نیست در حال حاضر سینمای لاغراندامی داریم اما در حوزه اجتماعی و سینمای هنری در طول این سالها اتفاقات خوبی را شاهد بودیم اما سینمایی که فیلم خوب داشته باشد و فروش خوبی داشته باشد را خیلی کم شاهد هستیم تکنیک در سینما کم است دانش سینما علمی و تخیلی به تکنیک و فنآوری نیاز دارد در حال حاضر به پیشرفتی رسیدیم که سینمای علمی تخیلی را شاهد باشیم.
نظر شما درباره آقای ضابطیان؟ فواد: دوست بسیار قدیمی من، 20ساله همدیگر را میشناسیم. من و منصور مجموعهای در خانه سینمای جوان جشنواره فیلم برگزار میکردیم و با هم دوستی خوبی داشتیم. بیشتر در برنامه تیکتاک که مقدمه ابتدا برنامه را برای ما مینوشت که کلید اصلی ما بود که در اینجا باز او به خاطر زحماتش تشکر میکنم.
سیاوش: در ادامه صحبت فواد خیلی خلاق و خوش سلیقه است.
اجرای برنامه، تهیهکنندگی،کارگردانی،دغدغه شما کدام یک است؟ سیاوش: دل مشغولی من عمومی سازی علم بود و بنابراین ترویج علم باعث شد من همه کارها را تجربه کنم.
فواد: اجرا تلویزیونی بلد نیستم. هر جایی قرار گرفتم ادای سیاوش را درآوردم. زمانی که چراغ دوربین روشن می شود تمام عضلاتم منقبض می شود به نظرم اجرای تلویزیونی بسیار دشوار است و بخش عمده کار من در پشت دوربین است.
از سفرهایی که در خصوص نجوم داشتید،خاطرهای دارید؟ سیاوش: شاید اصلیترین خاطره ای که وجود دارد حیرانی نسبت به آسمان شب است. بخشی از کارهای عکاسی من در ایران اتفاق افتاد و پای دوربین بنشینم و نظارهگر این باشم که به تدریج یک اتفاق بیفتد برای من خیلی شگفتانگیز است و نوری که ما از ستاره می بینیم برای الان نیست و چندین سال طول کشید تا به ما برسد.
اهل فوتبال هستید؟ فواد: بله در هنرستان صداوسیما فوتبال بازی می کردم (محمد) برادر علی رئیسی معلم تربیت بدنی ما بود. زمانی که خودم را آماده میکردم وارد زمین شوم بعد از چند دقیقه بازی کردن بهم می گفت برو بیرون نفر بعدی بیاد داخل زمین (خنده) اما تماشا کردن فوتبال را خیلی دوست دارم زمانی که یک مسابقه درحال برگزاری است آنقدر هیجان زده و بالا پایین میپرم مثل فرگوسن تیم را هدایت می کنم و انرژی می دهم و میگم برید جلو.
بارزترین اخلاق هر دو شما از دید یکدیگر؟ فواد: ویژه و خاص جذاب در عین حال بسیار مهربان یا یک نگاه انسانی و حقیقی بدون ادا چرا که اگر واقعی نبود خوب کار نمی کرد و دیده نمیشد.
سیاوش: شاید زمانی که چهره او را می بینید بداخلاق به نظر می رسد اما پوست او اینطور است و در زیر این پوست میوه خیلی خوبی دارد.
از چه چیزی شگفتزده می شوید؟
فواد: از لانه یک پرنده ، تخم گذاری یک پرنده
سیاوش: از دیدن آسمان شب شگفتزده میشوم. هنوز هم از دیدن آسمان لذت میبرم چیزی که منو به علم علاقمند کرد پیله کرم ابریشم بود که داخل یک محفظه میشود و بعد پروانه متولد شد.
نقطه عطف زندگی شما؟ فواد: همین امروز
سیاوش: نقطه عطفی نمیبینم. شاید زمانی که من تصمیم گرفتم دانشمند نشوم و به تدریج علم روی بیاورم و آن زمان خورشید گرفتگی 20 مرداد 78 بود که این تصمیم را گرفتم.
چقدر مطالعه میکنید؟
فواد: من فکر می کنم تماشا کردن جهان مطالعه است. ما صرفا مطالعه را به حسب مطالعه مکتوب نگاه می کنیم که بسیار غلط است. ترجیح میدهم یک ورق کتاب نخوانم اما جهانم را بیینم و با سرعتی که مردم جهان پیش میروند بتوانم مطالعه کنم.
سیاوش: در دنیای خبرهای علمی یکی از الزامات این است که بدانید در جهان چه می گذرد و برای انتقال اطلاعات نیاز به دامنه وسیع خبر هستیم انسان در تنور مطالعه پخته می شود.
موسیقی؟
فواد:یک روزی در ماشین نشستم راننده گفت موسیقی اذیت نمیکنه گفتم فقط موسیقی یک بیمار را ناراحت می کند چرا که موسیقی یکی از بهترین شنیدنی ها در دنیا است. بخش مهم زندگی من است اگر روزی در سینما به غیر از فیلمسازی علمی – تخیلی کار دیگری انجام دهم کار موزیکال است که بسیار علاقمند هستم و اطمینان دارم موفق خواهم شد.
سیاوش: نمیتوان زندگی را از موسیقی جدا کرد چرا که خود زندگی ریتم و موسیقی دارد.
حس و حال شما در روز تولد؟
فواد: خیلی روز خوب و مهمی است. شاید مهمترین روزی است که بشریت نتوانستند درک کنند اما من و سیاوش درک کردیم چرا که ما در این روز متولد شدیم شاید مهمترین روز باشد و با همه کسانی که در این روز به دنیا آمدند تبریک میگم که در مهمترین روز به دنیا آمدید. روز تولد روزی است که شما می توانید از ابتدا شروع کنید و از طرفی با سرعت عجیب و غریبی به مرگ نزدیک می شوید، "مرگ" پدیدهای که خیلی عجیب و ناشناخته است بنابراین روز تولد روز مهمی است.
بهترین تولد شما؟
فواد: تمام تولدهایم بهترین بودند. بدترین تولدم را می توانم اینگونه تعریف کنم که کیکی که کسی برای دیدار با من آورده بود شب تبدیل به کیک تولدم شد من دوست دارم برای همه تدارک ببینم و برای من هم تدارک ببینند و از این بابت ناراحت شدم.
آرزوی شما؟
فواد: صلح؛سلامتی؛ نبودن ظلم،زمانی که هوا سرده کسی سردش نباشه، گرسنه نباشد، کودکی کتک نخورد، زنی آزار نبیند، مردی تحقیر نشود دارو برای تمام بیماران کشف شود و آدمها شاد باشند.
سیاوش: آرزوم این است کسی بیحس نشود چرا که آدمی که نسبت به جهان پیرامون بیحس شده است و برایش هیچ چیزی معنا ندارد. مانند اسکناس بینخ است و آرزوم اینه که همه حس و حال خوبی داشته باشند.
حرف پایانی:
فواد: ممنون از شما.
سیاوش: بهترین آرزوها را برای همه دارم.
گفتگو از الهام قبادی
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/