به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قلع یک فلز نقرهای سفید و سبک است که تأثیر زیادی در تاریخ بشر داشته است، زیرا آلیاژ آن با مس به عنوان برنز نامیده شده است. با این حال، هنگامی که در قرون وسطی مردم قادر به جدا کردن قلع از ناخالصیها و استفاده از قلع خالص کردند، مشکلات غیرمنتظره شروع به غلبه بر آنها کرد. افسانهای وجود دارد که به لطف "طاعون قلع" بود که ارتش ناپلئون شکست خورد.
وسایل زیبایی از جمله مجسمههای اسباب بازی که در قدیم از قلع خالص ساخته میشد بسیار مورد استقبال قرار میگرفتند، در معرض "بیماری" عجیب قرار میگرفتند. ارزش آن را داشت که چنین کاسه یا تزئیناتی را در سرما نگه دارید، زیرا لکههای خاکستری روی سطح براق این فلز ظاهر میشدند. آنها به تدریج افزایش یافته، به نظر میرسید قلع در این مکانها از بین میرود. علاوه بر این، برای مردم به نظر میرسید که با لمس یک شیء از جنس قلع به اصطلاح "بیمار"، اشیاء سالم میتوانند "آلوده شوند"، بنابراین پدیده عجیب و غریب توصیف شده توسط کیمیاگران "طاعون قلع" نامیده میشد.
دانشمندان توانستند این پدیده عجیب را فقط در سال ۱۸۹۹ پیدا کنند که، با استفاده از آنالیز اشعه ایکس، ساختار بلوری این فلز موذی را مورد مطالعه قرار دادند. معلوم شد قلع چندین اصلاح آلوتروپیک دارد. رایجترین - قلع سفید - به طور پیوسته بالاتر از +۱۳ درجه سانتیگراد است و هنگام خنک شدن، انتقال تدریجی به قلع خاکستری آغاز میشود، که به سادگی بصورت پودر خرد میشود.
با این حال، در قرون وسطی مردم نمیتوانستند توضیحی برای این پدیده پیدا کنند، و فقط ساکنان کشورهای شمالی با این پدیده مواجه شده بودند، بنابراین، همه از "بیماری مرموز قلع" نمیدانستند. فقط این میتواند این واقعیت را توضیح دهد که صدها سال از قلع همچنان به صورت خالص استفاده میشد، اگرچه این امر گاه به موقعیتهای ناخوشایند و حتی فاجعه منجر میشد.
به عنوان مثال، به معنای واقعی کلمه "تبدیل به گرد و غبار"شدن بار عظیم قلع ارسال شده از هلند به روسیه در اواخر قرن ۱۹ میتوان اشاره کرد. آنها حتی یک تحقیق پلیس در این باره انجام دادند، زیرا یک قطار با بار بزرگ این فلز نسبتاً گران قیمت که هزینههای زیادی دارد، هنگام باز کردن واگنها در آنجا فقط گرد و غبار خاکستری پیدا شد!
حوادث مشابه حتی در ابتدای قرن بیستم رخ داده است. در انبارهای نظامی سن پترزبورگ، یک رسوایی واقعی هنگامی رخ داد که معلوم شد که دکمههای قلع از بین همهی لباسها مفقود شده است. تنها چیزی که کارگران انبار را از مجازات نجات میداد این بود که در آن زمان دستاوردهای علم قبلاً این "طاعون" را توضیح داده بودند.
در یکی از انبارهای نظامی که در آغاز قرن بیستم اتفاق افتاد، ممیزی از ناپدید شدن چندین هزار دکمه قلع برای لباس سربازان پرده برداشت. جعبههایی که قبلاً در آنها ذخیره شده بود، اکنون با یک پودر خاکستری ناشناخته پر شده بودند. مدیر انبار به مجازات زندان تهدید شد. با این حال، بازرسان با اصرار وی پودر کشف شده را برای تجزیه و تحلیل شیمیایی ارسال کردند، که تأیید آن قلع بود.
ذات این پدیده توسط دانشمندان بسیار دیر توضیح داده شد، هنگامی که آنها توانستند ساختار شبکه کریستال قلع را دریابند. واقعیت این است که در دماهای زیر منهای ۱۳-۱۵ درجه سانتیگراد قلع سفید تغییر جدیدی را به قلع خاکستری و در نهایت پودر شدن ایجاد میکند. با این حال، فاصله بین اتمها در شبکه کریستالی قلع خاکستری از سفید بیشتر است، یعنی اتمها کمتر متراکم قرار گرفته اند. علاوه بر این، هرچه دما پایینتر باشد، نرخ تبدیل نیز بیشتر میشود (در دمای -۳۳ درجه سانتیگراد حداکثر میشود)؛ بنابراین معلوم میشود که در یخ زدگی شدید قلع به پودر تبدیل میشود. میتوان آن را "درمان" کرد اگر با یک به اصطلاح تثبیت کننده ترکیب شود، در این نقش فلز دیگری نیز میتواند بازی کند.
با این حال، یکی از معروفترین افسانههای مرتبط با فلز غیر معمول، گفته میشود که این دکمههای قلع روی لباس بود که باعث شکست ناپلئون شد. برای اولین بار در مواجهه با یخبندانهای روسیه، نیروهای فرانسوی فرصت جنگیدن را از دست داده اند، زیرا تیراندازی هنگام پودر شدن دکمههای ساخته شده از قلع و افتادن شلوار شما تقریبا غیرممکن است. دانشمندان امروز تمایل به تأیید این شوخی مشهور تاریخی ندارند.
استدلال علیه افسانه دکمههای ناپلئون. برای شروع "طاعون قلع" اعمال مخرب آن، دو عامل به طور همزمان ضروری است: درجه حرارت پایین و قرار گرفتن در معرض طولانی مدت سرما - ترجیحاً جایی در حدود -۳۰ درجه، و دوره باید در ماه اندازه گیری شود.
عقب نشینی فرانسویها از مسکو تنها سه ماه طول کشید و یخبندانهای شدید واقعی فقط در ماه دسامبر ایجاد شدند؛ و سرما از -۳ تا -۶ درجه سانتیگراد کاملاً قادر به از بین بردن این فلز نیست. مخصوصاً برای چنین مدت کوتاهی. حتی اگر هنگام عقب نشینی ناپلئون با -۳۰ درجه برخورد میکرد، ارتش بزرگ او قبل از پودر شدن دکمهها از سرمای منف ۳۰ درجه میمیرد، بدون اینکه منتظر لحظهای باشد که دکمهها از هم جدا میشوند.
اگرچه در آغاز قرن نوزدهم، حتی شیمی دانان مکانیسم "طاعون قلع" را درک نکرده بودند، اما دفاع طبیعی در برابر آن استفاده از آلیاژها برای استحکام بیشتر قلع و کاهش هزینه بود. پس بیایید برای همیشه با افسانه دکمههای ناپلئون خداحافظی کنیم.
با این حال، این واقعیت که "طاعون قلع" قرنها دردسرهای زیادی را وارد کرده است، یک واقعیت غیرقابل انکار است.
اعتقاد بر این است که این بدبختی خاص، Terra Nova Expedition را در آغاز قرن بیستم به رهبری رابرت اسکات نابود کرد. در سال ۱۹۱۱، کاشفان قطبی در امتدادیخ قطب جنوب پیشروی کردند و تلاش کردند تا به قطب جنوب بروند. این پیاده روی طولانی بود و در طول راه، محققان مواد غذایی و سوخت را برای استفاده در مسیر برگشت، گذاشتند. در حقیقت، مورخان امروز این Expedition را "مسابقه قطبی" مینامند - انگلیسها به رهبری اسکات، خیلی تلاش کردند تا تیم رقیب رویال آموندسن را دور بزنند، زیرا این مسئله تحویل افتخار این دستاورد به امپراتوری انگلیس بود.
در سال ۱۹۱۲، کاشفان قطبی شجاع هدف خود را فتح کردند، اما اولین نفر نبودند - نروژیها برای یک ماه از آنها پیشی گرفتند. این سفر با سفر طولانی به خانه آغاز شد، اما با رسیدن به "انبارها"، گروه اسکات بشکههای سوخت را خالی پیدا کردند. مورخان، محتملترین دلیل این فاجعه را، "طاعون قلع" در نظر میگیرند. لحیم کاری اتصالات در آن زمان هنوز با این فلز غیر قابل اعتماد، یعنی قلع انجام میشد و به احتمال زیاد در شرایط یخ زدگیهای قطبی، لحیمهای قلع پودر شده و قوطیها نشت کرده اند.
به هر حال، تیم Amundsen نیز از این پدیده رنج میبرد، اما اعزام آنها بهتر سازمان یافته بود، و از دست دادن نفت سفید بحرانی نشد. اما برای انگلیسیها همه چیز بد تمام شد. کمبود سوخت برای آنها به یک فاجعه واقعی تبدیل شد و در مارس ۱۹۱۲، کاشفان قطبی شجاع جان باختند و نتوانستند بر سفر بازگشت از قطبی که فتح کرده بودند غلبه کنند.
پس از این چند مورد، دیگر از فلز خالص برای وسایل خانگی استفاده نمیشد، و دانشمندان به طور جدی به دنبال درمانی برای "طاعون قلع" بودند. معلوم شد که در اصل حل این مشکل غیرممکن است و نیازی به آن نیست - استفاده از آلیاژهای آن، که تحت تأثیر چنین مشکلاتی نیستند، به جای قلع خالص بسیار راحتتر است. در آن زمان، آنها به عنوان مثال "پیوتر" معروف را دریافت کردند (مسوار یونیک) این ماده شامل ۹۵ ٪ قلع، ۲ ٪ مس و ۳ ٪ آنتیموان است. طلایی و به اندازه کافی قوی، امروزه در تولید جواهرات مختلف و وسایل خانگی مورد استفاده قرار میگیرد؛ بنابراین، به عنوان مثال، از این آلیاژ، با آبکاری طلا، معروفترین جوایز سینمایی ساخته میشود - مجسمههای اسکار.
پیکرههای اسکار از آلیاژ قلع ریخته میشوند.
معروفترین آلیاژ حاوی قلع، برنز است. برنز در تاریخ توسعه بشر با آن مرتبط است. فلز بادوام قادر است حتی پس از هزارهها سال آثار تمدنها را به ما منتقل کند.
مجسمههای برنز تمدن گمشده چین
به عنوان مثال، در دهه ۸۰ قرن گذشته، غولهای برنز چین پیدا شد: اثری از تمدن به طرز مرموز ناپدید شده، که بسیار قدیمیتر از روم بود.
منبع: