به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگرچه در عصر صنعتی، کارخانههای بزرگ توانستهاند به یکباره کسب وکارهای خانگی را ببلعند و نیروهای کار را عازم کارخانهها و ادارات کنند، اما اکنون در دنیای مدرن کسبوکارهای خانگی رونق دوبارهای گرفتهاند و حتی بسیاری از برندهای مطرح جهان نیز سفارشهای خود را به کارآفرینان خانگی میسپارند، اما در این مسیر هنوز مشکلاتی پیش پای کسبوکارهای خانگی کشورمان وجود دارد؛ مسائلی که اگر بهدرستی شناسایی و مرتفع شود، ما دیگر معضلی به نام بیکاری نخواهیم داشت. در خصوص مسائل و راهکارهای پیش روی مشاغل خانگی با آقای حمید حاجی عبدالوهاب به گفتگو نشستیم. او که پیش از این معاون وزیر اسبق کار بوده و در استانهای سمنان، کردستان، گیلان و مرکزی سمت استانداری داشته است، اکنون نایبرییس مجمع استانداران و مشاور در امور اشتغال و سرمایهگذاری در کمیته امداد است.
بیشتر بخوانید: پردرآمدترین و محبوبترین مشاغل ایران کدام هستند؟ + جدول
آیا حمایت از مشاغل خانگی تاثیری در اقتصاد کلان کشور دارد؟
مشاغل خانگی یکی از تجارب موفق دنیاست و در فرهنگ دینی نیز فرهنگ مشاغل خانگی را داشتهایم. چند دهه قبل زمانی که من معاون وزیر بازرگانی بودم قانونی را برای ساماندهی و حمایت این مشاغل تنظیم کردیم. با این حال هنوز هم در اجرا آنطوری که انتظار میرفت، موفق نبودیم.
علت عدم موفقیت این طرحها و قوانین چه بود؟
متاسفانه از یکسو تسهیلاتی که دستگاههای مختلفی مثل وزارت بهداشت و شهرداریها باید برای رونق این کسب و کار میدادند در بوروکراسی اداری گیر میکرد و از سوی دیگر بهدلیل عدم تنظیم شرایط مشاغل خانگی با واحدهای تولیدی و صنوف، درست در زمانی که قرار بود قانون تصویب شود، اصناف موضع میگرفتند، زیرا گمان میکردند که ممکن است با گسترش مشاغل خانگی کسبوکارشان از رونق بیفتد.
شما برای رفع این نگرانیها چه اقداماتی انجام دادهاید؟
ما با اصناف صحبت کردیم که اگر به این مشاغل وصل شوند نهتنها رونق بیشتری حاصل میشود بلکه میتوانند بهعنوان پشتیبان و خریدار اقلام تولیدی آنها عمل کنند. بهطور مثال، شیرینی خانگی میتواند به شیرینیفروشیها وارد شود و تنوع را نیز بالا ببرد.
آیا این نوع مشارکتها بدون نقص و زیان خواهد بود؟
در عمل شاهد ضعف دیگری در این شیوه همکاری بودیم، زیرا مشاغل خانگی از ضعف نظارت در حوزه کیفیت تولید و استانداردسازی رنج میبرند؛ این در حالی است که در سایر کشورهای موفق برخی برندها در داخل خانهها و کارگاههای کوچک ساخته میشوند. بهعنوان مثال برخی ساعتها در کشور سوئیس در داخل خانهها ساخته میشوند. البته بعضی از کارخانههای موفق ما توانسته بودند از این روش استفاده کنند و تحت نظارت آنها مواد خود را تولید کنند. به اعتقاد من اگر این زمینهها را فراهم میکردیم و هماهنگی بیندستگاهی داشتیم و فرهنگ کار را به درون خانهها آورده بودیم، تا این حد معضل بیکاری نداشتیم، زیرا تمام افراد یک خانه در آن شغل شریک میشوند و به سمت خلاقیت، نوآوری، تفکر اقتصادی و نگاه صحیح به تولید میروند.
برای اینکه سایر محصولات خانگی هم مانند فرش در بازارهای داخلی و خارجی موفق شوند چه راهکارهایی را پیشنهاد میدهید؟
ما باید این الگوهای موفق را بهعنوان نمونه قرار دهیم و تلاش کنیم تا آموزشدهی متناسب با نیاز بازار باشد. همچنین باید تولید کالا و آمادهکردن بخشی از خدمات محصول توسط کارآفرینان مورد اعتماد سفارش شود، یعنی ما نباید کالایی را در خانه تولید کنیم به امید اینکه مشتری پیدا شود؛ این نگاه غلط است. باید بنگاههای بالادستی یا یک فرایند زنجیرهای وجود داشته باشد و کارآفرین این بحث را پشتیبانی کند، نه اینکه دولت به جای کارآفرین ایفای نقش کند.
متاسفانه الان در حوزه اشتغال به جای کارآفرین تصمیمگیری میکنیم و تولیدکنندگانی را که آشنا به کار هستند، تابع دستورالعملهای دست و پاگیر خود میکنیم و این شیوه باعث میشود که نظام بوروکراسی دست و پای کارآفرینان را ببندد، بنابراین لازم است که آموزشهای متناسب با بازار کار داده شود و محصولاتی در خانه تولید شود که بازار داشته باشد و کارآفرین از صفر تا صد کار را کمک و نظارت کند.
آیا قوانین ما در حوزه حمایت از مشاغل خانگی کافی است؟
ما قوانین خوب و کاملی داریم، اما به نظر من مشکل اساسی و عدم توفیق آنها ضعف در اجرا یا عدم اجرا و دخالت بیجای دولتهاست. دولت باید تسهیلگر باشد و امکانات و شرایط نظارت را در اختیار کارآفرین قرار دهد و کارآفرین هم ارتباط خود را با کسبوکارهای خانگی برقرار کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، حتی مشاغل خانگی مانند شیرینیپزی، خیاطی و صنایعدستی نیز میتوانند تبدیل به برندهای جهانی شوند و بخشی از کالاهای مصرفی خانهها نیز از این محصولات باشند.
چه نمونههای موفقی در حمایت و تولید محصول خانگی داشتهایم؟
ما در ایران درحوزه فرش و گلیم نسبتاً موفق هستیم. بخش اعظم مددجویان کمیته امداد و بعضی از مددجویان بهزیستی تولیداتی مثل تابلو فرش و گبه دارند که در بازار هم فروش خوبی دارد. سیستم کمیته امداد بهشکلی است که باید زمینه بازاریابی را فراهم کند و طی فرایندی عرضه محصول را هموار کند. قبلاً شیوه آنها این بود که محصول را خریداری میکردند، ولی اکنون سیاستها به سمتی رفته است که از عناصر حرفهای کسبوکار استفاده کنند. همین امر باعث شده تا در این بخش موفق شوند و در حوزه صنایع دستی مثل چرم، کیف و کمربند نسبتاً کارهای خوبی تولید شود.
این شیوه را میتوان در سایر بخشهای کشور هم گسترش داد، مثلاً در حوزه خیاطی میتوانیم موفق شویم به شرطی که سازماندهی شده و هوشمندانه مدیریت شود. همچنین تولیدکننده با قیمت مناسب بازار تولید کند؛ طراحی و نقشه از کارآفرینان باشد و تولید از کسانی که در خانه مشغول کار هستند.
آیا در همه محصولات خانگی میتوان این رویه را در پیش گرفت و چه کسانی میتوانند این چرخه را کامل کنند؟
در مواد غذایی هم به همین شکل میتوانیم محصولاتی را تولید کنیم. بعضی از کترینگهای ما مواد غذایی خانگی را تولید میکنند و کارهای خوبی دارند، اما مساله اصلی ضعف همکاری بهداشتی و درمانی در این مرحله است. وزارت بهداشت به این مسأله دولتی نگاه میکند در حالی که نظارت را میتوان سیاستگذاری کرد و دولت از موضع سیاستگذاری کار خود را انجام دهد. همچنین در حوزه پشتیبانی و عرضه محصول، اگر محصولات مواد غذایی دارای یک برند و آدرس مشخص به بازار عرضه شود، میتوان به خوبی بر روند کار آنها نظارت و در صورت تخلف با آنها برخورد کرد.
منبع: روزنامه صبح نو
انتهای پیام/