به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همه ی ما در زندگی خود با آدم ها عجیبی رو به رو شده ایم. وقتی با کسی مواجه می شویم که روزی صد بار دست هایش را می شوید یا به شکلی بیمارگونه چیزهای به درد نخوری جمع می کند، خود به خود نگران آن شخص می شویم. شاید گاهی این رفتارها خنده دار به نظر برسند اما ممکن است همین رفتارها و عادت های عجیب در حقیقت یک بیماری روحی پنهان باشند که نیاز به درمانی جدی داشته باشند. اما از کجا بفهمیم رفتارهای خاص خودمان یا اطرافیان مان تنها یک عادت عجیب هستند یا یک بیماری جدی؟ در ادامه به ۱۱ مورد از این رفتارها و بیماری ها و راه های تشخیص آن ها از یکدیگر می پردازیم.
بیشتربخوانید :چگونه به آرامش برسیم؟
۱- ضعف حافظه یا کوری چهره؟
ضعف حافظه درخصوص به خاطر آوردن چهره ها مسأله ی نادری نیست. گذشته از این، ما در طول زندگی مان با آدم های بسیار زیادی مواجه می شویم و به خاطر نیاوردن بعضی از آن ها کاملا طبیعی است. به علاوه، توانایی شناسایی چهره ها به سن افراد بستگی دارد چون مغز ما به نیاز به زمان دارد تا توانایی به خاطر سپردن و شناسایی خصوصیات چهره ی دیگران در آن رشد کند. این توانایی در سنین ۳۰ تا ۳۴ سال به اوج می رسد، بنابراین احتمالا هنوز این توانایی در مغز شما به طور کامل رشد نیافته است.
کوری چهره یا پروسوپگنوزی (Prosopagnosia) نوعی اختلال است که در اثر آن فرد نه تنها قادر نیست چهره ی آشنایانش را به خاطر بیاورد، بلکه مغز او اصلا توانایی شناسایی آن ها را ندارد. افراد مبتلا به این اختلال از روش های دیگری برای شناسایی دیگران استفاده می کنند، مثلا از روی مدل موها، صدا، اکسسوری ها و غیره. با تغییر هر یک از این موارد، فرد مبتلا به کوری چهره دیگر شما را نمی شناسد.
۲- ناله و شکایت یا خود بیمار انگاری؟
کسانی که دائما ناله و شکایت می کنند هدفی جز جلب توجه دیگران ندارند. به علاوه، آن ها همیشه به دنبال سوء استفاده از دیگران هستند و سعی می کنند بخشی از مشکلات شان را به گردن آن ها بیندازند.
اما افراد خود بیمار انگار همیشه نگران هستند که بیمار شوند و بیش از حد به وضعیت جسمی شان توجه دارند. این افراد ممکن است بدانند که بیماری جدی ای ندارند اما کماکان و مصرانه دنبال نشانه های بیماری در خود هستند.
راه تشخیص بیماری: اگر دوست یا یکی از اعضای خانواده ی شما دائما درباره ی وضعیت سلامتی اش ناله و شکایت می کند، به او پیشنهاد دهید که به یک پزشک مراجعه کند. احتمالا او از این کار طفره می رود (مثلا بهانه می آورد که بیماری اش جدی نیست و نیازی به دکتر رفتن ندارد)، اما افراد مبتلا به خود بیمار انگاری یا هایپوکوندریا (Hypochondria) این پیشنهاد را قبول می کنند. به علاوه، یکی از نشانه های مهم خود بیمار انگاری این است که افراد مبتلا به این اختلال اغلب دست به خود درمانی می زنند (و حتی گاهی از داروهای تخصصی ای استفاده می کنند).
۳- تمیز و مرتب بودن یا اختلال وسواس فکری عملی؟
آدم های تمیز و مرتب اعتقاد دارند هیچ کس بهتر از خودشان نمی تواند خانه شان را تمیز کند. برق انداختن وسایل خانه تبدیل به معنای زندگی در چنین افرادی می شود. این افراد به شدت دقیق و موشکاف هستند و اگر اعضای خانواده خانه را کثیف یا نامرتب کنند واقعا دلخور می شوند.
در اختلال وسواس فکری عملی، عمل تمیز کردن یا انجام کارهای تکراری راهی برای خلاص شدن از افکار و ایده های وسواس گونه و غیر ارادی است. این وسواس ها می توانند چیزهای ساده ای مثل ترس از آتش گرفتن چیزی یا حتی موارد عجیب تری هم باشند. در یکی از موارد ابتلا به این اختلال، بیمار ترس از آن داشت که یک روز دخترش را اشتباها با یک بسته پست کند.
راه تشخیص بیماری: یکی از مشخصه های اختلال وسواس فکری عملی این است که افراد مبتلا به آن از نظر اطرافیان شان عجیب به نظر می رسند، در حالی که رفتار های این اشخاص از نظر خودشان بی معنی نیست. برای مثال، اگر شخصی ظرف های داخل کابینت را همیشه تمیز می کند، این کار را انجام می دهد تا حشرات در آنجا لانه نکنند اما اگر همان شخص همیشه ظرف ها را با یک نظم و ترتیب خاص، بر اساس رنگ ها، اشکال و غیره درون کابینت می چیند، این مسأله ممکن است از نشانه های اختلال وسواس فکری عملی باشد.
۴- صرفه جویی یا اختلال انبار کردن؟
آدم های حریص دل کندن از داشته هایشان برایشان سخت است، حتی اگر وسایل بی ارزشی باشند. در نتیجه بالکن یا انباری خانه شان را پر از وسایل به درد نخوری می کنند که «ممکن است یک روز به کارشان بیایند».
اختلال انبار کردن بیمارگونه یا سیلوگومنیا (Syllogomania) نوعی بیماری است که در اثر آن فرد مبتلا وسایل غیر ضروری ای را جمع آوری می کند و آن ها را نگه می دارد. این وسایل به قدری زیاد هستند که فرد را از اشتن یک زندگی طبیعی محروم می کنند، مثلا جلوی راه رفت و آمد در خانه را می گیرند یا مانع بسته شدن درهای کمدها و اتاق ها می شوند.
راه تشخیص بیماری: افراد حریص معمولا از وسایلی که جمع می کنند مراقبت می کنند، مثلا آن ها را تعمیر و درون کمد نگهداری می کنند. اما افراد مبتلا به اختلال سیلوگومنیا وسایل شان را روی هم تلنبار می کنند. این افراد به کسی اجازه ی کمک نمی دهند تا با این کار از داشته هایشان «محافظت کنند» حتی اگر آن وسایل شکسته یا غیر قابل تعمیر باشند.
۵- مراقبت افراطی یا سندروم مونچاوزن؟
مراجعه ی افراطی به پزشک برای معاینه ی کودک به هر دلیل جزئی ای احتمالا یکی از نشانه های مراقبت افراطی Hypercare)) است. تشویش والدین می تواند برای کودک آن ها هم خطرناک باشد چون ممکن است فرزندشان بعدها در سنین بالاتر اعتماد به نفس پایینی داشته و فاقد مهارت های مفید برای زندگی باشند.
سندروم مونچاوزن (Munchausen Syndrome) بیشتر درمیان زنان شایع است. افراد مبتلا به این اختلال، نشانه های بیماری را به طور ساختگی در کودک خود یا هر کس دیگری که مسئول مراقبت از آن هستند به وجود می آورند. مادران از این روش برای جلب توجه و محبت دیگران استفاده می کنند.
راه تشخیص بیماری: تشخیص این سندروم بسیار سخت است چون مادرها اعتراف نمی کنند که خودشان به طور ساختگی علائم بیماری را در کودک شان به وجود آوردند. فرزندان چنین مادرانی اغلب به دلیل ابتلا به بیماری های مختلفی در بیمارستان بستری می شوند و عامل بیماری معلوم نمی شود چون نشانه هایی که مادر توضیح می دهد با نتایج آزمایش ها همخوانی ندارد.
۶- حواس پرتی یا گمشدگی مکانی؟
اگر معمولا در شهر خودتان گم می شوید، احتمالا در تفکر فضایی ضعف دارید. افراد زیادی این مشکل را دارند، با این حال، «ضعف در جهت یابی» (Topographical Cretinism) بیشتر در میان زنان شایع است. در اغلب موارد، این ناتوانی یک ویژگی ژنتیکی است.
گمشدگی مکانی (Topographical disorientation) نوعی اختلال عصبی است که در اثر آن فرد مبتلا در شرایط خاصی قادر به جهت یابی نیست.
راه تشخیص بیماری: افراد مبتلا به کمشدگی مکانی نمی توانند جهت مسیرشان را در محیط اطراف خود تشخیص دهند. آن ها علائم راهنما را به خاطر می آورند اما نمی دانند که به کدام جهت باید بروند. در موارد پیشرفته ی این بیماری، فرد مبتلا حتی ممکن است در خانه ی خود هم گم شود. در اغلب موارد، این مشکل در اثر اختلالات مغزی ای مثل سکته یا خونریزی مغزی به وجود می آید.
۷- احساس اشمئزاز یا سندروم مثانه ی خجالتی؟
در اغلب موارد عدم تمایل به استفاده از توالت های عمومی به دلیل احساس اشمئزاز است. در این حالت، ترس از سرایت میکروب ها به میل خالی کردن مثانه غلبه می کند.
سندروم مثانه ی خجالتی یا پاروریسس (Paruresis) به ترس از ادرار کردن در توالت های عمومی اطلاق می شود. وقتی اشخاص دیگری هم در توالت عمومی حضور داشته باشند، افراد مبتلا به این سندروم با تجربه ی حالتی مانند دریافت هشدار، سطح آدرنالین در خون شان بالا می رود که نتیجه ی آن اسپاسم مجرای ادرار است. این مشکل بیشتر در میان مردانی شایع است که قادر نیستند خود را با محیط های مختلف انطباق دهند و همینطور مردانی که در دوران جوانی مشکل برقراری ارتباط با جنس مخالف داشتند.
راه تشخیص بیماری: پاروریسس با احساس خجالت یا چندش متفاوت است چون این بیماری می تواند پیشرفت کند. در مراحل اولیه ی بیماری، استفاده از توالت های عمومی در حضور دیگران برای بیمار دشوار است، و در مراحل پیشرفته ی آن، شخص حتی در خانه هم به سختی ادرار می کند. این فوبیا بسیار شایع است و نزدیک ۲۲۰ میلیون نفر در سراسر دنیا از مشکلات مشابهی رنج می برند.
۸- تغذیه ی سالم یا وسواس سالم خوری؟
کسانی که رژیم غذایی سالمی را در پیش می گیرند، میزان کالری و ارزش غذایی همه ی مواد غذایی را می دانند و می توانند محصولات مختلفی را که براترسی سلامتی مفید هستند با یکدیگر ترکیب و مصرف کنند. به علاوه، آن ها توانایی بسیار زیادی در حفظ تناسب اندام شان دارند.
وسواس سالم خوری یا اورتورکسیا (Orthorexia) نوعی اختلال غذایی است که نشانه ی آن تمایل دیوانه وار به خوردن تنها و تنها غذاهای «سالم» است. افراد مبتلا به این اختلال بیشتر اوقات فراغت شان را صرف فکر کردن درباره ی رژیم های غذایی سالم می کنند و نسبت به سلامت دیگران و منوهای غذایی به شدت کنجکاو هستند.
راه تشخیص بیماری: در اختلال اورتورکسیا، مزه ی غذا و ترجیح شخص در کار انتخاب مواد غذایی جایی ندارد. افراد مبتلا به این اختلال می توانند بد مزه ترین یا بی مزه ترین غذاها را بخورند تنها به خاطر آنکه غذای سالمی هستند. افکار وسواس گونه ی این افراد درباره ی غذا به ترکیب مواد غذایی با یکدیگر محدود نمی شود. این اشخاص حتی هنگام پخت غذا هم مقررات سفت و سختی دارند، مثلا وسایل آشپزی آن ها (قابلمه ها، چاقوها و غیره) همگی باید با محیط زیست سازگار باشند.
۹- حال بد روحی یا افسردگی؟
همه ی ما گاهی احساس غم، تنهایی یا نداشتن اعتماد به نفس را تجربه می کنیم. معمولا این حال بد روحی واکنشی به وقایع زندگی بوده و کاملا گذرا است.
افسردگی یک اختلال روانی جدی است. نشانه های اصلی آن حال بد روحی یا ناتوانی در لذت بردن از زندگی است.
راه تشخیص بیماری: افراد مبتلا به افسردگی توانایی تمرکز کردن را از دست می دهند و سعی می کنند از ارتباط با دوستان و نزدیکان شان خودداری کنند. این افراد روی جنبه های منفی زندگی تمرکز می کنند و از کمبود عزت نفس رنج می برند. به علاوه، افسردگی علائم فیزیکی هم دارد، مثل بی خوابی، احساس درد در قلب و معده و کاهش وزن.
۱۰- ترس یا فوبیا؟
ترس یک مکانیزم تکاملی است که ما برای بقا به آن نیاز داریم. وقتی از چیزی می ترسیم، مجموعه ای از واکنش های شیمیایی در بدن ما رخ می دهد که در اثر هورمون های آدرنالین، نروپینفرین و تستوسترون وارد خون می شوند. این عناصر هستند که ما را وادار به دویدن، فریاد زدن و بسیاری از دیگری واکنش ها می کنند.
فوبیا یک ترس بیمارگونه ی غیر قابل کنترل است که از فکر یک موقعیت یا چیز ترسناکی ناشی می شود. برخلاف ترس های طبیعی، فوبیا تأثیری منفی بر روان فرد دارد چون می تواند منجر به بروز اختلالات روانی، تیک های عصبی و افسردگی شود.
راه تشخیص بیماری: ترس در موقعیت هایی به وجود می آید که زندگی یا سلامت شخص به خطر می افتد، اما فوبیا دلیل منطقی ندارد، مثل دورافوبیا (Doraphobia) که ترس از دادن و گرفتن هدیه است یا وربوفوبیا Verbophobia)) که ترس از بعضی کلمات خاص است. برخلاف ترس، فوبیا می تواند علائم فیزیکی ناخوشایندی هم داشته باشد، مثل نفس نفس زدن، تعریق و تپش قلب.
۱۱- تشویش بیهوده یا اختلال پارانویا؟
بعضی افراد به راحتی و برای هر مسأله ای نگران می شوند و شخصیت درونی شان به گونه ای است که آن ها را دائما درگیر نگرانی می کند. این افراد نگران قضاوت دیگران درباره ی خودشان هستند و تصور می کنند هرگز آنقدری که باید خوب نیستند. این تشویش بیهوده در مجموع در نتیجه ی عدم اعتماد به نفس، بدگمانی و فکر کردن به اتفاقات بد است.
پارانویا نوعی بیماری روانی است که نشانه ی آن توهم است. این توهمات با واقعیت در تناقض هستند و تنها در تخیل شخص مبتلا وجود دارند. به همین دلیل افراد مبتلا به پارانویا همیشه به دنبال آن هستند که معنای توهمات شان را پیدا کنند درحالی که چنین چیزی بعید است.
راه تشخیص بیماری: در اختلال پارانویا، فرد دست از فعالیت اجتماعی می کشد، مثلا فرد کارش را کنار می گذارد و شروع به گوش دادن به صداهایی می کند که از یک اتاق خالی می شنود. با این حال، اغلب این توهمات بیشتر بر اساس حدس و گمان و احساسات شخص هستند، نه واقعیت.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/
اصن خودمم نمیفهم چطورمه مثلا تو مدرسه با همه خوبم و خیلی میخندم و سعی میکنم شوخی کنم و همه رو راضی نگه دارم ولی به محض اینکه میامخونه سریع میرم تو اتاق نمدونم چرا تنهایی رو بیشتر دوست داذم یوقت هایی بی دلیل گریه میکنم بی دلیل میخندم .
هی فکرای الکی تو سرم میاد که مثلا الان معلوم نیس چقدر ادم گشنه ش یا خونه نداره مادر نداره پدر نداره بعد میشنیم برا اونا گریه میکنم هی میخام یکاری کنم همه خوشحال باشن نمیشه رو درسام هم تمرکز ندارم چند وقت هم هست که مداوم کابوس میبینم ۱۶ سالمه.
الان یه حرف میزنه پنج دقیقه بعد میزنه زیرش توروخدا کمکم کنید
نمیدونم چه بیماری داره یهو عصبانی میشه، دوباره میگه باشه هرچی تو بگی ولی اصلا به چند دقیقه نمیرسه که میزنه زیر حرف خودش
بنظر من هیچکس بیماری روانی نداره ما داریم شخصیتمون رو میسازیم و این یه راه سختی که فراز و نشیبهایی توش هس دکتررا برای اینکه از هر راهی درآمدی داشته باشن هرروز بیمایری جدیدی میارن با درمانش
واقعا من وقتی این مقاله رو خوندم دیدم که اینجوری همه ی ۸میلیارد انسانا بیمارن چطور میشه همچین چیزی؟ معلومه چرا زمانای قدیم انسان معنی داشت چون اینقدر ضعیف نبودیم که هر توهمتی به ما بزنن و قبول کنیم اینطوری نبود که سنگ بزارن کلمون هی حولش بدن و ما هیچ واکنشی ندیم
ما مریض نیستیم ما فقط شدیم زیر دست بازی سیاست های مریض که برای نگه داشتن موقعیتشون دس به هر کاری میکنن
دوستان باور کنین اگه برین روانشناسی یعنی شخصیتتونرو عوض میکنین و فرمانبردار این دنیاو سیاست ظالمش قرار میگیرین
نوروز بر شما مبارک
قطعا تشخیص موضوعی که با آن دست و چنجه نرم میکنید نیاز به تخصص و نظر پزشک متخصص دارد اما چیزی که واضح است شما دچار اضطراب شدیدی هستید که باید حتما درمان شود لطفا علت را ریشه یابی کنید شاید لرزشهایی که عنوان می کنید از کمبود ویتامین در بدن شما خبر بدهد که با تجویز ساده توسط پزشک به راحتی قابل حل می باشد
توکل به خدا داشته باشید و با آرامش از کسی که میتونه شما را در این قضیه یاری کنه کمک بخوایید
با آرزوی حال خوب برای شما. یاعلی
وقتی کسی میگه فلان کار رو انجام بده ضربان قلبم میره بالا
همش فکر خودمشی میاد تو ذهنم دارم دیونه میشم
همیشه سر چیزای کوچیک اعصبانی میشم و زود گریم میگیره خیلیا قبلا سر همین گریم مسخرم میکردن و این بیشتر اعصابمو خورد میکنه
حالا اینارو کاری ندارم من شبا همش حس گریه دارم یا وقتایی که بدون حسم بهو میرنم زیر گریه یا وسط گریم یهو قهقهه میزنم اصلا داغونم ی بارم شکست عشقی خوردم و هیچجوره نمیتونم فراموشش کنم
همیشه هم حس میکنم اضافیم
خواباموهم که تعبیر میکنم بیشترش از بدبختیه همینم بخشی از خراب کردن زندگیمه
باید چیکار کنم تازه ۱۴ سالمه
لطفا کمکم کنید
ولی من به همه چی گیر میدم به عکس پروفایلم یه بار عوسمو تار دیدم و حالا هر بار که میینم احساس میکنم تاره عکسم تار نیستا نگاه میکنم اصلا تار نیست صافه صافه ولی نمبخوام باور کنم که صافه اونقدر چک میکنم راضی نمیشم در حالی که عکس مروفالیم اصلا تار نیست ولی من باز نمیتونم راضی باشم
یا مثلا نمیتونم به اینه نگاه کنم احسای میکنم بینیم مشکل داره با لبام یجوریه چشام بده یجوری شده که دیگه نمیتکنم به اینه نگاه کنم عین نسئله پروفایل شده که گفتم بالا توضیح دادم صورتم هیچ مشکلی نداره ها ولی من نمیتونم خودمو قانع کنم هی نکاه میکنم هی راضی نمیشم قانع نمیشم یا یا مثلا اتصال اینترنتو خانوش میکنم احساس میکنم خاموش نکردم و هی دوباره نگاه میکنم و قانع و راضی نمشم و هی این حس بد و مزخرف تکرار میشه سر چیرای مختلف تورو خدا بهم کمک کنید چطوری میتونماین حس مزخرفو متوفق کنم واقعا دیگه دارم دیوونه میشم خواهش میکنم
من ۲۰ ساله هستم و با این که در روابط اجتماعی و دوستیابی و گفت و گو با دیگران خیلی راحت ارتباط برقرار می کنم ولی تمایلم به تنهایی است و ازش لذت می برم و در عین حال نمی تونم مثل بقیه آدم ها دیگران را دوست داشته باشم حتی هیچ حس دلتنگی نسبت به ۹۹ درصد دوستام وخانواده درجه ۲ پیدا نمی کنم و گاهی برای ادامه روابط اجتماعی ام مجبورم تظاهر به دلتنگی و دوست داشتن بکنم و فکر می کنم در این ۲۰ سال همیشه همین طور بوده
آیا این مسئله یه اختلال یا بیماری روحی است و نیاز به مراجعه به روان پزشک دارد یا می تواند نرمال باشد
افسرردگییشدیییددارمنگاهایاطرافیانمنواذیتمیکنهجوریکهسرموپایینمیندازموباخودممیگمکاشاصنبهدنیانیومدهبودم....خودممارزشمونمیدونم
مناینمشکلاتودارم....ولیامروزیهمشکلدیگیم
اضافهشد!؟!مغزممثگردوتوخالیه..لطفاکمکمکنینتاخودموبهکشتنندادم
طوریکه بارها پیش خوانوادم آبروم رفته .
و باعث میشه از وظایف روزانم عقب بمونم و آرامشمم از دست میدم و تبدیل میشم به یه ادم عصبی.
نمیدونم باید چطور درمان بشم.؟
اصلا نمیدونم پیش چجور دکتری باید برم.
کسی میتونه کمک کنه؟
اصلا خودمم نمیدونم چیکار کنم خیلی خیلی اوضاع روانم ضعیفه
واقعا هس میکنم یه جوری همه رو ناراحت میکنم یا جلوی همه گریه میکنم
من سال نهم معدلم بیست بود ولی الان که دهم (رشته ی ریاضی ) هستم و فیزیکمو ده شدم واقعا دوست دارم خودمو خفه کنم اصلا موقیت درس خوندن ندارم و روزای تولدم بهم خوش نمیگزه الان موندم که خودکشی کنم یا خودمو روانی جلوه بدم که منو تو تیمارستان بستری کنم که اونجا درس بخونم
ببخشید کسی میدونه که تیمارستان اجازه ه ی کتاب خوندن میدن یا نه واقعا دوست دارم مهندس شم
من۱۴ سالمه همه چیز رو برای خودم میخوام به اون چیزی ام که میخوام نرسم زدو عصبی میشم کنترلم دست خودم نیست یکی رو دوست دارم تا حد مرگ بزنم
وسواس فکری گرفتم فکر کنم.... هعی
خداروشكر از خانواده شانس آوردم مادر و پدر خوبى دارم
ولى از درون حس خالى بودن ميكنم و واقعا دلم ميخواد بميرم
اينم بگم كه اگه رفيق دارى قدرشو بدون
من همهی این موارد و به طور دقیق دارم من ۱۵سال سن دارم،من از زندگی خودم خسته شدم و دیگه دوست ندارم ادامه بدم من از دیگران از خانوادم و...متنفرم نمیدونم چرا.من دوست دارم ی مشکل خطرناک یا ناعلاجی داشته باشم چرااا؟؟؟
هر چی بگم تمومی نداره
ادم احساسی هستم و این نگ اورترین قسمت وجود منه از بین نمی برمش چون باید برای از بین بردنش به کسی ظلم کنم
ادم حیجانی هستم و این نادانی من هست بر آن آگاه هستم راه درمان ندارم دلم میخواهد دانا باشم ولی فهم چیزی نیست که بشه خرید چیزهای زیادی میدانم و این جمله خودش خنده داره چون ما انسان ها یک مشت موجود نادان هستیم که فکر می کنیم داناییم دانشمندانمان انسان های هست که یک کشف کوچک باعث مبشود حجان زده بشن من همیشه نگران بمیرم و چیزی را نفهم ریاضی برام مهم نیست اسم ها مکان ها حتی راز ثروت همیشه میپرسم یک روز خواهم مرد که چی ایندگان میان که چی دنیا به وجود آمد که چی قرار به قیامت صفر کنیم خندیدم
دوس دارم خودکشی کنم راحتشم
ولی هیچ وقت هیچیم نشده
خیلی حالم بده تورو خدا کمکم کنید
تو خونه هر حرکاتی ک مادرم انجام پشت سرش میره انجام میده مثلن پایه مادرم رو فرش کشیده میشه برادرم میره انقدر پاشو روی فرش میکشه ک احساس سوزش کنه یا اینکه موقع حرف زدن کلماتی ک مادرم حرف میزنه رو هی تکرار میکنه . هرچی تو گوگل سرچ کردم این نوع رفتار برای بیماری نبود چ کنم؟؟؟
وبا تشکر از مطالب مهم مطرح شده...
شما سرح بیماری و علایم و راه تشخیص بیماری را خوب شرح دادید..اما ای کاش اولا راه پیشگیری از بروز آن و ثانیا راه درمان آن را هم بیان می فرمودید...
منتظریم
وبا تشکر از مطالب مهم مطرح شده...
شما سرح بیماری و علایم و راه تشخیص بیماری را خوب شرح دادید..اما ای کاش اولا راه پیشگیری از بروز آن و ثانیا راه درمان آن را هم بیان می فرمودید...
منتظریم
وبا تشکر از مطالب مهم مطرح شده...
شما سرح بیماری و علایم و راه تشخیص بیماری را خوب شرح دادید..اما ای کاش اولا راه پیشگیری از بروز آن و ثانیا راه درمان آن را هم بیان می فرمودید...
منتظریم
وبا تشکر از مطالب مهم مطرح شده...
شما سرح بیماری و علایم و راه تشخیص بیماری را خوب شرح دادید..اما ای کاش اولا راه پیشگیری از بروز آن و ثانیا راه درمان آن را هم بیان می فرمودید...
منتظریم
مرسی