محمدمهدی سیار از ترانه‌سرایی «گزینه‌های روی میز» و همکاری با سالار عقیلی و میثم مطیعی گفت.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ او دانش آموخته رشته فلسفه در مقطع دکتری است. جوانی موفق که در سن 32 سالگی شاعر، ترانه‌سرا و مدرس دانشگاه است. تاکنون چهار مجموعه شعر با نام‌های «بی‌خوابی‌های عمیق»، «حق السکوت»، «دادخواست» و «رودخوانی» را به چاپ رسانده و توانسته افتخاراتی مانند کسب جایزه کتاب سال 89 و مقام اول بخش سنتی جشنواره بین المللی شعر فجر را در کارنامه حرفه ای خود به ثبت برساند.

آنچه در ادامه این گزارش می‌خوانید، ماحصل گفتگوی گروه قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران با محمدمهدی سیار،ترانه سرا و شاعر آئینی کشور است:

برای شروع مختصری از خودتان برایمان بگویید؟

من متولد سال 62 زاهد شهر استان فارس هستم، زاهد شهر روستایی بود که من تا پایان دوره تحصیلی دبیرستان و پیش‌دانشگاهی در آن شهر زندگی می‌کردم و بعدها برای تحصیل رشته فلسفه در دانشگاه به تهران سفر کردم.

سرودن شعر را از چه سنی آغاز کردید؟

به طور تقریبی از اواخر دوره راهنمایی و سن 14 - 15 سالگی شروع به سرودن ترانه کردم، البته در خانواده‌ای فرهنگی و بستر ادبی بزرگ شدم.

پس در اصل خانواده مشوق اصلی شما برای وارد شدن به حوزه ادبیات بود؟

بله، خانواده ما یک خانواده فرهنگی و پدرم معلم بود، در خانه ما یک کتابخانه بزرگ وجود داشت و کم کم خودم هم با کتاب‌هایی که می‌خریدم، کتابخانه‌ای کوچک درست کردم. البته به طور طبیعی با خواندن کتابهای شعر نکته‌های بسیاری هم مانند وزن و قافیه را یاد می‌گیریم و با عناصر ادبی آشنا می‌شویم و من هم از این مسئله مستثنی نبودم، به طور مقدماتی از نمونه‌های شعری که خواندم بسیار یاد گرفتم. 

از ترانه‌سرایی موسیقی کلاسیک تا شاعری برای اهل بیت(ع)/ اعراب و اروپایی‌ها اشعارم را حفظ می‌کنند

با این توصیفات شما استادی برای یادگیری شعر نداشتید؟

چرا، علاقه‌مندی من به شعر به طور جدی با انجمن ادبی کوچکی که معلم پرورشی ما آقای تقوایی در زاهدشهر راه انداخته بود، شروع شد و وزن را برای اولین بار ایشان به من آموخت و با شعر معاصر و اشعار قیصر امین پور آشنا کرد.

اولین شعری که سرودید چه بود؟ 

اولین شعر که نمی‌توان گفت... در کل بعضی از شعرها را صلاح ندیدم که نگه دارم اما آنچه که خیلی خوب یادم است، قطعه شعری بود که در کتاب «بی‌خوابی‌های عمیق» به چاپ رسید با این مضمون که «مالک رسیده بود به آن خیمه سیاه / تنها سه چهار گام نه این گام آخر است». این کار مربوط به سال‌های اول و دومی است که فعالیتم را در زمینه شعر شروع کردم و آن را دوست دارم و هنوز زمزمه می‌کنم.

با تعریف‌های شما، می‌توان گفت دوران کودکی پر هیجانی نداشتید و بیشتر مشغول خواندن و نوشتن بودید، درسته؟

همه چیز به جای خودش پیش می رفت، در کتابخانه‌ای که در زاهدشهر داشتیم پس از مطالعه و نقد ادبی، فوتبال و پینگ پنگ بازی می‌کردیم، با همان جمع به کوه می‌رفتیم و شوخی و تفریح دوستانه نیز وجود داشت.

فلسفه شما را راهی تهران کرد یا شاعری؟

من هنوز خودم را متعلق به تهران نمی‌دانم، من فرزند زاهدشهرم و خودم را مستاجر و مسافر تهران می‌دانم، آمدنم از زاهدشهر فسا به تهران با روند طبیعی قبولی در دانشگاه شکل گرفت و تحصیل در مقاطع ارشد و دکتری من را در تهران ماندگار کرد.

از ترانه‌سرایی موسیقی کلاسیک تا شاعری برای اهل بیت(ع)/ اعراب و اروپایی‌ها اشعارم را حفظ می‌کنند

از چه زمانی تدریس در دانشگاه را شروع کردید؟

هنوز مدرک لیسانسم را نگرفته بودم که در سال 89 - 90 به دلیل آنکه واحدهای لیسانس را پر کرده و به بخش مدیران برنامه‌ریز آموزشی درسی آشنایی پیدا کرده بودم، در واحد ادبیات دانشگاه امام صادق(ع) شروع به تدریس کردم.

آشنایی شما با حاج میثم مطیعی چگونه شکل گرفت؟

از همان سال اول و در بدو ورود به دانشگاه امام صادق(ع) با آقای مطیعی هم کلاسی و هم دانشگاهی شدم، از پیش می‌دانستم که ایشان جزو مداحان اهل بیت(ع) هستند، در اصل همکاری ما یک تصادف، تقدیر یا توفیقی بود که در نهایت در هیأت میثاق با شهدا شکل گرفت. البته من تا 4 - 5 سال با آقای مطیعی هم کلاسی بودم و یک شعر هم برای ایشان نگفتم، در واقع تا آن سال‌ها شعر برای ملودی نوحه و مداحی به صورت خاص نگفته بودم.

اشعاری که شما برای مداحی آماده می کنید خیلی متفاوت از مرثیه سرایی های معمول است، چرا؟

هیئت‌ میثاق با شهدا از همان ابتدا با هدف نگاه ویژه به مسائل روز جهان اسلام بر پا شد و در روزهای اول برپایی هیئت موضوع حمله اسرائیل به غزه شکل گرفت و با حملات استکبار به فلسطین، یمن، سوریه، نیجریه ادامه پیدا کرد. این آثار را یک کار هنری و تولیدی فرهنگی می‌دانیم که به حمد خدا در همه جهان اسلام و غرب از جمله آمریکا، کانادا و اروپا ترجمه شده و منتشر می‌شود، حتی این اشعار و مداحی ها تأثیر جالب و به یادماندنی بر مردم یمن گذاشته است که این قطعات را با همان شعر فارسی حفظ می کنند و می‌خوانند.
در جایی که ما شاهد هجوهای زبان بیگانه هستیم که دل هر علاقمند به تمدن و فرهنگ ایرانی را به درد می‌آورد و در شرایطی که همه از مظلومیت زبان فارسی و هجوهای بیرونی از این زبان سخن می‌گویند، اگر بشنویم اشعار فارسی در جوامع عربی یا غربی خوانده و حفظ می‌شوند، اتفاقی مبارک است.

شما اشعارتان را در اختیار مادحین دیگر هم قرار می دهید یا اینکه فقط با آقای مطیعی همکاری می‌کنید؟

تا به امروز جز چند قطعه پیش نیامده که با مداحان دیگر همکاری کنم و در واقع فرصت چندانی هم ندارم، اما در عرصه موسیقی با آقایان سالار عقیلی، حامد زمانی، نیما مسیحا و علیرضا افتخاری سابقه همکاری داشته ام.

از ترانه‌سرایی موسیقی کلاسیک تا شاعری برای اهل بیت(ع)/ اعراب و اروپایی‌ها اشعارم را حفظ می‌کنند

از همکاری‌هایتان با حامد زمانی و سالار عقیلی برایمان بگویید؟

با آقای عقیلی تیتراژ سریال «حانیه» را با آهنگسازی آقای سعادتمند کار کردیم و جزو آثار ماندگار تلویزیونی و موسیقی شد و با حامد زمانی هم 12 قطعه از جمله «آرمیتا» و «گزینه‌های روی میز» را منتشر کردیم.

کار جدید شما در عرصه موسیقی؟

همکاری جدید با آقایان افتخاری، آریا عظیمی‌نژاد و حجت اشرف‌زاده دارم که در مرحله نهایی قرار گرفته و هنوز منتشر نشده است.

در میان آثاری که دارید، از نظر خودتان آن شعر و یا قطعه‌ای که گل کرده، کدام است؟

مانده تا گل کار داشته باشم، باید بیش از این‌ها تلاش و تجربه کنم و باید دید تقدیر برایم چه رقم می‌زند. هر اثری بدون لطف خداوند جاودان نیست و در نهایت کارهایی ماندگار می‌شوند و گل می‌کنند که با عنایت و توجه ویژه حق تعالی انجام گیرند.

و سخن آخر؟

مبادا همت از تحصیل حاصل منفعل گردد 
مرو تا می‌توانی جز پی کاری که نتوانی





انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.