خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد.

دریافت حق گمرک در اسارت
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده رضا امیرسرداری است:

همیشه و در هر جمعی، می توان افرادی ناجور و ناهمرنگ را یافت. در جمع ما نیز در اردوگاه چنین افرادی پیدا می شدند. تمام تلاش عراقی ها این بود که به گونه ای این قبیل افراد را شناسایی کرده و آنان را در جمع اسرا، به عنوان ارشد آسایشگاه، انتظامات و…. تثبیت کنند.

علاوه بر این، از این راه می توانستند مغزهای متفکر اسرا که اغلب حرکت ها توسط آنها سازماندهی می شد را شناسایی کنند. در یک عبارت، آنتن های اطلاعاتی نگهبان ها و دست اندرکاران اردوگاه همین ها بودند.

کسانی که یا ترسو بودند، یا کم طاقت. اگرچه اطلاعاتی که نگهبان ها از کانال این افراد به دست می آوردند ناچیز بود، ولی در هر صورت موفقیت بزرگی برای فرمانده اردوگاه به شمار می رفت.

جو یکدست و ویژه قسمت یک باعث می شد که نگهبان ها برای گماردن دست نشاندگان خود را پست های انتظامی آنجا به شدت تأکید داشته باشند.

 همین موضوع باعث می شد آنها، علیرغم اصرار بچه ها، ارشد کل قسمت را تعویض نکنند. البته در این مورد کاملاً حق داشتند. ارشد کل حتی از نگهبان های عراقی هم به درد بخورتر بود. او در انجام وظیفه خود و تنبیه بچه ها از عراقی ها رذل تر و سنگ دل تر بود. او موفق شده بود از بین اسرا همکارانی پیدا کند که در حقیقت "نوچه” هایش به حساب می آمدند.

آنها به کمک هم، با وقاحت از سهمیه غذای دیگران "کش” می رفتند. چیزی که خودشان آن را "حق گمرک” می نامیدند. به جرأت می شود گفت آنها هیچگاه در اردوگاه گرسنگی را احساس نکردند.

چیزی که ارشد کل قسمت و نوچه هایش از آن غافل بودند، میزان صبر و تحمل بچه ها بود. آنها نمی دانستند که گروهی از اسرا، تصمیم به مجازات آنها گرفته و در این راه هر خطری را به جان خریدارند.

منبع: سایت جامع آزادگان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.