به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در گزارش پیش رو با عجیب ترین رخدادهای علمی مواجه خواهید شد که امیدواریم گزینه های مذکور مورد توجه شما قرار بگیرد
ماهی به رنگ سیاه و سفید است که میتواند طمعهای به اندازه ده برابر وزن خورد را یک جا بخورد. این ماهی در سراسر جهان در عمق نه هزار فوتی دیده شده است. این ماهی بدون فلس طوری تکامل یافته تا بتواند دهان خود را به اندازهای باز کند تا طعمههای چند برابر خود را در دهان فرو برد.
کوچکترین اسکلت کامل یافت شده از دایناسورهاست که به اندازه کف دست بوده است. سنگواره این ریزدایناسور در جنوب آرژانتین پیدا شده و مربوط به اواخر دوره تریاس (حدود ۲۱۵ میلیون سال پیش) است.
ﺣﺸﺮه ﺳﺒﺰ ﻭ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺭﭘﺪﻭ ﺑﺎﮒ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﻧﺎﻡ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺸﺮﻩ”Siphanta acuta”ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻘﺎﻁ ﺑﺎ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﮔﺮﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺸﺮﺍﺕ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﯿﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﻫﺎﻭﺍﯾﯽ ﻭ ﻧﯿﻮﺯﯾﻠﻨﺪ ﻧﯿﺰ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺍﯾﻦ ﺣﺸﺮه ﺯﯾﺒﺎ، ﺍﺯ ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺍﺳﺘﺘﺎﺭ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺪﺍﺭﺩ. ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﺸﺮﻩ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﭘﻮﺩﺭﯼ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺳﺒﺰ ﻭ ﻣﺜﻠﺜﯽ ﺷﮑﻞ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﭘﻮﺳﺖ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺳﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺎﻝ ﺳﺒﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ ﺷﯿﺐ ﺩﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻃﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ۱۵ ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ ﻭ ﻃﻮﻝ ﺑﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ۲۵ ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ. ﻗﻄﺮ ﺑﺪﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ۵ ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﯾﻦ ﺣﺸﺮه ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﺮﮒ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺭﺍه ﻣﯽ ﺭﻭﺩ.
آدم راینر در گراتس اتریش در سال ۱۸۹۹ به دنیا آمد. پدر و مادر او قدى متوسط داشتند. آدام ۱۹ ساله سعى کرد به ارتش بپیوندد، اما به دلیل قامت کوتاه خود که ۱۴۷ سانتى متر بود از ورود به ارتش بازماند، او رسما یک کوتوله محسوب مى شد. اما در سن ۲۱ سالگى اتفاقى عجیبى افتاد، آدام به طور ناگهانى شروع به رشد کرد و در تولد ۳۱ سالگى اش قامتش ۲۱۸ سانتى متر رسیده بود.
آدام دچار مشکلات زیادى شده بود، شنوایى خود را از دست داده بود و چشم راستش نیز نابینا شده بود. آدام بعدها به یک “خانه سالمندان” جایی که او در این وضعیت اسفبار زندگی میکردند تا زمانی که در ۴ مارس ۱۹۵۰ در سن ۵۱ سالگى با ۲۳۴ سانتى متر یعنى دو برابر ارتفاعش در سن ۱۹ سالگى، درگذشت.
بلندترین مرد تاریخ اتریش تنها کسی است که در تاریخ پزشکی هم به عنوان یک کوتوله و هم یک غول طبقه بندی شده است.
این سنگها که در اندازههای بسیار بزرگ قرار دارند در دورههای پیشین در کف دریا بوده اند که البته به علت تغییرات شرایط زمین به شکل مرموزی خود را تا لبه کناری ساحل رسانده اند.
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﮑﺲﺳﻮﻧﻮﮔﺮﺍﻓﯽ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﯾﮏ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﺗﺮﺳﻨﺎﮎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﺨﯿﻼﺕ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ. ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﺮﺳﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﻭﻫﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺗﺼﺎﻭﯾﺮ ﺳﻮﻧﻮﮔﺮﺍﻓﯽ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﺣﻢ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﻋﮑﺲ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺑﺎ ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻮﻧﻮﮔﺮﺍﻓﯽ ﺧﺎﻧﻢ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪه ﺍﺳﺖ!
در تصویر زیر ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺣﺸﺮﺍﺗﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ و گل ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ را میبینید. ﺍﯾﻦ ﺣﺸﺮﻩ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﺎﻟﺖ ﺷﮑﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ بدست ﺁﻭﺭﺩه ﺍﺳﺖ.
ﺍﯾﻦ ﺣﺸﺮﻩ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ۱۳ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﻣﺘﺮ ﻃﻮﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺑﺪﻧﺶ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺣﺸﺮﺍﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﭼﻬﺮﻩ ﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﺪﻧﺴﺎﺯ ﺣﺸﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩه ﺍﻧﺪ.
این تصویر رطیلی است که توسط گونهای قارچ به نام انگل سر چماقی خورده میشود بعد از حمله انگل به تدریج جایگزین بافت میزبان میشود جالب این که این انگل حیوان را تحت کنترل خود قرار داده و میزبان را به نقطهای میبرد که داری رطوبت و گرمای برای رشدش داشته باشد.
توانایی حرکت دادن اجسام توسط انرژی روانی میباشد. تئوری که در ارتباط با تله کینزی وجود دارد که آن به وسیله میدانهای انرژی یا امواج انرژی روانی به میزان کافی متراکم شده اند باعث حرکت اجسام میشود. هر کسی به سعی و تلاش مناسب میتواند نیروی خود را تحت کنترل در آورده و مورد استفاده قرار دهد.
همه افراد بطور ذاتی دارای نیروهای روانی و قدرت تله کینزی میباشند. ما از همه قسمتهای مغز خود استفاده نمیکنیم. انسان به طور متوسط فقط از ۸% نیروی ذهن و مغزش استفاده میکنه. یعنی ۹۲% بدون استفاده مانده است. انسان میتونه خیلی از کارایی که حتی به فکر من و شما نمیرسه رو هم انجام بده.
هر یک از ما از قسمت خاصی از مغز خود بیشتر استفاده میکند. برخی دیگر از ریاضیات منطق، ورزش، نویسندگی هر یک از این فعالیتها از قسمت خاصی از مغز استفاده میکنند. این مسئله در مورد نیروهای روانی نیز صادق است. همه ما هر کدام تا حدی از پتانسیلهای روانی خود استفاده میکنیم.
برخی از افراد فقط میدانند که چه وقت چیزی در حال وقوع است یا میتوانند نتیجه یک حادثه را بهتر از دیگران پیشگویی کنند یا میتوانند حس کنند که فردی را که ملاقات میکنند کاراکتر خوب یا بدی دارد. همه اینها نشان دهنده استفاده از نیروهای روانی میباشد هر کسی میتوانند با تمرین مناسب تله کینزی را یاد بگیرد. تنها چیزی که مانع پیشرفت شما میشود باور نکردن خودتان است درست مانند بچهای که میگوید “من نمیتوانم ریاضیات را یاد بگیرم اینکار غیر ممکن است”.
محلی ترسناک که مردگان زنده میشوند! جایی در مناطق وحشی ایالت واشینگتن، پدیدهای نامتعارف و عجیب جغرافیایی وجود دارد که ساکنین آن را دریچهای به دنیایی دیگر میدانند. هر چند چاه شیطان سالها و شاید قرنهاست که مورد توجه مردم آن منطقه قرار گرفته است.
اما تنها از سال ۱۹۹۷ بود که یک ایستگاه رادیویی با «مل واترز»، صاحب زمین، مصاحبه کرد و آن را به مردم کشورش شناساند. سالهاست که ساکنین «ماناستاش ریج» از زمینی سخن میگویند که چاهی درون آن قرار دارد ظاهرا انتها ندارد. چاهی مرموز که هالهای از احساس خطر و راز در اطراف آن موج میزند.
دیواره چاه تا عمق ۱۵ فوتی آجری است، ولی بقیه آن خاکی میباشد. مردم این منطقه نسل اندر نسل این چاه را میشناختند و از آن به عنوان زباله دانی استفاده میکردند و از یخچال کهنه تا تلویزیون خراب و لاستیک پنچر را در آن میانداختند. اما هیچ یک از کسانی که چیزی درون چاه میانداخت صدای افتادن آن شی به کف چاه را نشنید.
همین موضوع باعث شد که مردم نام «چاه شیطان» را بر آن نهادند و آن را چاهی بی انتها نامیدند که مستقیم به جهنم راه دارد. بعضیها هم معتقد بودند که چاه شیطان در حقیقت دریچه ورود و خروج فضاییهاست. حدود سال ۱۹۹۳ «مل واترز» و همسرش این زمین را خریدند
و کمی بعد آن چاه را کشف کردند. آنها هم مثل مردم دیگر از آن به عنوان زباله دان استفاده میکردند و حتی ساکنین دیگر هم زبالهها و لاشه حیوانات خود را در آن میانداختند. چند سال گذشت و کم کم آقای واترز به این فکر افتاد که چرا چاه پر نمیشود؟
در تابستان سال ۱۹۹۶ واترز تصمیم گرفت عمق چاه را اندازه گیری کند. اوکه یک ماهیگیر کار کشته بود یک قلاب ماهیگیری با نخ بسیار بلند داشت. یک روز به دهانه چاه رفت، یک وزنه به سر قلاب آویخت و آن را به داخل چاه هدایت کرد. وقتی نخ هر قرقره تمام میشد، قرقره جدیدی به انتهای آن گره میزد
و به کار خود ادامه میداد، اما قرقرهها تمام شد و نخ قلاب به انتهای چاه نرسید. به محاسبه واترز، او هجده قرقره ۵۰۰۰ فوتی را به هم وصل کرده بود، بنابراین او نتیجه گرفت عمق چاه بیشتر از هشتاد هزار فوت میباشد! در آن وقت بود که واترز متوجه شد چاه درون ملکش نه تنها عجیب بلکه دلهره آور است.
منبع: پارس ناز
انتهای پیام/