به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پرایدسواری که به همراه دو تن از دوستانش برای کشیدن بنگ (سیگاری) به یکی از باغهای اطراف روستای عارفی و آهنج رفته بود، یکی از آن ها را کشت اما دیگری بعد از دو ساعت دویدن بی وقفه در کوه و بیابان از چنگ قاتل بی رحم گریخت!
دقایق اولیه بامداد روز گذشته، جوان 26 ساله ای نفس نفس زنان، در منزل یکی از اهالی روستا را به صدا درآورد و در حالی که وحشت زده به پشت سرش نگاه می کرد به محض باز شدن در،خود را داخل منزل انداخت.
مرد روستایی که از دیدن وضعیت این جوان همچنان متعجب مانده بود، او را به داخل حیاط برد. «محمد» که ترس تمام وجودش را احاطه کرده بود، به جنایتی هولناک اشاره کرد که حدود دو ساعت قبل رخ داده بود. او به مرد روستایی گفت: جوان پرایدسواری یکی از دوستانم را با ضربه چاقو به قتل رساند و سپس قصد کشتن مرا داشت که موفق شدم از چنگ او بگریزم و پس از دو ساعت فرار از میان کوه و بیابان خودم را به این روستا برسانم!
گزارش ها حاکی است: مرد روستایی بلافاصله موضوع را به نیروهای انتظامی اطلاع داد و بدین ترتیب ماموران شبانه به باغ میوه رفتند و جسد خون آلود جوان 25 ساله ای را زیر درخت پیدا کردند. این گونه بود که خبر این جنایت دقایقی بعد به قاضی ویژه قتل عمد اعلام شد و قاضی علی اکبر احمدی نژاد شبانه تحقیقات خود را درباره این جنایت آغاز کرد. جسد مربوط به جوانی حدود 25 ساله به نام اصغر بود که با ضربه چاقو به ناحیه گردن به قتل رسیده بود.
«محمد» جوانی که از چنگ قاتل گریخته بود، در اظهارات خود به مقام قضایی گفت: سه نفری برای تفریح به باغ رفتیم اما ناگهان حالت «علی» (متهم به قتل) تغییر کرد و ضربهای با چاقو به گردن «اصغر» زد. او سپس در حالی که دندانهایش را به هم میفشرد به من حمله کرد. من با دیدن آن حالت روحی، چنان وحشت زده شدم که نفهمیدم چگونه فرار کنم! حیران و سرگردان فقط می گریختم و از کوه ها بالا می رفتم، فقط گاهی هراسان به پشت سرم می نگریستم اما نمی دانستم به کجا می روم! «علی» (پرایدسوار) قصد داشت با خودرو مرا تعقیب کند ولی من در آن لحظه گویی از شدت ترس پرواز می کردم! تا این که به روستا رسیدم و به طور اتفاقی در منزلی را به صدا درآوردم که کمکم کنند!
هنوز تحقیقات میدانی قاضی احمدی نژاد در محل وقوع جنایت، ادامه داشت که از نیروهای انتظامی خبر رسید خودروی پرایدی که آثار خون در آن وجود دارد با شیشه شکسته در ابتدای خیابان حر 30 (شهرک شهید باهنر) رها شده است.
قاضی ویژه قتل عمد که احتمال می داد پراید مذکور به ماجرای قاتل پراید سوار ارتباط داشته باشد، دستوراتی را تلفنی برای بررسی موضوع درحالی صادر کرد که «محمد» (جوان گریخته از چنگ قاتل) به مقام قضایی گفت: «علی» در همان محدوده کشف پراید زندگی می کند به همین دلیل بلافاصله مقام قضایی عازم شهرک شهید باهنر شد.
نیروهای انتظامی موفق به شناسایی محل زندگی متهم به قتل شده بودند. اما او در منزل حضور نداشت. گزارش ها حاکی است: این گونه بود که قاضی ویژه قتل عمد به نصیحت و راهنمایی اطرافیان متهم پرداخت تا او را معرفی کنند. هنوز مقام قضایی از خیابان حر خارج نشده بود که «حس ششم» ، احتمال اختفای متهم در پشت بام را رد نکرد به همین خاطر قاضی دوباره به محل بازگشت و دستور داد نیروهای انتظامی پشت بام چند متری را بازرسی کنند.
در این اثنا ناگهان متهم که در پشت بام یکی از منازل همسایگان مخفی شده بود، فریادزنان و در حالی که چاقویی را در دست می فشرد، از نیروها خواست کنار بروند اما دیگر دیر شده و محل در محاصره پلیس بود. لحظاتی بعد حلقه های قانون بر دستان متهم گره خورد و او شبانه به مقر انتظامی انتقال یافت.
این متهم 26 ساله که حدود سه بار سابقه بستری در بیمارستان روان پزشکی مشهد را دارد، درباره چگونگی ماجرا به قاضی احمدی نژاد گفت: به همراه دوستانم برای مصرف بنگ و تریاک به باغ رفتیم ولی من چون ذهن دیگران را می خوانم، آن لحظه فهمیدم که دو دوست همراهم برای من در ذهن شان نقشه می کشند. ابتدا سعی کردم به نقشه آن ها فکر نکنم و به چیزهای مثبت بیندیشم ولی نمی شد چون ذهن دوستانم خیلی درگیر نقشه خودشان بود به همین خاطر چاقو را کشیدم و به گردن یکی از آنها زدم اما «محمد» گریخت.
پس از آن سوار پراید شدم و تعقیبش کردم ولی به او نرسیدم و در میان باغ ها گم شد.سپس به شهرک شهید باهنر آمدم که در پراید به تیربرق خورد و شیشه آن شکست! خودرو را رها کردم و به خانه رفتم ولی می ترسیدم که دستگیر شوم به همین خاطر در پشت بام یکی از همسایگان مخفی شدم که جای خوبی برای اختفا بود!
با صدور قرار بازداشت موقت برای متهم مذکور، تحقیقات درباره این جنایت هولناک همچنان ادامه دارد.
منبع : روزنامه خراسان
انتهای پیام/