به گزارش خبرنگار
دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بمبهای سقوط آزاد چندمنظوره به بمبهای غیر هدایتشونده پوسته فلزی گفته میشود که بعد از برخورد با زمین منفجر شده و پوسته آنها تبدیل به ترکش میشوند، بمبهای سقوط آزاد دارای بدنه فلزی بسیار کلفت هستند که داخل آن از مواد منفجرهای چون
T.N.T و یا ترکیبی از چند نوع مواد منفجره پر میشود.
از جمله مشهورترین ترکیبات بمبهای سقوط آزاد که امروزه پر کاربردترین آن هستند، میتوان به تریوتنال که ترکیبی از ۸۰% تی. ان.تی و ۲۰% پودر آلومنیوم است اشاره کرد. لازم به ذکر است که پودر آلومنیوم برای افزایش آتشزایی بمب است و یا ترکیبات دیگر همچون تی.ان.تی و ار.دی.ایکس و یا تی.ان.تی با آمونیاک نیترات را شامل میشود. در مجموع تنها ۳۰ تا ۴۰% وزن بمب را مواد منفجره تشکیل میدهد و ما بقی آن پوسته فلزی است، اگرچه موارد خاصی نیز وجود دارد.
بمبهای سقوط آزاد معمولا توسط وزن آنها شناخته میشود، ولی همیشه نام معمول آنها نشاندهنده وزن واقعی آنها نیست، برای نمونه اعلام شد بمب ۷۵۰ پوندی (۳۴۰ کیلوگرمی) که به بمب هواپرتاب آمریکایی ام ۱۱۷ اطلاق میشود، اما در واقع وزن واقعی این بمب ۸۲۰ پوند (۳۷۲ کیلوگرم) است. این بمب دارای پوسته فلزی یک دست است و بعد از انفجار، قاعده مشخصی برای اندازه ترکشهای وجود ندارد؛ اما برخی از بمبها دارای برشهایی بر روی بدنه خود هستند تا بعد از انفجار ترکشهای در اندازههای استاندارد شکل بگیرد، اگر چه این کار متداول نیست، زیرا قدرت تخریب واقعی این بمبها با موج انفجار انجام میشود.
بمبهای هواپرتاب اولین سلاحهای انفجاری بودند که توسط نیروی هوایی به کار رفتهاند و استفاده از آنها به جنگ اول جهانی بر میگردد و همچنان مورد استفاده هستند.
بمبهای سقوط آزاد را معمولا به شکل آیرودینامکی با پسای کم میسازند، زیرا ایجاد پسای کمتر به معنی برد بیشتر است. بمبهای سقوط آزاد در هنگام رهاشدن از هواپیما دارای سرعت و ارتفاع معادل هواپیما میباشند؛ از این رو بعد از پرتاب بسته؛ به سرعت ارتفاع پروازی مسافتی را طی میکنند تا بر اثر جاذبه و فشار هوا به زمین برخورد کنند و این مسافت به غیر از سرعت و ارتفاع رهاشدن به شدت به شکل خود بمب نیز بستگی دارد.
از آنجایی که در حملات ارتفاع پایین ممکن است انفجار بمب باعث صدمه دیدن هواپیما شود از این رو در نسخههای غیر هدایتشونده سقوط آزاد چند راهکار ایجاد میشود، همانند باز شدن بالچههایی برای کاهش سرعت فرود و یا باز شدن بالنی بادی در پشت بمب برای کاهش سرعت فرود است. البته این گونه بمبها دارای برد بسیار کمتری نسبت به بمبهای سقوط آزاد کمتری هستند، زیرا ایجاد پسای این چنینی باعث کاهش برد میشود.
هدفگیری این گونه بمبها برای جنگندهها تا چند سال بعد از جنگ جهانی دوم نیز کاملا چشمی و بر اساس تاکتیکهایی چون حملات شیرچهای بود . خلبان با زاویه ۳۰ ویا ۶۰ درجه و حتی در بمبافکنهای شیرجه رو تا ۹۰ درجه به طرف زمین با سرعت شیرجه میرفت. خلبان خود را با هدف در یک خط مستقیم در یک راستا قرار میداد و بعد دست به پرتاب بمب میزد. بمب یک مسافت مستقیم را طی میکرد و به هدف برخورد مینمود. در این روش بمباران به معنی نزدیکی بیش از حد به هدف بود و این به معنی آسیبپذیری در برابر آتش پدافند بود.
امروزه جنگندهها از نمایشگر سربالا یا اچ یو دی برای هدفگیری بمب استفاده میکنند. رایانه کنترل آتش با استفاده دست به گردآوری دادههای چون سرعت هواپیما، زاویه پرواز، ارتفاع پروازی، دمای هوا و وزن بمب میزند و طی محاسباتی مشخص میکند که اگر هم اکنون بمب پرتاب شود بمب به کدام نقطه برخورد میکند. نتیجه این محاسبات بر روی صفحه اچ یو دی به خلبان برای نمایش در میآید و این محاسبات هر ثانیه چند بار انجام میشود و همواره علامت نشان رو در صورت فعال بودن سویچ مورد نظر در برابر خلبان به نمایش در آمده و خلبان کافیست با قرار دادن جنگنده در موقعیت مناسب علامت هدفگیری را روی هدف قرار دهد و بعد ماشه را فشار دهد.
فیوز بمبهای سقوط آزاد لازما برخورد مستقیم نیست. اگر چه اکثر آنها بلافاصله بعد از برخورد با زمین منفجر میشوند؛ ولی میتوان آنها را برای انفجار در هوا نیز تنظیم کرد. میتوان این بمبها را به شکلی تنظیم کرد که قبل از برخورد با زمین در ارتفاع خاصی و یا بعد از برخورد با زمین بعد از گذشت زمان خاصی منفجر شود. تقریبا تمامی بمبهای سقوط آزاد را میتوان با فیوزهای مختلف تنظیم کرد. بمبهای سقوط آزاد امروزه بهترین پایلوت برای نصب کیتهای هدایتشونده لیزری، اپتیکی و ماهوارهای برای تبدیل شدن به بمبهای هدایتشونده هستند.
کشورهای استفادهکننده از بمبهای سقوط آزاد
ایالات متحده آمریکا
آمریکا در جنگ کره و جنگ ویتنام از دو بمب ام ۱۱۷ با وزن ۳۷۲ کیلوگرم و بمب ام ۱۱۸ با وزن ۱۴۰۰ کیلوگرم استفاده کردند. ام ۱۱۷ اصلیترین بمب نیروی هوایی تا قبل از ورود به خدمت سری مارک بود. این بمب ۱۸۳ کیلوگرم مواد منفجره داشت و توسط اف۱۰۰، اف۱۰۵ و اف۴ فانتوم به صورت گستردهای استفاده شد. ام۱۱۷ دی درارای نسخهای از این بمب دارای فیوز تاخیری بود که بعد از نفوذ منفجر میشد. ام ۱۱۷ در دهه ۱۹۹۰ از خدمت خارج شد. ولی از میانه دهه ۱۹۶۰ در اوج جنگ ویتنام سری بمبهای مارک وارد ارتش آمریکا شد. این بمبها شامل چهار مدل است. مارک ۸۱ با وزن ۱۱۹ کیلوگرم که شامل ۴۴ کیلوگرم مواد منفجره است. مارک ۸۱ بسیار سبک وزن است و بر روی هواپیماهای توربوپراپ رزمی همچون توکانو و یا پی سی۷ استفاده میشود و نسخههای هدایتشونده آن کاربرد بسیار دارد که از این میان میتوان به جی بی یو۲۹ اشاره کرد که در واقع یک کیت هدایت لیزری سوار بر مارک ۸۱ است. این بمب نیز از هواپیماهای کوچک و پهبادها پرتاب میشود.
نسخه بعدی که بسیار هم پر کاربرد است مارک ۸۲ است که دارای وزن ۲۲۷ کیلوگرم بود که وزن مواد منجره ان ۸۷ کیلوگرم بود. این نسخه به صورت گستردهای توسط جتهای غربی حمل میشود و عملا سبکترین بمب متعارف در ارتش آمریکا است که به دلیل توان حمل تعداد زیادی از آنها در یک پرواز کاربرد بسیار دارد. این نسخه در حال حاضر تنها نسخه موجود در ارتش آمریکا است که دارای دو نمونه تاخیری است که یکی با باز شدن بالچههایی در پشت خود که Snakeye نامیده میشود و دیگری نسخهای با یک بالن در انتهای خود است.
با نصب کیتهای لیزری و ماهواره چندین نسخه هدایتشونده از این بمب به دست آمده که میتوان از این بین به جی بی یو ۱۲ لیزری و جی بی یو ۳۸ ماهوارهای اشاره کرد. برد نسخه سقوط آزاد در صورت پرتاب با سرعت صوت در ارتفاع بالا تا ۲۵ کیلومتر نیز میرسد. مارک ۸۳ نسخه بعدی است که تنها در نیروی دریایی و سپاه تفنگدار دریایی استفاده میشد و نیروی هوایی آمریکا از آنها بهره نمیبرد. مارک ۸۳ دارای وزن ۴۸۰ کیلوگرم است و کلاهک جنگی آن ۲۰۲ کیلوگرم است. امروزه تنها اف۱۸ و ای وی ۸ بی را پرتاب میکند و دارای نسخه هدایت لیزری جی بی یو۱۶ و نسخه هدایت ماهوارهای جی بی یو ۳۲ است و در نهایت سنگینترین سری مارک، مارک ۸۴ با وزن ۹۲۵ کیلوگرم که دارای ۴۲۹ کیلوگرم مواد منفجره است. این بمب سنگینترین بمبی است که جنگندههای آمریکایی حمل میکنند و دارای انواع هدایت لیزری، اپتیکی و ماهوارهای موجود است.
انگلستان
انگلستان هماکنون در کنار بمب مارک ۸۲ از بمب ۴۶۴ کیلوگرمی بهره میبرد. این بمب به صورت گستردهای بر روی جنگندههای انگلیسی نصب شد و آنها دست به نصب یک کیت هدایت لیزری ماهوارهای روی آن زده و آن را تبدیل به بمب هدایتشونده کردهاند.
روسیه
روسها از سال ۱۹۴۶ به بعد از بمبهای سری FAB استفاده میکند. در سال ۱۹۴۶ این بمبها در چهار سری تولید شد که دارای وزن ۲۵۰، ۵۰۰،۱۵۰۰ و ۳۰۰۰ کیلوگرم بود و به سری ام ۴۶ معروف شد. بر خلاف سری مارک که نمیشد آنها را در سرعت صوت نیز رها کرد و پوسته نازک و مشکلات فیوز سرعت پرتاب را به ۱۲۰۰ کیلومتر بر ساعت و ارتفاع زیر ۱۲۰۰۰ متر محدود کرد (در ان زمان شوروی هواپیمایی هم با سرعت و ارتفاع بیش از این نداشت)؛ ولی در سال ۱۹۵۴ فیوز اصلاح شد و در شش سری ساخته شد که به آن سری ام ۵۴ گفته شد که دارای وزن ۲۵۰، ۵۰۰،۱۵۰۰،۳۰۰۰،۵۰۰ و ۹۰۰۰ کیلوگرم بود. به دلیل اینکه بمبهای سری ام ۴۶ و ام ۵۴ آیرودینامک مناسبی نداشته و پسای زیادی ایجاد میکرد.
در سال ۱۹۶۲ سری ام ۶۲ وارد خدمت شد که شامل انواع ۲۵۰ ، ۵۰۰ و۱۵۰۰ ،۳۰۰۰ ۵۰۰۰ کیلوگرمی بود که دارای بدنهای کشیدهتر و آیرودینامیک بهتر بود که باعش افزایش برد پرتاب شده بود. سری انواع ۳ ، ۵ و ۹ تنی این بمبها از بمبافکنهای چون توپلوف ۱۶ و میاشویچ ام۴ و بعدها توسط دیگر بمبافکنهای بزرگ پرتاب میشد. در اواخر دهه ۱۹۵۰ برای پرتاب از جنگندههای کوچکتر نسخه ۱۰۰ کیلوگرمی نیز ساخته شد که ۴۰ کیلو مواد منفجره داشت.
همچنین برخی نسخههای دارای چتر برای کاهش سرعت فرود و بمباران در ارتفاع پایین است. بر روی اف ای بی ۵۰۰ ام ۶۲ و ۱۵۰۰ ام ۶۲ کیتهای هدایت لیزری، اپتیکی و ماهوارهای نصب شد که امروز تنها بمبهای هدایتشونده هوا پرتاب روسها هستند. در جریان جنگ ایران و عراق، نبرد در افغانستان، عراق و شوروی بارها از توپلوف ۲۲ و ۱۶ بمبهای ۵ و ۹ تنی استفاده شد. این دو بمب به ترتیبی دارای ۲۲۱۰ و ۴۲۹۰ کیلوگرم مواد منفجره هستند.
فرانسه
فرانسویها نیز دارای سه نوع بمب ۲۵۰،۴۰۰ و ۱۰۰۰ کیلوگرمی هستند که همگی به نوع نسخههایی از بمبهای سری مارک۸۲ تا ۸۴ آمریکایی هستند.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/