به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق، تعالیم و حکمتهایی والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستی است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند.
از این رو پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان مفسران به تبیین و شرح جزئیات آیات قرآن کریم میپرداختند. ما نیز با هدف آشنایی بیشتر با آیات الهی، هر روز به چند آیه از کلام الله با استناد به تفاسیر معتبر از مفسران قرآن کریم میپردازیم.
سوره عبس تکیه خاصی بر مسئله معاد دارد. محتوای آن را در پنج موضوع میتوان خلاصه کرد:
۱. عتاب شدید خداوند در مورد کسی که در برابر مرد نابینای حقیقتجو برخورد مناسبی نداشت.
۲. ارزش و اهمیت قرآن مجید.
۳. کفران و ناسپاسی انسان در برابر نعمتهای خداوند.
۴. بیان گوشهای از نعمتهای خدا برای تحریک حس شکرگزاری بشر.
۵. اشاره به قسمتهای تکاندهندهای از حوادث قیامت و سرنوشت مؤمنان و کفار در آن روز.
امام صادق (ع) فرمودند: هر کس سوره عبس را قرائت نماید، در بهشت زیر پرچم و سایه خداوند و مشمول کرامت خداوند خواهد بود و این کار کوچکی نزد خداوند است. هر کس هنگام بارش باران این سوره را قرائت نماید، خداوند به تعداد قطرات باران گناهانش را میآمرزد.
۱) مصون ماندن از خطرات
امام صادق (ع) میفرمایند: اگر مسافر در راهش سوره عبس را قرائت نماید از خطرات پیش رویش در سفر دور می ماند.
بیشتر بخوانید
۲) پیدا شدن گمشده
مرحوم کفعمی در کتاب خود آورده است که قرائت این سوره موجب پیدا کردن گمشده و بازگشت غایب میشود.
فایل صوتی تلاوت سوره عبس با صدای ابوبکر شاطری
۱- نقص عضو نشانه نقص شخصیّت نیست. (احترام نابینایان و معلولین و افراد ناقص الخلقه لازم است.) «عَبَسَ وَ تَوَلّی أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی»
۲- ارزش اخلاق به خاطر کمال ذاتی آن است، نه خوشایند دیگران. (نابینا که عبوس کننده را نمیبیند تا شاد یا ناراحت شود.) «عَبَسَ وَ تَوَلّی أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی»
۳- اسلام با روحیه استکبار و تحقیر دیگران مخالف است. «ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی»
۴-میزان پذیرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پیامبر، گروهی تزکیه میشوند و گروهی در حدّ تذکّر سود میبرند. «یَزَّکّی أَوْ یَذَّکَّرُ»
۵- تذکّر دادن، بی نتیجه نیست و اثر خود را میگذارد. «یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری»
۶- اصل، ایمان انسان هاست نه ثروت و سرمایه آنها. «أَمّا مَنِ اسْتَغْنی أَمّا مَنْ ... یَخْشی»
۷-پیامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان. «وَ ما عَلَیْکَ أَلاّ یَزَّکّی»
۸- احساس بی نیازی محکوم است. جمله «أَمّا مَنِ اسْتَغْنی» در مقام انتقاد است.
۹- خشیت درونی با تلاش و حرکت بیرونی باید توأم باشد. «یَسْعی وَ هُوَ یَخْشی»
۱۰- راه خودسازی، درک محضر پیامبر و یا استاد ربّانی است. «جاءَکَ یَسْعی»
۱۱- آیات قرآن مایه تذکّر و عامل بیداری فطرت بشری است. «إِنَّها تَذْکِرَهٌ»
۱۲- مقام و مرتبه قرآن برتر از دسترسی نااهلان و تحریف و تغییر آنان است. «مَرْفُوعَهٍ مُطَهَّرَهٍ»
۱۳-در دعوت قرآن، اکراه و اجباری نیست و هرکس بخواهد با اختیار خودش آن را میپذیرد. «فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ»
۱۴- آنچه را خداوند تکریم کرده ما نیز باید تکریم کنیم. «صُحُفٍ مُکَرَّمَهٍ»
۱۵- انسانِ کافر و ناسپاس مورد لعن خداست. «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»
۱۶- به آفرینش خود از نطفه ناچیز بنگرید تا از کفر و غرور دست بردارید. «مِنْ نُطْفَهٍ خَلَقَهُ»
۱۷- آفرینش انسان تصادفی نیست، بلکه از روی حساب و کتاب و تقدیر و اندازه گیری است. «فَقَدَّرَهُ»
۱۸-آفریدن، دلیل قدرت و اندازه گیری، دلیل حکمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ»
۱۹- خداوند با آسان کردن راه تکامل، اتمام حجت کرده است. «ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ»
۲۰- تمام کارها در حقیقت منسوب به اوست. «أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ»
۲۱- معاد، جسمانی است. «فَأَقْبَرَهُ ... أَنْشَرَهُ»؛ یعنی همان را که در قبر برد، بیرون آورد.
۲۲- توحید و نبوت و معاد در کنار یکدیگر مطرحند. «خَلَقَهُ - اَلسَّبِیلَ یَسَّرَهُ - أَنْشَرَهُ»
۲۳- انسان، مأمور به تفکر در غذا، به عنوان یکی از نعمتهای خداست، خوردن بی فکر کار حیوان است. «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ»
۲۴- اگر ملاکهای معنوی نباشد، انسان و حیوان در کامیابی از غذا و طبیعت، در یک ردیفند. «مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»
۲۵-ریزش باران و رویش انواع گیاهان و درختان، هدفمند است و فراهم شدن غذا برای انسان و حیوانات، یکی از حکمتهای آن است. «أَنّا صَبَبْنَا الْماءَ»
۲۶- انگور، زیتون و خرما، از میوههای مورد سفارش قرآن است. «عِنَباً ... زَیْتُوناً وَ نَخْلاً»
۲۷- روابط خویشاوندی، در قیامت گسسته میشود. «یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیه»
۲۸- در قیامت، هرکس به فکر نجات خویش است. «لِکُلِّ امْرِئٍ ... شَأْنٌ یُغْنِیهِ»
۲۹- چهره باز و خندان یک ارزش است. «مُسْفِرَهٌ، ضاحِکَهٌ»
۳۰- خندههای قیامت، بر اساس بشارت به آیندهای روشن است. «ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ»
۳۱- آلودگی به گناه در دنیا، سبب آلودگی چهره در قیامت میشود. «تَرْهَقُها قَتَرَهٌ أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَهُ الْفَجَرَهُ»
۳۲-کفر، سبب ارتکاب گناه و فسق و فجور است. «الْکَفَرَهُ الْفَجَرَهُ»
۳۳- صورتِ اهل ایمان و تقوا، شاد و خندان است. (به قرینه اینکه صورتِ اهل کفر و فجور، دود آلود است) «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ ... وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَهٌ»
۳۴-گناه، باعث میشود که چهره پاک الهی انسان، با نقابی زشت و سیاه پوشیده شود. «عَلَیْها غَبَرَهٌ تَرْهَقُها قَتَرَهٌ»
انتهای پیام/