به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، ابومحمد حسن بن علی عسکری علیهما السّلام (۲۳۱ یا ۲۳۲ - ۲۶۰ ه.ق) یازدهمین امام شیعیان است.
ایشان فرزند امام هادی (ع) است و پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال ۲۵۴ به امامت رسیدند. سالهای امامت ایشان در شهر سامرا غالبا تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری شد به نحوی که ارتباط آن حضرت با شیعیان بسیار محدود و تنها به وسیله وکیلان خاص آن حضرت بود.
آن حضرت در سال ۲۶۰ هجری به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند.
به مناسبت شهادت ایشان،سی حدیث اخلاقی را در اینجا میخوانید:
لیْسَ مِنَ الادبِ إظْهارُ الفرَحِ عِندَ المَحزونِ
اظهار شادمانی پیش انسان غمگین، از ادب نیست.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۴)
اَقَلُّ النّاسِ راحةً الحَقودُ
کم آسایشترین مردم، کینه توز است.
( فرهنگ جامع سخنان امام عسکری علیه السلام، ص ۴۱۴)
قلبُ الاحمَقِ فی فَمِه، و فَمُ الحَکِیمِ فی قلْبِهِ
دل احمق در دهان اوست، و دهان حکیم و فرزانه در قلب اوست.
( تحف العقول، ص ۴۸۹)
کَفافَ اَدَباً تَجَنُّبُکَ ما تکْرَهُ من غیرِکَ
در ادب تو همین بس که از آنچه از دیگری نمیپسندی، پرهیز کنی.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۷)
جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ
همهی پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید همه آنها «دروغ» است.
(نزهة الناظر و تنبیه الخواطر، ص ۱۴۵)
لا تُمارِ، فیَذْهبَ بَهاؤُکَ، و لا تُمازِح فَیُجتَرَاَ عَلَیکَ
جدال مکن، که شکوه و هیبت تو میرود؛ شوخی مکن، که بر تو گستاخ میشوند.
( اعلام الدین، ص ۳۱۲)
مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ علی کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بهِ، وَ الجُلوسُ دونَ شرَفِ المجْلِسِ
سلام کردن به هرکه بر او میگذری و نشستن در جای پایین مجلس، از تواضع است.
(تحف العقول، ص ۴۸۷)
اللهُ تعالی الصّومَ لِیَجِدَ الغَنیُّ مَسَّ الجوُعِ فَیَحنو علی الفقیر
خداوند متعال، روزه را واجب کرده است، تا ثروتمند طعم گرسنگی را بچشد و در نتیجه، به نیازمند مهرورزی کند.
(کشف الغمّه، ج ۳، ص ۱۹۳)
اِنّکُمْ فی آجالٍ منقوصَةٍ و اَیّامٍ معدودَةٍ و الموتُ یأتِی بَغتَةً
به یقین شما در اجلهایی هستید رو به کاهش و در روزهایی هستید، شمارش شده، و مرگ هم ناگهان میآید.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۳)
مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَةُ وَ مَنْ وعَظَهُ عَلانیةً فَقَدْ شَأْنَهُ
هرکس برادرش را در نهان موعظه کند، او را آراسته است و هرکه او را آشکارا موعظه کند، او را بدنام و بی آبرو کرده است.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۴)
منْ یَزْرَعْ خیراً یَحْصُدْ غِبطةً و منْ یَزْرَعْ شَرّاً یَحصُد ندامَةً، لِکُلِّ زارعٍ ما زَرَعَ
هرکس نیکی بکارد، خوشی و شادمانی درو میکند؛ و هرکس بدی بکارد، پشیمانی درو میکند. برای هر کشتکار، همان است که کاشته است.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۳)
ما ترَکَ الحقَّ عزیزٌ إلاّ ذَلَّ، و لا اخَذَ بهِ ذلیلٌ اِلا عَزَّ
هیچ فرد با عزّتی حق را رها نکرد، مگر آن که خوار شد و هیچ خواری حق را نگرفت، مگر آن که عزّت یافت.
(موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام، ج ۳۴، ص ۱۲۹)
اِتَّقوا اللهَ و کونوُا زَیْناً و لا تکونوا شَیناً، جُرُّوا إلَینا کُلَّ مَودَّهٍ وادْفَعوا عَنّا کُلَّ قبیحٍ
از خدا پروا کنید و زینت (ما) باشید، نه مایهی عار و ننگ. هر محبّت و مهرورزی را به سوی ما بکشانید و هر زشتی را از ما دور کنید.) تحف العقول، ص ۴۸۸)
اَوْرَعُ النّاسِ منْ وَقَفَ عندَ الشُّهبةِ، اعبَدُ الناسِ مَنْ اقامَ علی الفَرائضِ، اَزْهدُ النّاسِ منْ ترکَ الحرامَ
پارساترین مردم کسی است که هنگام برخورد با شبهه و مشتبه، توقف کند، عابدترین مردم کسی است که واجبات را انجام دهد. زاهدترین مردم کسی است که از حرام چشم بپوشد.
(تحف العقول، ص ۴۸۹)
مَن رَضِیَ بِدونِ الشَّرَفِ مِنَ المَجلِسِ لَم یَزَلِ اللّه ُ و مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیهِ حَتّى یَقومَ
هرکس در مجلسی به نشستن در جایی پایینتر از شأن خودش راضی باشد، همواره خداوند و فرشتگان بر او درود میفرستند، تا وقتی که از جایش برخیزد.
(تحف العقول، ص ۴۸۶)
بِئْسَ العَبدُ عَبدٌ یَکونُ ذا وَجْهَینِ و ذا لِسانَینِ، یُطْری اَخاهُ شاهِداً و یأکُلُهُ غائِباً، إن اُعطِیَ حَسَدَهُ و اِن ابْتُلِیَ خانَهُ
بنده بدی است آن که دو رو و دو زبان باشد. در مقابل، از برادرش تعریف کند و پشت سر، حق او را بخورد. اگر برادرش بهرهمند باشد به او حسد ورزد و اگر گرفتار شود، به او خیانت کند.
(تحف العقول، ص ۴۸۸)
أوصیکُمْ بِتَقوَی اللهِ و الوَرَعِ فی دینِکُم، و الإجتهادِ فی الله، و صِدْقِ الحدیثِ و أداء الامانَةِ إلی مَنِ ائْتَمَنَکُم منْبرِّ أوْ فاجرٍ و طولِ السُّجودِ و حُسنِ الجَوارِ
شما را سفارش میکنم به تقوای الهی، پرهیزگاری در دینتان، تلاش در راه خدا، راستگویی و امانت داری نسبت به کسی که شما را امین شمرده است؛ چه نیکوکار باشد چه بدکار، و به سجود طولانی و معاشرت خوب با همسایه.
(تحف العقول، ص ۴۸۷)
سَیَأتی زَمانٌ عَلَی النّاسِ وُجوهُهُمْ ضاحِکةٌ مُستبْشِرةٌ و قُلوبُهمْ مُظْلِمةٌ مُتَکَّدِرَةٌ اَلسُّنَّهُ فِیهِمْ بِدْعَةٌ، وَ البِدعَةُ فِیهِمْ سُنّةٌ، اَلمؤمِنُ بَینَهُمْ مُحَقَّرٌ، وَ المُنافِقُ بَینَهُم مُوَقّرٌ
بر مردم زمانی خواهد آمد که چهره هایشان خندان و شاد است، ولی دلهایشان تاریک و گرفته است. سنّت در میان آنان بدعت شمرده میشود و بدعت، سنّتی رایج میگردد. مؤمن در میانشان حقیر است و منافق در بین آنان محترم شمرده میشود.) الحیاة، ج ۲، ص ۳۱۱)
هوَ اِبنی و خلیفَتی منْ بَعدِی، و هوَ الَّذی یَغیبُ غیبهً طَویلهً و یَظهرُ بعدَ اِمتلاء الارضِ جوراً و ظُلماً، فَیَملاُها قسطاً و عدْلاً
او پسر من و جانشین من بعد از من است؛ و او کسی است که مدتی طولانی غایب خواهد بود و آن گاه که زمین پر از جور و ستم شده باشد، ظهور میکند و جهان را پر از عدل و داد میکند.
(مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۸۱)
نحنُ کهفُ مَن اِلتَجَأ اِلینا و نورٌ لِمَن اِستَضاءَ بِنا و عِصمةٌ لِمن إِعتَصَم بِنا. مَن احَبَّنا کان مَعَنَا فِی السَّنامِ الأعلی و مَنِ انْحَرفَ عنّا مالَ إلی النّار
ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد؛ و روشنی کسی هستیم که از ما فروغ گیرد؛ و نگهدارنده کسی هستیم که در حفاظت ما درآید. هرکه ما را دوست بدارد، در قلّه برتر با ما خواهد بود، و هر که از ما منحرف گردد، به آتش دوزخ داخل میگردد.
(مناقب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۳۵)
اِنَّ لِلسَّخاءِ مِقْداراً، فَاِنْ زَادَ عَلیهِ فَهُوَ سَرَفٌ، و لِلْحَزمِ مِقداراً، فاِنْ زادَ علیهِ فهوَ جُبْنٌ و للإقتِصادِ مقداراً فإن زادَ علیهِ فهوَ بُخلٌ و للشّجاعَهِ مقداراً فإنْ زادَ علیهِ فهوَ تَهَوُّرٌ
سخاوت حدّی دارد، اگر از حدّش بگذرد، اسراف است. حزم و احتیاط، اندازهای دارد، اگر از اندازه بگذرد، ترس است. میانه روی هم حدّی دارد، اگر از حدّش فراتر برود، بُخل است. شجاعت هم اندازهای دارد. اگر بیش از اندازه باشد، تهوّر و بی باکی است.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۷
اِنَّ اللّه َ بِجُودِهِ وَ رَأْفِتِهِ قَدْ مَنَّ عَلى عَبادِهِ بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آلهبَشیرا وَ نَذیرا وَ وَفَّقَکُمْ لِقَبُولِ دینِهِ وَ أَکْرَمَکُمْ بِهِدایَتِهِ
خداوند، به سبب بخشندگی و مهربانی اش بر بندگانش منت نهاد و پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله را بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد و شما را توفیق داد که دین او را بپذیرید و با هدایتش شما را گرامی داشت.
(مناقب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۲۵)
مَنْ کانَ منَ الفُقَهاءِ صائناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالفاً علی هَواهُ، مُطیعاً لاَمْرِ مَولاهُ فَلِلعَوامِ انْ یُقلّدوُهُ
هرکس از فقها که خویشتندار باشد، دینش را نگهبان باشد، با هوای نفس خود مخالف باشد، فرمانبردار مولایش باشد، بر عموم مردم است که از او تقلید کنند.
(الحیاة، ج ۲، ص ۲۸۲)
خیر من الحیاة ما اذا فقدته بغضت الحیاة، و شر من الموت ما اذا نزل بک أحببت الموت
بهتر از زندگی، چیزی است که چون آن را از دست دهی از «زندگی» بدت آید؛ و بدتر از مرگ چیزی است که، چون بر تو فرود آید، «مرگ» را دوست داشته باشی.
(موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام، ج ۳۴، ص ۱۲۹)
اِدْفَعِ المسْاَلَةَ ما وَجدْتَ التَّحمُّلَ یُمْکِنُکَ فإنَّ لِکُلِ یومٍ رزقاً جدیداً، و اعْلَم انَّ الإلحاحَ فی المَطالبِ یَسْلُبُ البَهاءَ
تا وقتی که میتوانی تحمل کنی، دست نیاز مگشای، چرا که هر روز را روزی و رزق تازهای است و بدان که اصرار در خواسته ها، شکوه و آبرو را میبرد.
(نزهه الناظر فی تنبیه الخواطر، ص ۱۴۳)
اَلحُظوظُ مراتِبُ، فَلا تَعْجَلْ عَلی ثَمرَةٍ لَمْ تُدرَکْ
برای بهرهها مراتب و درجاتی است، پس در چیدن میوهای که نرسیده است شتاب مکن، چرا که در وقتش به دست خواهد آمد.) نزهة الناظر و تنبیه الخواطر، ص ۱۴۳)
إنّ الوُصولَ الی اللهِ سفَرٌ لا یُدرَکُ إلا بامْتِطاعِ اللّیل
همانا رسیدن به خدا، سفری است که جز با مرکب قرار دادن شب (شب زنده داری) نمیتوان به آن دست یافت.
(اعلام الدّین، ص ۳۱۱)
منَ الفَواقِرِ الَّتی تقصِمُ الظَّهرَ, جارٌ إنْ رأی حسنَةً اَخفاها، و إنْ رَأی سَیِّئةً اَفشاها
از مصیبتهایی که کمرشکن است، همسایهای است که اگر خوبی ببیند آن را پنهان میکند و اگر بدی ببیند، آن را فاش میسازد.
تحف العقول، ص ۴۸۷)
الإشْراکُ فِی النّاسِ اَخفی مِنْ دَبیبِ النَّملِ عَلیَ المَسْحِ الاَسودِ فی اللّیلَة المُظلِمَةِ
شرک ورزی (و ریا) در مردم، پنهانتر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک.
( موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام، ج ۳۴، ص ۱۳۳)
مَنْ لمْ یَتَّقِ وُجوهَ النّاسِ لمْ یتَّق اللهَ
هرکس از روی مردم شرم و پروا نکند، از خدا هم پروا نخواهد کرد.
( فرهنگ جامع سخنان امام عسکری علیه السلام، ص ۴۱۸)
انتهای پیام/