تنگنای امنیتی وضعیتی است که در آن، تلاش‌های دولتی برای افزایش امنیت خود به شکل تناقض‌آمیزی موجب کاهش امنیت دولت‌های دیگر می‌شود.

تنگنای امنیت خاورمیانه!به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جان هرتس، پایه‌گذار این ایده می‌گوید: «این مفهوم باوری ساختاری است که در آن، تلاش کشورها برای تقویت امنیت‌شان، اقدامی دفاعی و در مقابل، اقدامات مشابه دیگر کشورها بالقوه تهدیدآمیز تلقی می‌شود». از این رو این سوال که آیا این آمادگی نظامی و افزایش قدرت صرفا راهکاری دفاعی است یا تهاجمی، همواره مشغله ذهنی بازیگران خواهد بود و کشورها را همواره در شک و تردید نسبت به یکدیگر نگاه خواهد داشت. در نگاه به مقوله علل وقوع ناامنی، راه‌های مقابله با آن و حل مشکل تنگنای امنیت دیدگاه‌های متفاوتی از سوی اندیشمندان روابط بین‌الملل مطرح شده است. رئالیست‌های کلاسیک (واقع‌گرایان) طبیعت شرور بشر (انسان گرگ انسان است) را عامل ناامنی و کشورها را به طور بالقوه خطرناک می‌پندارند. نئورئالیست‌ها نیز آنارشی و هرج و مرج گونه بودن ساختار نظام بین‌الملل یعنی فقدان اقتدار برتر را با جنگ و ناامنی یکسان می‌دانند. از این رو است که به طور کلی رئالیست‌ها با طرح مفهوم «خودیاری» هر کشور را آسیب‌پذیر و تنها، و کشورهای مقابل را غیرقابل اعتماد می‌بینند.

از این دیدگاه کشورها برای حفظ بقا و امنیت خود به افزایش قدرت خود بویژه از طریق نظامی اقدام می‌کنند و موازنه قوا را ساختاری برای کاهش وقوع جنگ معرفی می‌کنند.  از سوی دیگر، لیبرال‌ها (ایده‌آلیست‌ها) قرار دارند. آنها با طرح پاسخ‌های متفاوتی علل جنگ و صلح‌سازی را در عواملی چون امپریالیسم، موازنه قوا و رژیم‌های غیردموکراتیک و راه‌حل صلح‌سازی را در ایجاد امنیت جمعی، گسترش روابط متقابل تجاری و تشکیل حکومت جهانی معرفی می‌کنند. در اینجا نکته قابل توجه، تناقض نهفته و آشکار در نظریه و عمل اندیشمندان و حکومت‌های مدعی لیبرالیسم در نوع نگاه آنها به دولت‌های غیرلیبرال است. تجویز گزینه‌های تحمل، تغییر یا سلطه بر این کشورها این تناقض را نمایان می‌کند و به‌گونه‌ای جنگ میان لیبرال - دموکراسی‌ها با کشورهای غیرلیبرال - دموکراسی توجیه می‌شود.

از این رو، میشل دویل راهکار‌های برخورد با دولت‌های غیرلیبرال را اینگونه پیشنهاد می‌کند: «1- ایجاد ائتلافی قوی میان دولت‌های همفکر و مقابله با رژیم‌های غیرلیبرال در چارچوب منطقه موازنه قوا. 2- توسعه منطقه لیبرالی و به بیان دیگر، لیبرالیزه کردن کشورهای غیرلیبرال با استفاده از مجموعه‌ای از ابزار دیپلماتیک و اقتصادی، بویژه آنهایی که در مرز جهان لیبرالی و غیرلیبرالی قرار دارند. 3- تشویق، تنبیه و نوعی اجبار و راهکار اصلی آن مفهوم مشروطه‌سازی است. 4- آخرین و تقریبا تند‌ترین مسیر تحت عنوان مفهوم «مداخله» تعریف شده است.» بررسی مجمل 2 جریان اصلی روابط بین‌الملل (رئالیستی و لیبرالیستی) نشان می‌دهد که ناامنی، جنگ و حتی تصرف کشورها از نگاه رئالیست‌ها در ذات نظام بین‌الملل و از نگاه لیبرال‌ها در بی‌لیاقتی کشورهای غیرلیبرال نهفته است. از نگاه رئالیست‌ها به شرایط معمای امنیتی خاورمیانه می‌توان گفت، منطق تعادل قوا اغلب موجب می‌شود کشورها علیه دشمنان مشترک، اتحادیه‌ای (موقت) را تشکیل دهند و با یکدیگر همکاری کنند (مانند همکاری پیدا و پنهان عربستان، اسرائیل و آمریکا علیه محور مقاومت) و برخی از آنها نیز از جمله متحدان و حتی رقبا ممکن است برای حمله به کشوری دیگر با یکدیگر همکاری کنند (مانند همکاری‌های قطر، عربستان و ترکیه علیه دولت بشار اسد در سوریه). اما از نگاه لیبرالی، از آنجا که ایجاد شکل غالب امنیت جمعی در خاورمیانه وجود ندارد، روابط تجاری میان این کشورها منجر به وابستگی متقابل آنها و پرهیز از درگیری نشده است و تشکیل حکومت جهانی ناممکن است، پس تنبیه و مداخله در کشورهای خاورمیانه توسط کشورهای قدرتمند غربی موجه است. توجیه این موضوع با بروز ناامنی‌های ایجاد شده توسط داعش در کشورهای اروپایی قوت می‌گیرد. 

اما در نگاه جمهوری اسلامی ایران به موضوع تنگنای امنیتی خاورمیانه 2 بعد قابل توجه است. بعد اول، حضور و مداخله کشورهای استعماری و استکباری در منطقه است. حضوری که دامنه اختلافات مذاهب اسلامی را از بعد نرم‌افزاری از طریق رسانه‌های عمومی و از بعد سخت‌افزاری با تجهیز سلاح و تجهیزات نظامی، گسترده و عمیق کرده است. اقداماتی که موضوع فلسطین را به حاشیه رانده و استراتژی مطلوب اسرائیل در تجزیه و تبدیل کشورهای بزرگ خاورمیانه به کشورهای کوچک و ضعیف را پیش می‌برد. در این باره  است که مقام معظم رهبری با تاکید بر اینکه آمریکایی‌ها با اصل اسلام مخالفند و نباید فریب اظهارات آنها را در حمایت از برخی فرقه‌ها خورد، می‌فرمایند: «اظهارات رئیس‌جمهور قبلی آمریکا بعد از ماجرای 11 سپتامبر که سخن از جنگ صلیبی بر زبان آورد، در واقع نشان‌دهنده جنگ دنیای استکبار با اسلام است». اما در بعد دوم، بی‌کفایتی و خیانت بویژه سران کشورهای به‌ظاهر مسلمان خاورمیانه مورد توجه است.

اذعان آموس یادلین، رئیس پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل به همکاری بین عربستان و اسرائیل علیه تهدیدات ایران، نامه صمیمانه محمد مرسی به شیمون پرز در اوج شروع بیداری اسلامی در مصر، سرکوب مردم بحرین توسط رژیم آل‌خلیفه و موارد متعدد دیگر، در این بعد از تحلیل قرار می‌گیرد. دراین باره  مقام معظم رهبری با تاکید بر اینکه اکنون نوبت دنیای اسلام است تا در جهت پایه‌ریزی شالوده تمدن نوین اسلامی گام بردارد، می‌فرمایند: «برای رسیدن به این هدف، امیدی به سیاستمداران دنیای اسلام نیست و باید علمای دین و روشنفکران راستین که قبله آنها غرب نیست، اقدام به روشنگری در میان امت اسلامی کنند و بدانند که برپایی این تمدن، امکان‌پذیر است».  در جایگاه راه‌حل این دو بعد از مشکل تنگنای امنیتی خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران باید ترکیبی از عوامل مادی و ذهنی را مدنظر قرار داد.

از یک سو در بعد مادی، توجه جدی به لزوم قوی شدن در زمینه‌های اقتصادی از طریق معیارهای اقتصاد مقاومتی و استحکام سایر ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. معیار‌هایی از قدرتمند شدن که وابستگی‌های اساسی به خارج را کاهش می‌دهد و در بعد ذهنی نیز تلاش نخبگان در تغییر ذهنیت غلط برخی از مردم منطقه از جنگ شیعه و سنی در دنیای اسلام است.

تصوری که از سوی رسانه‌های مورد حمایت عربستان با عنوان تلاش ایران شیعی برای بازیابی قلمرو دوران صفوی و بالاتر از آن بازیابی قلمرو امپراتوری پارس مطرح شده است. نتیجه آنکه راه‌حل تنگنای امنیتی در خاورمیانه دارای 2 بعد مادی و ذهنی است. از یک سو نیمی از امنیت و ناامنی، در نحوه تفکر بازیگران (دولت‌ها و مردم) و درک مشترک آنها از یکدیگر است و تا زمانی که نگاه تقابل شدید بویژه از لحاظ ایدئولوژیکی وجود داشته باشد هرگونه تقویت امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران با برداشت‌های ناصحیح القا می‌شود و در اینجا نقش نخبگان فکری جمهوری اسلامی ایران برجسته می‌شود و در سوی دیگر، بروز و ظهور پیشرفت‌های اقتصادی و استحکام اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد که در کنار پیشرفت‌های تجهیزات، مانورها و آزمایش‌های تسلیحاتی نمودی از قدرتمندی چندبعدی جمهوری اسلامی ایران را نمایش می‌دهد.

 

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.