به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،گسترش معنویتهای نوپدید یا عرفانهای کاذب امروزه یکی از مسائلی است که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان برنامههای فلج کننده تعبیر میکنند. بین عرفانهای کاذب و سبک زندگی ارتباطی دو سویه برقرار است. در حقیقت دشمن با ترویج عرفانهای کاذب سعی در تغییر فرهنگ و سبک زندگی مردم دارد. از طرفی سبک زندگی مدرن نیز گرایش به معنویتهای کاذب را افزایش میدهد.
مرداد سال پیش بود که مدیر موسسه بهداشت معنوی از فعالیت ۳۰۰ جریان مختلفی خبر داد که همگی را میتوان در ذیل عرفانهای نوظهور ساماندهی کرد. به عبارت دیگر، فقط در حوزه گرایشهای مختلفی که از مثلا یوگا یا عرفان حلقه و دیگر موارد شعبه گرفته و مردم را به سمت خود دعوت کرده اند، ۳۰۰ گرایش متفاوت شناسایی شده اند.
اینها را البته باید بجز گروههای مختلف شیطان پرستی دانست که آنها دارای عدد قابل توجهی هستند و در کشور ما فعالند و باز هم باید اینها را بجز گرایشهای مختلف مذهبی دانست که در داخل ایران حضور دارند و به زعم خود، کار فرهنگی و اعتقادی کرده و مریدانی دارند.
این شرایط، اگر در ظاهر دارای نقاط منفی قابلتوجهی است، اما باید دقت کنیم که نشان دهنده تمایل مردم به مذهب و رهایی به وسیله دین است. به عبارت دیگر این اتفاق نشان دهنده تمایل مردم به هدایت است، اما فقط به این نیاز، پاسخ بدی داده میشود. در نتیجه، باید به نیمه پر لیوان نگاه شود و از آن، فرصتی برای تدوین برنامههای مختلف مذهبی و دینی ساخت.
یعنی دقیقا همان عاملی که باعث بروز این شرایط شده است و نقطه منفی خبری است که در بالا ذکر شد. اگر بخواهیم دلایل این شرایط را بررسی کنیم باید بگوییم که متولیان فرهنگی ما نتوانسته اند به نیاز طبیعی و حقیقی بخش قابل توجهی از مردم، پاسخ درست و بروز بدهند و از این روست که چنین شرایطی در کشور ما ایجاد شده است.
سکولاریسم؛ هندوئیسم و بودائیسم که اعتقاد به معاد و حیات اخـروی در آن کـمرنگ است و به جای آن تناسخ و بازگشتهای متوالی به این جهان را در بر دارد، میتواند زمـینه خـوبی برای هماهنگی با سکولاریسم تعدیل شـده غرب باشد؛ زیرا هـر دو مـیخواهند از رنج زندگی دنیا بکاهند و در هـر دو مـرام، زندگی دنیا اعتبار دارد؛ زیرا پایان آن، تولدی دیگر را در پی دارد. انسانهای خوب در بازگشت مجدد به جـهان در طـبقات بالای جامعه و بدکاران در طبقات پایـین یـا حـتی به صورت حـیوانات، گـیاهان و حتی جمادات به دنـیا بـاز میگردند.
موهومگرایی؛ یکی از مبانی بودائیسم و هـندوئیسم (بـویژه در انـدیشههای شـانکارا) کـه در عـرفان سـکولار به عنوان مبنا مطرح نمیشود، ولی به صورت یک شاخص از آن گریزی نیست؛ نظریه مایا (maya) است. براساس این نظریه، پردهای از اوهام بر چشم و اندیشه انسان افکنده شده و انسان پدیـدههای جهان را در این پرده جادو میبیند. موهومانگاری یا پوچگرایی فلسفی یک شاخص عرفان پستمدرن است و هـر چند کمی دیریاب و مـمکن است به آن تصریح نشود، ولی کسانی که در تمرینات مدیتیشن استمرار دارند، به این شاخص نزدیک شده و در دنیای موهوم با آرزوها و لذتهای پندارین بهسر میبرند.
اباحیگری؛ عرفانهایی که متأثر از هـندوئیسم شکل گرفتهاند، به دلیل قائل بودن به اصالت حقیقت در مقابل شریعت و طریقت، همواره اعمالی منافی تعالیم فقهی مرتکب میشوند. یکی از این مکاتب، تصوف است که شباهتهای فراوانی میان آنها و هـندوئیسم وجود دارد.
یکی از محققان موارد جواز خلاف شرع در آیین تصوف را در شماره ۳۱۴ پگاه حوزه در مقالهای تحت عنوان «بحران اباحه گری در تصوف» اینگونه برشمرده است:
۱. طریقیت داشتن فقه و احکام شرعی، موجب میشود که در صورت وصول به حق، نیازی به تقیدات شرعی نباشد.
۲. حالت صحو و سکر هر گونه تکلیفی را از انسان ساقط میکند.
۳. وقتی شیخ و پیر، دستوری برخلاف شریعت دهد، سالک برای رسیدن به رتبههای بالاتر میتواند شریعت را زیرپا بگذارد.
۴. گاهی حالت جذبه تنها با روشهای مصنوعی امکانپذیر است؛ لذا موسیقی، پایکوبی و آواز و شراب را به خدمت میگیرند.
۵. فایدهای که ارتکاب حرام دارد این است که انسان با حجاب ظلمانی آشنا میشود و پس از توبه نه تنها چیزی از دست نداده بلکه گامی به جلو برداشته است.
اباحیگری برای انسان خودبنیادی که از تصلب مدرنیته رانده شده و آدابدانی مدرن را مانع ارضای حداکثری حوایج خود میداند بسیار جذاب است؛ بنابراین رجوع برخی به عرفانهای نوظهور در ایران را میتوان در همین چارچوب فهم کرد. هر چند تصوف یکی از مکاتب باسابقه تاریخی است و نمیتوان ظهور آن را به دوران پست مدرن برگرداند، اما اشکال جدید آن و گرایش طیفهای گوناگون فکری و بهویژه لیبرالها به این فرقه، نشاندهنده ظرفیتهایی است که تصوفِ متأثر از هندوئیسم برای لیبرالها و اباحیگران فراهم میکند.
انتهای پیام/