آمریکا از نخستین روزهاى پیروزى انقلاب اسلامى ایران، تلاش گسترده‌‏اى را براى سقوط نظام نوپای ایران آغاز کرد که یکى از آن‌ها، کودتایی بود که ۱۹ تیر ۱۳۵۹ یعنی نزدیک به یک سال پس از شهادت شهید نوژه در پایگاه سوم شکاری قرار بود انجام شود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تیزپروازان ارتش در دوران دفاع مقدس، نقش مهمی در دفاع از کشور ایفا کردند. مردان استواری که هم قسم شدند تا سایه شوم جنگ را از سر ملت بردارند.

پایگاه هوایی کبودراهنگ هم از مراکز مهمی بود که بسیاری از عملیات‌ها از آن آغاز شده و مبدأ پرواز جنگنده‌های ایرانی برای سرکوبی دشمن بود.

پایگاهی که نام قهرمانان ملی، چون شهید «عباس دوران» بر تارک آن می‌درخشد، اما شاید بسیاری ندانند که چرا این پایگاه به نام «شهید نوژه» نامگذاری شده است.

قهرمان بزرگی که به عشق خدمت به میهن وارد ارتش شد و پس از سال‌ها تلاش و تحصیل از زبدگان نیروی هوایی در کشور شد.

شهید گران‌قدری که در سرکوبی ضد انقلاب نقش مهمی داشت و با بنیان‌گذار کبیر انقلاب دست بیعت داد، اما اشتباه در انتقال وقایع سبب شده تا برخی، او را عامل کودتا بر ضد نظام اسلامی بدانند! در‌حالی‌که این واقعه یک سال پس از شهادت وی به وقوع پیوسته است.

ناگفته‌هایی از کودتای نقاب/ چرا پایگاه سوم شکاری به نام شهید نوژه نام‌گذاری شد؟

کودتا در پایگاه شهید نوژه یک سال پس از شهادت خلبان انقلابی

محمد نوژه ۸ فروردین ۱۳۲۴ در تهران متولد شد. او پس از کسب دیپلم ریاضی وارد دانشگاه افسری و سپس دانشکده خلبانی شد.


بیشتربخوانید


او با درجه ستوان دومی به آمریکا اعزام شده و پس از گذراندن دوره‌های تکمیلی پرواز و دوره سامانه کنترل اسلحه و پرواز با هواپیما‌های مختلف موفق به دریافت نشان خلبانی شده و مرداد ۱۳۵۱ به ایران بازگشت.

محمد نوژه کار خود را به عنوان "خلبان اف-۴ فانتوم ۲ نیروی هوایی" آغاز کرد و در مدت خدمت در ارتش، افسر سامانه‌های کنترل اسلحه گردان ۱۰۱ شکاری، رئیس شعبه عملیات مشترک، معاونت عملیات پایگاه ششم و فرمانده گردان ۳۱ شکاری پایگاه سوم شکاری کبودراهنگ (شاهرخی) را برعهده گرفت.

با شروع فعالیت گروهک‌های ضد انقلاب در غرب کشور و در لبیک گویی به فرمان امام خمینی (ره) برای جلوگیری از سقوط پاوه، داوطلبانه به کمک شهید مصطفی چمران رفت.

سرگرد خلبان محمد نوژه ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ در عملیاتی برای پشتیبانی از بالگرد‌های نیروی زمینی ارتش و ستون اعزامی کرمانشاه به همراه ستوان‌یکم خلبان بشیر موسوی (کابین عقب) عازم پاوه در استان کرمانشاه شد.

پس از پایان موفق عملیات، هنگام گشت‌زنی هوایی در ارتفاع پایین، جنگنده وی مورد هدف آتش‌بار حزب دمکرات و کومله قرار گرفت و از کنترل خارج شده و به کوه برخورد کرد و هر دو این قهرمانان به شهادت رسیدند.

پس از این واقعه، پایگاه شاهرخی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، "پایگاه حر" لقب گرفته بود به پاس شجاعت و حماسه‌آفرینی این خلبان وفدار به میهن، پایگاه «شهید نوژه» نام گرفت؛ جایی که با شروع جنگ تحمیلی، نقش مهمی در دفاع از کشور ایفا کرد.

در اهمیت پایگاه هوایی شهید نوژه همین بس که مقام معظم رهبری تیر ۱۳۸۳ در سفر به استان همدان با حضور در جمع نظامیان این پایگاه گفتند: «این پایگاه خدمات بسیار باارزشی را در دوران دفاع مقدس به کشور و ملت ایران تقدیم کرده است.

علاوه بر شهید نوژه و علاوه بر شهید دوران، شهدای دیگری از این پایگاه و از مجموعه نیرو‌های مسلح در این منطقه بسیار حساس، نام خودشان را در فهرست افتخارات پایان‌ناپذیرِ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ثبت کرده‌اند.

ما به این عزیزان افتخار می‌کنیم؛ نام آن‌ها را گرامی می‌داریم. برای ما شخصیت‌هایی مثل شهید بابایی، شهید اردستانی، شهید خضرائی - که مدتی فرمانده این پایگاه هم بود - و شهدای باارزش و بزرگوار دیگر در نیرو‌های مسلح یقیناً فراموش نشدنی هستند».

کودتای شهید نوژه یا کودتای نقاب؟

آمریکا از نخستین روزهاى پیروزى انقلاب اسلامى ایران، تلاش گسترده‌‏اى را براى سقوط نظام نوپای ایران آغاز کرد که یکى از آن‌ها، کودتایی بود که ۱۹ تیر ۱۳۵۹ یعنی نزدیک به یک سال پس از شهادت شهید نوژه در پایگاه سوم شکاری قرار بود انجام شود.

براى تصرف پایگاه نوژه به‌‏عنوان کلید عملیات کودتا قرار بود ۱۲ تیم مرکب از یکصد نفر از کلاه‏‌سبزهاى تیپ نوهد، ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از فریب‏‌خوردگان یکی از ایل‌ها و ۱۲ نفر راهنما از داخل پایگاه به فرماندهى‏ سرگرد «کورش آذرتاش» برای تصرف پایگاه نوژه وارد عمل شوند.

در دى ۱۳۵۸ یکى از هواداران شاپور بختیار، به نام "قادسى"، نمودار سازمانى را تهیه کرد و نام آن‏ را نقاب گذاشت، نام نقاب جمع حروف اول «نجات قیام انقلاب بزرگ» بود و سازمان داراى شورایى شامل مسؤول تهران، مسؤول امور شهرستان‏ها، مسؤول امور وزارتخانه‌‏ها، مسؤول امور دانشگاه‏ها، انتشارات و تبلیغات، مسؤول امور ایلات و مسؤول امور چریکى بود.
از نظر مسؤولان نقاب، فتح تهران مساوى با پیروزى در سراسر کشور بود و با تصورى که از کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشتند فکر مى‏‌کردند با سقوط تهران همه کشور تسلیم آن‏ها مى‏‌شوند.

چرا پایگاه شهید نوژه برای انجام کودتا انتخاب شد؟

سران کودتا براى شروع کار قصد در اختیار گرفتن یک پایگاه نظامى را داشتند که داراى هواپیما بوده، به تهران نزدیک باشد، خارج از شهر بوده و عناصر آن قابل جذب و رهبران عملیات هوایى با کارکنان آن و مراکز آنجا آشنایى داشته باشند. به این‏ ترتیب پایگاه هوایى شهید نوژه براى شروع کودتا انتخاب شد.

هرچند هنوز جنگ تحمیلى عراق بر ضد ایران آغاز نشده بود، اما روابط خوبی بین ایران و عراق وجود نداشت؛ بنابراین سران کودتا با ارتش بعثى عراق هماهنگ کردند تا در ۱۹ تیر ۱۳۵۹ و در ساعت مقرر وارد حریم هوایى منطقه شوند و پس از عملیات هوایى عراق، آژیر قرمز پایگاه که رمز شروع کودتا بود به صدا درآید.

سپس هواپیما‌ها را مسلح و آماده پرواز کنند و به‏‌طور همزمان، خلبانان وابسته به کودتا در ظاهر براى حرکت به سمت مرز‌ها و پاسخ به ارتش عراق و در واقع براى‏ حرکت به‌‏ طرف تهران و بمباران اهداف از پیش تعیین شده پرواز کنند.

با رسیدن هواپیما‌ها به تهران قرار بود بیت حضرت امام (ره)، فرودگاه مهرآباد، دفتر نخست وزیرى، ستاد مرکزى‏ سپاه پاسداران، ستاد مرکزى کمیته‌‏هاى انقلاب، پادگان ولى عصر (عج)، پادگان امام حسین (ع) و چند نقطه مهم دیگر بمباران شود.

پس از بمباران‏هاى هوایى، هواپیما‌ها با شکستن دیوار صوتى به نیروى زمینى‏ علامت مى‌‏دادند که مرحله دوم کودتا را آغاز کند.
در این مرحله باید صداوسیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش جمهورى اسلامى، پادگان حر، پادگان قصر و پادگان جمشیدیه تسخیر شود و در سطح شهر تهران با اعمال خشونت و ارعاب، حالت نظامى ایجاد شود.

طبق برنامه اگر نیروى زمینى موفق نمى‌‏شد؛ صدا و سیما را تسخیر کند؛ هواپیما‌ها آنجا را بمباران مى‏‌کردند. سه روز مانده به موعد کودتا، یکى از خلبانان که براى همکارى انتخاب شده بود در تهران با سروان حمید نعمتى ملاقات مى‏‌کند، حمید نعمتى به او مى‌‏گوید: «مأموریت تو بمباران بیت امام (ره) است و ما مى‏‌توانیم تا ۵ میلیون نفر را بکشیم».

گویا شگرد حمید نعمتى این بود که در نخستین دیدار توجیهى کودتا به خلبانان عضوگیرى‏‌شده چنین جمله‌‏اى را مى‏‌گفت تا آمادگى آن‏ها براى شرکت در کودتا و کشتار میلیونى مردم را بسنجد.

خلبان یادشده در مقابل نوع مأموریت و وسعت کشتار مردم غافلگیر و مردد شد، اما به‌‏دلیل‏ ترس از سران کودتا نمى‏‌دانست چه باید بکند.

پس از خروج از خانه حمید نعمتى، تشویش و نگرانى بر او مسلط شده بود و مى‌‏خواست موضوع را با کسى در میان بگذارد. آن شب در خانه موضوع کودتا را با برادر و مادرش در میان مى‏‌گذارد و مادر که به‏‌شدت ناراحت شده بود؛ پاسخ داد: «تو نه تنها نباید این‏کار را بکنى، بلکه باید خبر دهى و جلوى این‏کار را بگیرى که اگر غیر از این باشد شیرم حلالت نیست».

چند ساعت پس از افشاى کودتا به‌‏وسیله خلبان یادشده، یکى از درجه‏‌داران تیپ ۲۳ نوهد هم به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه کرده و پس از افشاى کودتا و اعتراف به اینکه قرار است به همراه عده‌‏اى دیگر در براندازى جمهورى اسلامى شرکت کند؛ پاکتی که درونش، بخشى از طرح عملیات کودتا بود را به کمیته می‌دهد.

اقدام شجاعانه این دو ارتشی وفادار سبب شد تا خطر بزرگی از بیخ گوش انقلاب نوپای مردم ایران بگذرد و «کودتای نقاب» در نطفه خفه شود.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.