تنها و اساسی‌ترین تفاوت دانشجو های فداکار با دیگر دوستان و همکلاسی‌هایشان است که مانند خیلی از دانشجوها، کار می‌کنند، اما در قبال کاری که انجام می‌دهند حقوقی نمی‌گیرند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ،  اتفاق خیلی عجیبی نیست؛ این که دانشجو باشید و همزمان با دوران دانشجویی کار کنید؛ این روال زندگی عادی خیلی از دانشجوهاست، اما برخی دانشجوها داستانشان فرق می‌کند. مثل کسانی که تندیس ملی فداکاری را گرفته اند؛ افرادی که مانند خیلی از دانشجوها، کار می‌کنند، اما در قبال کاری که انجام می‌دهند حقوقی نمی‌گیرند؛ در واقع این فعالیت داوطلبانه و البته نوع فعالیت انتخابی‌شان، تنها و اساسی‌ترین تفاوت آن‌ها با دیگر دوستان و همکلاسی‌هایشان است و همین تفاوت، آن‌ها را به جشنواره تندیس ملی فداکاری دانشجویان ایران رسانده است. کسانی که هرکدام به نحوی کار مهم و فعالیت داوطلبانه‌ای در حوزه‌های مختلف با مصداق‌های فداکاری، دفاع از کشور، ارائه خدمات پیشگیرانه و امدادرسانی در حوادث و رخداد‌های طبیعی انجام داده‌اند و طبیعتا کارشان قابل قدردانی است؛ کسانی که اتفاقات دور و برشان، برایشان مهم بوده است.

رضا میرزاوند، ۲۱ ساله و دانشجوی کارشناسی مهندسی شیمی دانشگاه آزاد دزفول است. او را سازمان هلال‌احمر به جشنواره تندیس ملی فداکاری دانشجویان ایران معرفی کرده است. حالا چند سال است که او و دوستانش در شرایط خاص، قید کلاس‌های درسشان را می‌زنند و به مناطق سیل‌زده و زلزله‌زده می‌روند: «یکی از اصلی‌ترین فعالیت‌هایم در سال‌های اخیر، حضور مستمر در اردوگاه‌های اسکان اضطراری در حادثه سیل امسال و زلزله‌هایی که در شهر‌های مختلف کشور اتفاق افتاده بود، است. مثلا در زلزله کرمانشاه، ما در قالب یک تیم حمایت روانی سازمان جوانان، ۱۲ روز به شهرستان اسلام‌آباد غرب رفتیم و شب و روزمان را در مناطق زلزله‌زده گذراندیم. در آن روز‌ها من منشی پروژه‌ای به نام کتک‌های شیرین بودم؛ در این پروژه ما تن‌پوش‌های عروسکی پوشیدیم و سعی می‌کردیم با بازی‌درمانی، آن اضطراب و خشمی را که بچه‌ها از زلزله داشتند سر ما خالی کنند؛ اتفاقی که خیلی هم جذاب شد.» حالا رضا میرزاوند از خانه هلالی می‌گوید که در طول دوران دانشجویی‌اش و با کمک اهالی خانواده و به قول خودش، طایفه‌شان آن را تاسیس کرده‌اند؛ او جوان‌ترین عضو و مسؤول خانه هلال اندیمشک و شهرستان میرزاوند است: «راستش را بخواهید، هدفمان در خانه هلال این نیست که نیاز‌های مالی را رفع کنیم که اتفاقا بیشتر از موضوع مالی، به توان و حمایت‌های روانی نیاز داریم، اما واقعیت این است که می‌خواهیم تلاش کنیم فرهنگ کمک به همنوع را در بچه‌های کوچک طایفه خودمان جا بیندازیم که ۲۰ سال دیگر که بزرگ شدند، فعالیت‌هایشان تحت تاثیر این فرهنگ قرار گرفته باشد. مثلا چند سال پیش، من و چند نفر دیگر از دوستان تصمیم گرفتیم که برای حدود ۱۵ روستا، بسته‌های نوشت افزار تهیه کنیم و تا قبل از ماه مهر، به دستشان برسانیم. تصمیمی که بدون هیچ کمکی از سازمان، نهاد یا خیر خاصی گرفتیم و خودمان پول‌هایمان را روی هم گذاشتیم و حدود ۱۵۰ بسته کامل از لوازم‌تحریر تهیه کردیم. از آن سال به بعد، توزیع نوشت افزار در روز‌های آخر تابستان، رسمی شد که خوشبختانه خیلی‌ها آن را ادامه دادند.»، اما آقای میرزاوند در این سال‌ها به یکی دو فعالیت داوطلبانه کفایت نکرده است و از هر راهی که به فکرش رسیده، قدم مثبتی در فعالیت‌های هلال احمر برداشته است. ایده برگزاری جشنواره شعر بشر دوستی، راه‌اندازی کاروان‌های نیکوکاری، برگزاری جشنواره غذا برای بیماران صعب‌العلاج، برنامه رنگ و بازسازی روستا‌های دورافتاده و ... همه از برنامه‌هایی است که رضا میرزاوند در اجرای آن‌ها نقش اساسی داشته است.
این جوان‌ایرانی‌
می‌پرسیم همزمانی این فعالیت‌ها با درس و دوران دانشجویی، اتفاقی نبود که شما را از درس و کار‌های دیگر عقب بیندازد که او می‌گوید: شاید اگر پیگیر این فعالیت‌ها نبودم، می‌توانستم بیشتر درس بخوانم و دانشگاه بهتری قبول بشوم، اما واقعا از راهی که آمده‌ام راضی هستم. همیشه دوست داشتم وقت آزادم را به جای پارک و بازی‌های رایانه‌ای، برای کار‌هایی بگذارم که تاثیرات مثبتی در جامعه داشته باشد و خب این تفکرم به روز‌های دانشجویی هم کشیده شد. فکر می‌کنم این روزها، فضای بی‌تفاوتی در جوان‌ها حاکم شده است و به نظر من نباید اجازه بدهیم این ویژگی ادامه‌دار شود. جوان‌ها باید حواسشان به دور و اطرافشان باشد و اینقدر بی‌اهمیت از کنار موضوعات و آدم‌ها و مشکلات رد نشوند.
من مادر هستم؛ با افتخار
مهتاب نیکی رشیدی، یکی دیگر از دانشجویان تحسین شده است. او دانشجوی کارشناسی رشته ارتباط تصویری دانشگاه شریعتی تهران است. او را بهزیستی شهر کرمان به این جشنواره معرفی کرده است «در تمام روز‌هایی که از جلوی شیرخوارگاه مادر کرمان رد می‌شدم، دلم می‌خواست یک روزی برسد که بتوانم وارد آنجا شوم و برای بچه‌هایش مادری کنم. برای همین وقتی ۱۷‌سالم شد، رفتم و درخواستم را مطرح کردم. اوایل قبول نمی‌کردند، اما من هشت ماه تمام تلاش کردم تا بتوانم به خواسته‌ام برسم و بالاخره رسیدم و آن‌ها من را جزوی از خودشان دانستند و به من اعتماد کردند.» حالا او چند سال است برای نوزادان شیرخوارگاه و کودکان معلول مرکز توانبخشی، مادری می‌کند «من یک مادر افتخاری هستم. در واقع شیرخوارگاه مادر شهر کرمان و مرکز فیاض‌بخش هرکدام چیزی حدودی ۸۰ کودک دارند که من مادر افتخاری همه آن نوزادان و کودکان معلول هستم.» خانم رشیدی به صورت افتخاری، اما به طور رسمی، کارمند این دو مجموعه است که بابت حضور و فعالیت‌هایش، هیچ حقوق و مزایایی دریافت نمی‌کند.
یک تفکر خانوادگی
نگهداری از این همه نوزادان و کودک به نظر خیلی سخت می‌رسد؛ موضوعی که مهتاب نیکی رشیدی به هیچ عنوان آن را قبول ندارد «سخت؟ اصلا درباره‌اش این طوری صحبت نکنید. من از بودن با بچه‌ها و مراقبت کردن از آن‌ها لذت می‌برم. شاید باورتان نشود، ولی از وقتی که دانشگاه تهران قبول شدم و به خاطر کلاس‌هایم، نمی‌توانم چند روزی در هفته را به بچه‌هایم سر بزنم، روزی نیست که دلم برایشان پر نکشد. برای همین وقتی در کرمان هستم، سعی می‌کنم تمام ساعت‌هایم را در کنار آن‌ها بگذرانم.» او وقتی متوجه تعجب‌مان می‌شود، می‌گوید:ندیده‌اید چه ارتباط عاطفی عمیقی بین یک مادر و فرزند وجود دارد؟ مادر دل‌تنگ بچه‌هایش نمی‌شود؟ خب من هم مادرشان هستم و دلم برایشان تنگ می‌شود دیگر.
وقتی از آینده این راهی که در پیش گرفته است می‌پرسیم با جوابی روبه رو می‌شویم که خیلی انتظارش را نداشتیم «به خودم قول داده‌ام هر زمانی که ازدواج کردم، یک کودک دچار معلولیت را به فرزندخواندگی قبول کنم. آخر می‌دانید چه است؟ هرکسی برای سرپرستی بچه‌ها می‌آید، یک بچه سفید و خوشگل و تپل می‌خواهد. اما کمتر کسی تقاضای یک بچه‌ای را که دچار نقص و معلولیت هست، دارد.» وقتی از اطمینان او برای این تصمیم می‌پرسیم، می‌فهمیم او پدر و مادری با چنین تفکری داشته است. «پدر و مادر من والدینی هستند که روی حضور من در خانه خیلی حساس هستند و تنها دلیلی که من می‌توانم به خاطر آن، شب‌ها به خانه نروم، ماندن در شیرخوارگاه یا پرورشگاه و بودن در کنار بچه‌ها است.»
مشتری همیشگی سازمان
یوسف پاک‌نژاد، معرفی‌شده سازمان انتقال خون کشور به جشنواره دانشجویان فداکار است. او دانشجوی ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه رفسنجان و یکی از پر رفت و آمدترین‌ها آدم‌ها به سازمان انتقال خون رفسنجان است. «از ۱۸ سالگی شروع به اهدای خون به طور مستمر کردم. در واقع در آن سال‌ها من مطالعات زیادی داشتم و عضو پویش‌های مختلفی مثل حمایت از حیوانات، اهدای عضو، اهدای خون و ... بودم که این روند اهدای خون را جدی‌تر از بقیه پویش‌ها ادامه دادم. در آن زمان آنقدر نتایج خوب از اهدای خون دیده بودم که خیلی از همکلاسی‌ها و دوستانم را به این کار تشویق می‌کردم.» این طور که ما فهمیدیم، بدن کسانی که به طور متعدد خونشان را اهدا می‌کنند به این سیستم عادت می‌کند و به صورت روانی لازم می‌دانند که هر سه ماه‌یک‌بار این کار را انجام بدهند. حالا آقای پاک‌نژاد عضو شناخته شده سازمان انتقال خون شده است و او را نه فقط به خون‌دادن‌های مرتب که به کار‌های پژوهشی‌اش در این باره هم می‌شناسند؛ شاید برای همین هم او گزینه خوبی برای معرفی توسط سازمان انتقال خون به این جشنواره بوده است. «اگر یادتان باشد، چند سال پیش خون‌های آلوده‌ای وارد ایران شد که رئیس‌جمهور وقت فرانسه هم با وقاحت اعلام کرد بله ما این خون‌ها را فرستادیم. من در این رابطه پژوهشی انجام دادم که خیلی مورد استقبال سازمان انتقال خون قرار گرفت و شاید همان پژوهش دلیلی برای انتخاب من در این جشنواره بود.»

 

به رسم رفاقت.
اما موضوعی که آقای پاک‌نژاد را از دیگر اهدا کنندگان خون متمایز کرده است، اطلاعات علمی او درباره اهدای پلاکت و پلاسمای خون بوده است «اوایل دوران دانشجویی‌ام بود که یکی از همکلاسی‌هایم به سرطان مبتلا شد و به پلاکت خون برای ادامه درمانش نیاز داشت. من و دوستانم تحقیق کردیم و فهمیدیم که چقدر منابع پلاکت خون ما کم است؛ برای همین خودمان دست به کار شدیم و پلاکت خونمان را اهدا کردیم. اوج ماجرا آنجا بود که زمانی که برای این کار به سازمان انتقال خون مراجعه کردیم، دیدیم که چقدر این اتفاق کم می‌افتد و همه از اهدای پلاکت و پلاسمای خون می‌ترسند. همین علتی بود برای این‌که من در این رابطه پژوهش‌هایی انجام بدهم و اتفاقا به این نتیجه برسم که کسانی که پلاکت و پلاسمای خونشان را اهدا می‌کنند، بدنشان در مقابل سرطان خون مقاوم‌تر است.» به نظر آقای پاک‌نژاد، احتمالا زمان‌بر بودن اهدای پلاکت و پلاسما که نیاز به آزمایش‌های مختلف دارد، کمی استقبال از آن را کم کرده است. شاید هم اسمش کمی برای مردم نگران‌کننده باشد در صورتی که هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

منبع: جام جم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.