شعر/ شب‌های بی قراریِ چشمم سحر نشد
شاعران آیینی کشورمان با سروده‌های خود انتظار امام غایب را به تصویر می‌کشند.
به گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛از آنجایی که روز جمعه متعلق به آقا امام زمان(عج) است، بر آن شدیم تا جمعه‌هایمان را به اشعاری با مضمون انتظار پیوند بزنیم. شعر انتظار این هفته را در سروده «یوسف رحیمی» بخوانید:
شب‌های بی قراریِ چشمم سحر نشد
دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد
آهم کشید شعله، ولی بال و پر نشد
اصلاً کسی ز. حال دلم با خبر نشد
دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد
آهم کشید شعله، ولی بال و پر نشد
اصلاً کسی ز. حال دلم با خبر نشد
فرموده‌ای که شرط وصالت صبوری است
وقتی زمان زمانه‌ی هجران و دوری است
وقتی زمان زمانه‌ی هجران و دوری است
ای طلعة الرشیده‌ی من أی‌ها العزیز
ای غرة الحمیده‌ی من أی‌ها العزیز
ای نور هر دو دیده‌ی من أی‌ها العزیز
خورشید من سپیده‌ی من أی‌ها العزیز
خورشید من سپیده‌ی من أی‌ها العزیز
این جمعه هم غروب شد، اما نیامدی
ای آخرین سلاله‌ی زهرا نیامدی
وقتی که هست چشم‌تر تو مطاف اشک
گم می‌شود دوباره دلم در طواف اشک
چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک
آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک
گم می‌شود دوباره دلم در طواف اشک
چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک
آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک
این اشک‌ها شده همه‌ی آبروی من
چشمی گشا به روی من‌ای آرزوی من
چشمی گشا به روی من‌ای آرزوی من
آمد محرم و غم عظمای کربلا
خون می‌تراود از دل صحرای کربلا
چشمان توست مصحف غم‌های کربلا
داری به دوش پرچم آقای کربلا
خون می‌تراود از دل صحرای کربلا
چشمان توست مصحف غم‌های کربلا
داری به دوش پرچم آقای کربلا
هر صبح و شام غرق عزا گریه می‌کنی
با روضه‌های کرب و بلا گریه می‌کنی
با روضه‌های کرب و بلا گریه می‌کنی
در حیرتم که با دلت این غم چه می‌کند
شب‌های داغ و شیون و ماتم چه می‌کند
با چشم هات اشک دمادم چه می‌کند
زخمی‌ترین غروب محرم چه می‌کند
شب‌های داغ و شیون و ماتم چه می‌کند
با چشم هات اشک دمادم چه می‌کند
زخمی‌ترین غروب محرم چه می‌کند
امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
امشب بیا و با دل خونین جگر بخوان
از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان
از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان
از روضه‌های عمه تان بیشتر بخوان
از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان
از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان
از روضه‌های عمه تان بیشتر بخوان
وقتی که چشم‌های تو از غم لبالب است
آئینه‌ی غریبی و غم‌های زینب است
آئینه‌ی غریبی و غم‌های زینب است
این خاک غرق ندبه و آه است العجل
هر صبح جمعه چشم به راه است العجل
آل عبا بدون پناه است العجل
بر روی نیزه‌ها سر ماه است العجل
هر صبح جمعه چشم به راه است العجل
آل عبا بدون پناه است العجل
بر روی نیزه‌ها سر ماه است العجل
یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن
یا از برای زینب کبری ظهور کن
یا از برای زینب کبری ظهور کن
انتهای پیام/
