هرچند باید پذیرفت که زندگی در کلان شهر بزرگی همچون تهران، با آلودگی هوا، مشکلات اقتصادی، ترافیک و چند فرهنگی، مشکلات متعددی را به دنبال خواهد داشت، اما به نظر می رسد عصبانیت های گاه و بیگاه شهروندان به شکل غیرطبیعی در حال افزایش است.

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛به نظر می رسد ما دچار یک تهاجم روحی و فرهنگی شده ایم، انگار مردم در تشخیص خوب و بد هم، دچار مشکل شده اند و این موضوع نیز در افزایش عصبانیت بین مردم تاثیر زیادی داشته است.

اگر به عنوان یک شهروند، قدم به خیابان های تهران بگذارید، به احتمال زیاد، شاهد یک نزاع خیابانی خواهید بود. نزاعی که حادترین شکل آن به این صورت نمایان می شود که دو یا چند نفر بر سر موضوعی نه چندان مهم، درگیری فیزیکی شدید پیدا می کنند که در حالتی خوشبینانه، این درگیری، با وساطت رهگذران به اتمام میرسد و در مواردی هم ممکن است فاجعه ای جبران ناپذیر به همراه داشته به نظر می رسد ما دچار یک تهاجم روحی و فرهنگی شده ایم، انگار مردم در تشخیص خوب و بد هم، دچار مشکل شده اند و این موضوع نیز در افزایش عصبانیت بین مردم تاثیر زیادی داشته است.

 باشد. چنانچه وقوع فاجعه را از بحث مورد نظر، فاکتور بگیریم، یک موضوع مهم و اساسی در این میان مطرح است و آن به نحوه برخورد هر یک از ما به عنوان شهروندان یک شهر بزرگ در کنش ها و واکنش هایمان، مربوط می شود.

با کمی دقت و توجه در رفتارهای روزمره مردم در جامعه، به این نکته اذعان خواهیم داشت که به طور کلی، روح عصبانیت بر رفتار اغلب افراد حاکمیت یافته است. عصبانیتی که در اشکال مختلف بروز پیدا می کند. عصبانیتی که در انواع تعاملات اجتماعی دیده می شود و نوعی حس ناامنی و انرژی منفی را منتقل می کند. چرا که ناامنی تنها این نیست که در حوالی کوچه پس کوچه ها، اضطراب ورود دزدی سوار بر موتور را داشته باشید که قصد کیف تان را دارد. اینکه در شهری رفت و آمد داشته باشید که هر لحظه امکان دارد با واکنشی عصبی از طرف یک شهروند دیگر، روبرو شوید، حس خوشایندی به همراه ندارد.

واکنش هایی که وقوع آنها در بین رانندگان در حین رانندگی بیشتر رخ می دهد. وقتی یک ماشین راه دیگری را سد می کند، چه به صورت عمدی یا غیر عمد، شنیدن فریادهای پیاپی و یا فحاشی های عجیب و غریب، تجربه ای دور از ذهن نیست. یا وقتی در صف فروشگاه یا اتوبوس و مترو، ایستاده اید، این احتمال وجود دارد که موضوع رعایت نوبت، به چالشی عصبانیت زا در میان افراد تبدیل شود. همه اینها بیشتر شبیه به چیزی است که می توان از آن، به عنوان خشم شهری یاد کرد. خشم و عصبانیت بر سر مواردی که می توان به سادگی و با ارامش از کنار آنها گذشت.

خشم شهری چیست؟

 خشم شهری چالشی است که امروز در پیش روی شهروندان خودنمایی می کند. همان چیزی که باعث میشود تا مشاهده دعواهای خیابانی به بخشی از زندگی روزمره آنها تبدیل شود!
کارشناسان مسائل اجتماعی در این رابطه می گویند: عصبانیت به شکل امروزی در گذشته معنایی نداشت و اینکه چرا مردم اینقدر زود عصبانی می شوند دلایل مختلف و فراوانی دارد که مهمترین آنها سبک زندگی است. این موضوع مشخصی است که نحوه زندگی امروز، بر رفتارهای فردی و اجتماعی افراد جامعه اثر گذار است.

دلایل عصبانیت در دنیای امروز

اما دلایل عصبانیت و خشم شهری از نگاه کارشناسان مسائل اجتماعی، می تواند با خوراک مصرفی مردم هم مرتبط باشد. به نظر می رسد افزایش مصرف فست فودها و دیر هضمی آنها در معده، همچنین افزایش انرژی فراوان در بدن، سبب ایجاد این حالت در انسان می شود.

این کارشناس در ادامه می گوید: ساعت غذا خوردن، دیگر عاملی است که مردم با عدم رعایت آن به خصوص به هنگام شب، موجبات سنگینی معده را فراهم و موجب خوابی نامناسب می شود که گه گاه بیداری همراه با کلافگی را به همراه خواهد داشت.

در کنار این موارد می توان به شب نشینی های طولانی  پای تلویزیون اشاره کرد و فراموش کردن ساعت مناسب برای خواب و اجبار در بیدار شدن صبح، می تواند از دیگر عوامل عصبانیت محسوب می شود.

نحوه زندگی در آپارتمان های بعضا کوچک با تعدد وسیله های گوناگون، می توان عاملی در جهت
 کاهش آرامش و زمینه سازی برای عصبی شدن باشد.

این کارشناس در ادامه می گوید: ساعت غذا خوردن، دیگر عاملی است که مردم با عدم رعایت آن به خصوص به هنگام شب، موجبات سنگینی معده را فراهم و موجب خوابی نامناسب می شود که گه گاه بیداری همراه با کلافگی را به همراه خواهد داشت.

گسترش فرهنگ زندگی در آپارتمان و برج های شلوغ، در میزان دور افتادن مردم از طبیعت هم موثر بوده و همین جدایی انسان از طبیعت، در ایجاد حس عصبانیت در افراد تاثیر مستقیم دارد.
وقتی مردم، منظره ی کوه، دشت، آسمان، باغ و صدای آب و ... را نتوانند تجربه کنند در نتیجه با مشکل عدم تخلیه انرژی مواجه خواهند شد.

در کنار موارد مذکور، مشکلات معمول و متداولی همچون بالا رفتن هزینه های زندگی که عمدتا غیر ضروری هستند، درگیری مداوم ذهنی جهت هزینه ها و بدهکاری ها، سلامت و آرامش روحی را از بین برده است. به این ترتیب هر کس به منافع شخصی خویش بیشتر فکر میکند و برای دستیابی به نفع شخصی، ممکن است به راهکارهایی همچون دروغ و فریب دادن افراد، دست بزند و این می تواند به طور تدریجی به رواج بی اعتمادی در میان مردم منجر شود. اتفاقی که متاسفانه در جامعه ما رخ داده است.

چه اتفاقی رخ داده است؟


ما در کشوری زندگی میکنیم که در حال حاضر با اختلاطی عجیب میان سنت ومدرنیته روبروست.
اتفاقی که نوعی سردرگمی در میان مردم ایجاد کرده است و رفتارهای متعددی را به دنبال داشته است. به هر حال آنچه مهم است اینکه نهادهای اجتماعی و مردم برای حل این معضل، در کنار یکدیگر باشند. راهکار مناسب در جهت حل این معضل ارائه شود و بستر سازی های مثبتی در جهت عملی شدن این راهکارها، به وجود بیاید. این ما هستیم که باید خود و جامعه مان را از یک معضل رفتاری نجات دهیم و همگان را به سمت آرامش سوق دهیم.


منبع:خبرگزاری الف
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.