به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مطالب منتشر شده در رسانههای معاند به خوبی نشان میدهد برخی خطدهیها به تجدیدنظرطلبان در داخل کشور برای همراه شدن با کارگران وجود دارد.
یکی از مهمترین مؤلفههای براندازی نرم به خصوص از دوره جنگ سرد و نبردهای اتحاد جماهیر شوروی و امریکا استفاده از نیروهای کارگری در صحنههای مختلف اجتماع بوده است. قدرتهای شرق و غرب به صورت متمادی در تلاش برای استفاده از نیروی کارگران در صحنههای مختلف اجتماعی و سیاسی بودهاند. به دلیل هویت و احساس مشترکی که کارگران از صنوف مختلف دارند و همچنین تعداد بسیار زیاد آنان اجتماعات کارگری نیرویی تأثیرگذار در هر کشوری اعم از شرق و غرب بوده است. تمام گروهها و احزاب سیاسی تلاش میکنند تا بلافاصله از نیروی کارگران به نفع خود استفاده و آنان را در مسیر مدنظر خوده هدایت کنند.
در حوزه براندازی نرم نیز استفاده از کارگران یکی از راهکارهای مهم برای به صحنه کشاندن نیروهای مختلف سیاسی و اجتماعی بوده است. حضور کارگران در عرصه مخالفت سیاسی به علت عده آنان سبب میشود تا سایر نیروهای سیاسی نیز برای حضور در صحنه تحریک شده و مانند دومینویی بقیه گروهها و اقشار نیز به صحنه بیایند.
از سوی دیگر به علت نقش حیاتی کارگران در حوزههای اقتصادی هر گونه اعتصاب وسیع از سوی کارگران سبب میشود که ضرباتی سخت به حوزههای اقتصادی کشور موردنظر وارد شده و حتی منجر به تعطیلی و رکود کامل شود، از این رو اغلب متخصصان اجتماعی هرگونه حرکت سیاسی بدون حضور پایگاه مردمی همچون کارگران را محکوم به فنا میدانند.
نقش حیاتی کارگران در جنبشهای اجتماعی ایران
در طول تاریخ جنبشهای کارگری در ایران و به خصوص از زمان پهلوی اول تمام هم و غم گروههای چپ و سوسیالیست جذب کارگران و ایجاد پایگاه وسیع اجتماعی در بین آنان بوده است. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که در دوره پهلوی دوم به دلیل توسعه صنایع مونتاژی حجم عظیمی از کارخانجات در شهرهای بزرگ به راه افتادند و روستاییان زیادی از نقاط مختلف کشور برای کار عازم این کارخانهها شدند.
شاید در وهله اول این گونه به نظر میآمد که جذب این کارگران راحتترین بخش ممکن برای این گروهها و دستهها بوده باشد، اما در عمل گروههای چپ برای نفوذ در بین کارگران و خانوادههای آنان همیشه به مشکل برمیخوردند و عملاً هیچ طرفداری را برای خود پیدا نمیکردند.
مهمترین دلیلی که در آن زمان از سوی تئوریسینهای چپ در مورد دلایل این ناکامی عنوان شد، حضور قوی مذهب در بین کارگران در ایران بود. کارگران در ایران قویترین پایگاه برای مذهب محسوب میشدند. از سوی دیگر نفوذ روحانیت در بین اقشار مختلف کارگران از هر گروه و دسته دیگری بیشتر بود، به همین دلیل گروههای چپ به رغم ادعای خود هیچگاه نفوذی در بین کارگران پیدا نکردند.
در نقطه مقابل چپها تلاش خود را در بین گروههای نخبه متمرکز کردند و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر طرفداران گروههای چپ در بین دانشجویان حضور داشتند.
کارگران مذهبی و چپهای بیدین
این رویه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تکرار شد. به دلیل پیوند قلبی کارگران با مذهب و نفوذ روحانیت، کارگران از قویترین پایگاههای اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران در دورههای مختلف بودهاند.
در دوران جنگ تحمیلی کارگران یکی از اصلیترین اعضای نیروهای داوطلب برای حضور در جبهه بودند و به رغم فشارهای مالی بسیار برکشور به دلیل جنگ و محاصره اقتصادی کوچکترین اعتراض کارگری در کشور رخ نداد. همچنین کارگران صنایع مختلف از جمله صنعت نفت نیز با حضور در جبهههای جنگ نقش مهمی در جلوگیری از هرگونه قطع جریان نفت در پایانههای صادراتی جنوب کشور ایفا کردند.
تلاش گروههایی همچون منافقین نیز برای عضوگیری از بین کارگران بیحاصل ماند و کارگران به عنوان جبهه مستحکم انقلاب اسلامی همچنان باقی ماندند.
کارگران همواره مدافع و حافظ انقلاب بودهاند پس از پایان جنگ به دلیل سیاستهای لیبرالی که توسط دولت سازندگی در پیش گرفته شد، بیشترین فشار حاصل از تعدیلات اقتصادی به خصوص در حوزه قیمت ارز و حذف یارانهها بر دوش طبقات مستضعف جامعه قرار گرفت که باز هم فشار اصلی روی کارگران بود.
در شرایطی که میزان تورم در کشور تا مرز 50 درصد نیز رسیده بود، کارگران با صبر انقلابی خود به پیشبرد اهداف کشور و جلوگیری از هر گونه سوءاستفاده بیگانگان ادامه دادند.
این رویه در دولتهای بعدی نیز ادامه یافت. در وفاداری کارگران به نظام جمهوری اسلامی ایران همین بس که در فتنه 88 به رغم بحثهایی که در خصوص گسترش آشوب به طبقات پایین کشور وجود داشت، با این حال کارگران از هرگونه اقدامی که سبب توفیق جبهه فتنه نگران در داخل کشور شود خودداری و در مقابل تمام تلاش خود را نیز مصروف مقابله با فتنهگران کردند.
پس از برقرار شدن تحریمهای همهجانبه علیه کشورمان نیز یکی از امیدهای طرف غربی شورش تمامعیار طبقات پایین جامعه به دلیل فشارهای اقتصادی بود که باز هم کارگران همپیمانی خود را با نظام نشان دادند و عملاً هیچ اتفاقی در کشور روی نداد. این همراهی کارگران با نظام جمهوری اسلامی سبب شده است برخی از گروههای سیاسی با اشاره برخی رسانههای بیگانه در فکر نفوذ به داخل کارگران برای همراه کردن آنان با حرکتهای سیاسی خود باشند.
طبیعی است کارگران لقمهای اشتهابرانگیز برای برخی گروههایی هستند که تاکنون تمام پایگاه مردمی آنان در بین اقشار مرفه جامعه قرار دارد، از این رو همراه نفوذ به این پایگاه اجتماعی سبب فراهم کردن یک شبکه اجتماعی بینظیر برای آنان خواهد شد که پیش از این در جبهه انقلاب اسلامی قرار داشتهاند.
مطالب منتشر شده در رسانههای معاند به خوبی نشان میدهد برخی خطدهیها به تجدیدنظرطلبان در داخل کشور برای همراه شدن با کارگران وجود دارد. از طرف دیگر تجدیدنظرطلبان میدانند در برهههای حساس سیاسی کارگران با همراهی با آنان میتوانند امتیازات بینظیری برای آنان در مقابل حاکمیت داشته باشند.
این در حالی که اقشار مرفه جامعه کمتر حاضر به صرف چنین هزینههایی در صحنههای سیاسی و اقتصادی هستند.
خطی که از سوی بیگانه به داخل داده میشود در مطالب یکی از رسانههای معاند با اشاره به تجربیات نهادی اروپایی در همین رابطه آمده است: این اصلاحطلبان هستند که باید از چارچوب تنگ منافع اقتصادی- سیاسی مشخص خود خارج شده و به جنبشهای اجتماعی نزدیک شوند. این نزدیکی هم به معنای بهره جستن از روشهای کار جمعی و تربیت کادرهای ورزیده است و هم به معنای تجدیدنظر جدی ایدئولوژیک برای دربرگرفتن مطالبات این جنبشهاست.
در ادامه این مطلب آمده است: طی دو دهه اخیر، اصلاحطلبان با اتخاذ سیاستهای نخبهگرایانه و برنامههای اقتصادی نئولیبرالی دست در دست الیگارشی حاکم در جهت فقیرسازی و تضعیف سیستماتیک کارگران، زنان، اقلیتهای ملی/قومی، دانشجویان و محیط زیست گام برداشتهاند، البته از اصلاحطلبان انتظار رویکردی رادیکال و انقلابی نمیتوان داشت اما آنها حداقل میتوانند به پدیدهای همچون برنی سندرز در امریکای امروز توجه بیشتری کنند که با رویکردی اصلاحی و همراه با نفی نئولیبرالیسم و تأکید بر ضرورت سازماندهی و گسترش پایگاه اجتماعی موفق شده است مسیری با دورنمایی روشنتر برای بسیاری از گروههای فرودست هموار کند؛ مسیری که نه با وعدههایی کلی و توخالی همچون خیر عمومی و امید بلکه با مصالحی عینی و مشخص برای طبقات و گروههای اجتماعی مختلف سنگفرش شده است. در بخش انتهایی این مطلب نیز تصریح شده است: اصلاحطلبان باید از موضع دانای کل و پدرسالارانه خود پایین آمده و از تجربیات جمعی کارگران و زنان و دیگر گروههای اجتماعی- سیاسی درس بگیرند.
حرکت اصلاحطلبان به سمت کارگران در این مطلب به روشنی تصریح شده است که اصلاحطلبان باید برای پیروزی در عرصه انتخابات به سمت اتحاد با گروههای کارگری حرکت کنند.شاید ضرورت این مطلب از آنجا بیشتر احساس شود که با وجود رکود سنگین حاکم بر کشور و تعطیلی مرتب کارخانههای تولیدی این کارگران هستند که بیشترین فشار را از این ناحیه متحمل شدهاند و به طور حتم رأی آنها در انتخابات به سمت اصلاحطلبان نخواهد بود؛ اصلاحطلبانی که پایگاه خود را در بین طبقات مرفه جامعه تعریف کردهاند و هیچ گاه سراغ مستضعفین نرفتهاند؛ کارگران و مستضعفینی که همواره حامی و حافظ انقلاب بودهاند.
منبع : روزنامه جوان
انتهای پیام/