به گزارش خبرنگار
حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، سعیده سعیدی دانشجوی دکترای انسان شناسی و مطالعات فرهنگی در دانشگاه برمن آلمان در یادداشتی درباره خطراتی که کودکان افغانستانی در مهاجرت به کشورهای اروپایی با آن مواجه هستند، نوشت: مهاجرت کودکان بدون همراه در سالهای اخیر به عنوان یکی از مسایل چالش برانگیز در عرصه مطالعات پناهندگان قلمداد می گردد.
سالانه هزاران کودک زیر 18 سال به صورت انفرادی و یا گروهی در مسیر پر خطر پناهجویی به اقصی نقاط جهان گسیل میگردند که این مسأله خطرات، جانی، مالی، روحی و جسمی دراز مدتی را در زندگی این افراد می گذارد.
این کودکان عموما از جنگ، درگیری، خشونت و آوارگی گریخته و برای یافتن آیندهای بهتر از خانواده و کشور خویش راهی مسیر بیبازگشت میشوند. مهاجرت به سهم خود تاثیرات دراز مدتی بر زندگی افراد میگذارد و این مسأله در مورد کودکان زیر 18 سال (که طبق اعلامیههای سازمان ملل جزو گروههای آسیبپذیر طبقه بندی میشوند) که به صورت انفرادی و بدون همراه راهی مسیرهای پرخطر پناهجویی میشوند تاثیرات روحی، جسمی و عاطفی درازمدتی را میگذارد.
طبق نتایج تحقیقات جدید جدایی از والدین و شبکههای خویشاوندی، مواجه شدن با فشارهای جسمی و روحی مواجه با قاچاقبران انسان و ندانستن زبان کشورهای ترانزیت و مقصد درجه بالایی از افسردگی، نشانههای ناهنجاریهای استرسی بعد از بحران (پی تی اس دی ) و خشونتهای جنسی و تمایل به خودکشی در میان این قشر را نسبت به سایر گروههای مهاجران و پناهجویان به صورت تصاعدی افزایش می دهد.
در سال 2015 تعداد کودکان بدون همراه پناهجو در اروپا با افزایش بی سابقهای به بیش از 90 هزار درخواست رسمی رسیده است که بیشترین تعداد در کشور سوئد با 40 درصد مجموع پرونده های پناهجویی به ثبت رسیده است آلمان با 16 درصد در رتبه دوم (افزایش سه برابری تعداد کودکان بدون همراه نسبت به سال گذشته) و مجارستان با 10 درصد سومین مقصد کودکان پناهجو بوده است.
از مجموع کل پناهجویان زیر 18 سال بدون همراه، پناهجویان افغانستانی بیش از 51 درصد را به خود اختصاس دادهاند که این آمار نگرانیهای بین المللی را در مورد آینده نامشخص این کودکان به همراه داشته است. کودکان سوری 16 درصد و مهاجرین اریتره 5 درصد از این تعداد را به خود اختصاص داده اند.
لازم به ذکر است با توجه به افزایش سیل پناهجویان از سال 2015 به سمت اروپا، کشورهای اروپایی قوانین سخت گیرانه تری را در قبال پذیرش کودکان بدون همراه اعمال نموده اند. در این رابطه به تغییرات جدید در سیاست های دولت سوید در غالب از سرگیری کنترل مرزی به منظور کنترل موج پناهجویان به داخل این کشور اشاره نمود که از سال 1995 به این سو بی سابقه بوده است.
به طور کلی دو کشور ایران و پاکستان در طی چهار دهه گذشته به عنوان مهمترین مقاصد پناهجویان افغان بودهاند اما در طی سال های اخیر روند مهاجرت جامعه افغانستان به سمت کشورهای توسعه یافته رشد شتابانی به خود گرفته است. علیرغم شدت بحران در کشور سوریه طبق آمار اعلام شده طی سالهای اخیر همواره کودکان افغانستانی در صدر جدول پناهجویان بدون همراه به منظور ورود به دروازه اتحادیه اروپا و یا استرالیا بودهاند. دلایل متعددی در ایجاد این روند تاثیرگذار می باشد. به طور کلی ناامنی های مزمن، جنگ و بی ثباتی سیاسی اجتماعی در افغانستان منجر به مبدل شدن این کشور به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای مهاجرفرست در دهه های گذشته بوده است. طبق آمار سازمان صلیب سرخ جهانی در حدود 76 درصد از مردم افغانستان حداقل برای یک بار در زندگی خود، مهاجرت و یا آوارگی داخلی یا خارجی را تجربه نموده اند.
یکی از مهمترین عوامل بالا بودن تعداد کودکان بدون همراه افغانستان در میان پناهجویان، وجود شبکههای اجتماعی قوی مهاجران افغان در کشورهای مقصد می باشد. طی مصاحبههای صورت گرفته با شماری از پناهجویان افغان در آلمان، تمامی شرکت کنندگان در پژوهش حضور یکی از اقوام نزدیک، دوست خانوادگی و یا فردی آشنا با خانواده خویش را به عنوان تکیهگاه عاطفی و گاها مالی این سفر پرمخاطره اعلام داشتهاند. در نتیجه این شبکه های قوی اجتماعی و ارتباطی، بسیاری از خانواده های افغان چه در خود افغانستان و یا در کشورهای همسایه، با پرداخت هزینههای هنگفت فرزندان خود را به منظور رسیدن به یکی از مقاصد اصلی پناهجویان (اروپا و یا استرالیا) به دست قاچاقبران انسان میسپارند. در این رابطه بیان چند نکته ضروری به نظر میرسد.
اگرچه طبق آمارهای رسمی اتحادیه اروپا 13 درصد از افرادی که در سال 2015 درخواست پناهجویی خود را در کشورهای عضو این اتحادیه اعلام داشته اند زیر 14 سال و بدون همراه بوده اند ولی آمارهای غیررسمی رقم بالاتری را نشان می دهد. طبق گزارش وزارت کشور آلمان در سال 2015 نزدیک به 6 هزار کودک پناهجو در این کشور گم شده اند که 555 نفر آنها زیر 14 سال سن داشتهاند. همچنین تعداد بسیار زیادی از پروندههای پناهجویی کودکان در میانه مسیر بررسیهای قانونی توسط خود پناهجویان رها می شود که به نوعی ارتباط دستگاه های رسمی کشور میزبان با فرد پناهجو قطع می شود.
اگرچه تعدادی از این افراد مسیر مهاجرتی خود را تغییر داده و در کشور دیگری به دنبال پناهجویی می باشند اما آمارهای غیر رسمی نشان دهنده ورود گسترده این کودکان در جرایم سازمان یافته مانند شبکه های قاچاق و بهره کشی انسان، شبکه های گدایی، فحشا و پورنوگرافی و یا قاچاق اعضای بدن می باشد که با توجه به فاقد مدرک هویتی بودن این کودکان در معرض خشونت های جنسی و روحی و شکنجه قرار می گیرند.
مسأله دیگر اینکه طبق آمارهای رسمی بیش از دو سوم کودکان بدون همراه پناهجوی افغان در سال 2015 توسط "راهنما " در مسیر پناهجویی قدم برداشتهاند که این مسأله نه تنها ریسک اطلاعات اشتباه و "فریب" افراد را بالا می برد بلکه نشان دهنده گسترش افسار گسیخته باندهای قاچاق انسان در کشورهای مبدا می باشد.
بسیاری از این افراد در مصاحبه های صورت گرفته اعلام داشتهاند که در میانه راه، قاچاقبران به آنها اعلام می کردند که چه کشوری برای آنها مناسبت تر است. این افراد هم چنین مجموعه مشترکی از مشکلات از جمله بازداشت در مسیر و اجبار به زیستن در "مراکز مراقبتی " در کنار بزرگسالان و در نتیجه مواجهه با خشونت های کلامی و جنسی، مورد شکنجه قرار گرفتن توسط "آدم پران "، عدم دسترسی مناسب به غذا و آب و هم چنین سختی مسیر را بیان داشته اند.
طبق جدیدترین آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، در سال 2015 بیش از 90 درصد از کودکان بدون همراه مهاجر پسر عمدتا بین 16 تا 17 سال بوده اند. این مسیله با توجه به ساختار سنتی خانواده در فرهنگ افغان کاملا پذیرفتنی است چرا که با توجه به مسیر پرخطر قاچاق و هم چنین تفاوت های بنیادین در مورد جایگاه زن در جوامع سنتی و غربی، تعداد دختران پناهجوی افغان بدون همراه بسیار پایین می باشد و این افراد عموما توسط یکی از اعضای مذکر خانواده همراهی می شوند.
همچنین بر مبنای مطالعات انجام شده به نظر می رسد فرستادن کودکان بصورت انفرادی در غالب پناهجو، به یک مکانیسم گروهی در بین خانواده های افغان تبدیل گشته است. این تصمیم با این امید که کشورهای مقصد از انعطاف بیشتری برای تصمیم در مورد درخواست پناهجویی کودکان برخوردارند و درنتیجه با پذیرش پرونده ی پناهجویی کودک، شانس سایر اعضای خانواده به منظور ورود به کشور میزبان تحت قانون "الحاق " افزایش می باید.
در نتیجه در سال های اخیر فشار فزاینده ای بر پسران افغان از سمت جامعه و خانواده به منظور تلاش برای رساندن خود به "منطقه ی امن " ایجاد شده است. از بعد روحی این فشارها باعث گردیده که بسیاری از پسران افغان بدون تمایل شخصی، صرفا برای "ناامید نکردن" خانواده قدم در این مسیر می گذارند و طبق بررسی های میدانی صورت گرفته توسط نگارنده، بسیاری از این کودکان بعد از استقرار در کشور میزبان و مواجه با واقعیات فرایند پیچیده ی قانونی و دشوار پناهجویی رویه ی درون گرایانه ای را در پیش گرفته و از وضعیت سخت خود، اطلاعی به خانواده در کشور مبدا نمی دهند که این مسیله منجر به تشدید حس انزوا، فشارهای روحی و روانی و افسردگی و پرخاش در میان این کودکان می گردد.
فرایند ادغام اجتماعی و فرهنگی برای همه ی مهاجران از جمله تجربه های پر چالش بوده است و این مسیله برای کودکان بدون همراه با توجه به ضعف زبان، نداشتن مدرک تحصیلی و آموزشی مناسب، پایین بودن مهارت های حرفه ای، و نداشتن حمایت مالی و عاطفی از سمت والدین و دوستان باعث تشدید بحران های روحی، جسمی و اجتماعی می گردد.
به هر روی قاچاق انسان فرایند بسیار مخاطره آمیز و چالش برانگیزی می باشد که این مسیله برای کودکان به صورت تصاعدی آسیب زا و مخرب می باشد. به نظر می رسد ضعف آگاهی خانواده های افغان در کشورهای مهاجرفرست نسبت به خطرات سپردن فرزندان خود به باندهای قاچاق انسان، مسیر پرمخاطره و صعب برای رسیدن به اروپا و یا استرالیا و فقر اطلاعاتی از سیستم های متفاوت برخورد با پناهجویان در کشورهای مختلف منجر به تصمیم گیری بر مبنای اطلاعات غیرواقعی صرفا بر مبنای تصورات غلط شکل گرفته از فضای مجازی می گردد که تبعات غیر قابل جبرانی به همراه خواهد داشت.