وی بعد از پایان دوره ابتدایی، برای کمک به خانواده به عنوان کارگر در کارخانجات کاشان مشغول به خدمت شد.
وقتی میهن اسلامی مان توسط صدام (عراق) اشغال شد، او هم داوطلبانه در سال 1363 عازم میادین جنگ در خوزستان شد و در عملیات بدر (هورالعظیم – جزیره مجنون) شرکت نمود و در همین عملیات در تاریخ 1363/12/22 به شهادت رسید.
او اولین شهید خانواده بود. مدت یازده سال خبری از پیکر او نبود تا این که در سال 1374 پیکر او را پیدا نمودند و پس از یازده سال در کنار قبر برادر شهیدش حسن کاشفی، در گلزار شهدای امام زاده محمد (ع) شهر نوشآباد به خاک سپرده شد.
فرازی از وصيت نامه شهيد غلامحسین کاشفی
همسرم؛ سلام. اکنون که در حال نوشتن این نامه هستم، حال غریبی مرا در منطقه فرا گرفته است. تمام رزمندگان با خدای خود خلوت کردند و در حال عبادت هستند.
نمی دانم چرا دست هایم به لرزش درآمده و دوست دارم الان فرزندانم در کنارم نشسته بودند و آن ها را در آغوش می گرفتم.
همسرم ؛ از تو می خواهم تا فرزندانم را با تقوا پرورش دهی و همیشه از صبر و استقامت فرزندان امام حسین (ع) برای آن ها بگویی؛ خصوصاً محمد پسرم. چون او مرد آینده خانه تو و خواهرانش است. به او یاد بده صبر و استقامت را و به او بگو پدرت برای چه به جبهه رفته و برای چه جنگید . به او بگو پدرت پیرو فرمان ولی امر زمانش به جنگ حق علیه باطل رفته تا به وسیله محبت به مادر و خواهرانش راه مرا ادامه دهد و در طول زندگی گوش به فرمان رهبرمان باشد.
همسرم ؛ تو پس از شهادت من در زندگی، سختی های زیادی را باید تحمل کنی. به خصوص در بزرگ کردن بچه ها. حضرت زینب (س) را الگوی خودت قرار بده. از تو می خواهم برایم دعا کنی تا به دوستان شهیدم بپیوندم.
روحش شاد و یادش گرامی
انتهای پیام/