طاهر علیزاده متخصص روانشناسی در گفتوگو با خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان،گفت: همدلی یا امپاتی توانایی تشخیص احساس و هم حس شدن با تجارب دیگران است. در واقع امپاتی یک ظرفیت است که از طریق آن میتوانیم اطرافیان و دیگر افراد جامعه که در زندگی روزمره با آنها برخورد داریم را درک کنیم. همچنین از طریق امپاتی میتوانیم از تجارب ذهنی افراد آگاه شویم و در زندگی مورد استفاده قرار دهیم.
او در ادامه افزود: انسانها به لحاظ روحیه اجتماعی داشتن نیاز دارند یکدیگر را درک کنند و برای انسجام، بقای اجتماعی و کارایی بهتر اعضا از این توانایی استفاده کنند. در واقع پایههای توانایی همدلی در کودکی بنا میشود. زمانی که یک پدر و مادر بتوانند توانایی تشخیص و بازتاب دادن احساس را به کودکان خود آموزش دهند و به آنها برای تجربه احساسات مختلف کمک کنند؛ در آینده میتوانند این احساسات را در دیگران تشخیص و به فرد مقابل بازخورد دهند.
علیزاده مطرح کرد: در حقیقت فردی که احساسات خود را نمیشناسد و با آنها غریبه است، نمیتواند اولین مرحله همدلی و امپاتی را برای اطرافیان و دیگر افراد جامعه انجام دهد. شکل کامل تحول همدلی را میتوانیم در تئوری ذهنی سازی فوناگی مشاهده کنیم. طبق مدل استین و نیما قربانی موانعی برای همدلی وجود دارند که در ادامه این مطلب به آنها اشاره خواهیم کرد:
_ نبود پذیرش بی قید و شرط: در واقع باید بتوانیم افراد را همانطور که هستند و در شرایط موجود بپذیریم. اگر نتوانیم این توانایی را در خود افزایش دهیم، میزان همدلی کاهش پیدا میکند. انسانها به دلیل گرایش ذاتی به قضاوت و مکانیسم دفاعی دوپاره سازی یا نوع تفکر دو قطبی؛ در بیشتر موارد تمایل دارند قضاوتهای ارزشی انجام دهند و همه موضوعها را به خوب و بد تقسیم کنند که این مسئله میتواند یک مانع بزرگ برای ایجاد همدلی باشد.
_ باور و اعتقادهای درونی افراد: انسانها به این دلیل که از طریق باور و اعتقادها میتوانند دنیا را پیش بینی و احساس امنیت کنند، زمانی که با مطالب و اتفاقهایی که مطابق اعتقادشان نیست مواجه میشوند؛ احساس خطر میکنند و تمایل دارند دیگران را به این سمت سوق دهند و این موضوع مانع از ایجاد همدلی میشود.
_ توجه به نتیجه و خود عمل: افراد در عوض اینکه به فرآیند و چهارچوب داوری ارزشهای یک فرد توجه کنند، به خود عمل فکر میکنند. برای مثال فرض کنید یک نفر در خیابان زمین افتاده است و شما برای کمک از ماشین خود پیاده میشوید و در همان لحظه، فرد مورد نظر به شما حمله میکند و با آسیب رو به رو میشوید. ممکن است بعد از این حادثه با سرزنش اطرافیان رو به رو شوید و برچسب ساده بودن به شما بزنند و به عمل و پیامد زخمی شدن شما توجه کنند. اما در واقع به احساساتی مانند غم، خشم و تضاد ارزشی که در شما ایجاد شده است بی توجهی کنند و این موضوع علاوه بر کمک نکردن به شما، باعث میشود از ارزشهای احساسی درون خود عبور کرده و صرف نظر کنید.
علیزاده در راستای روشن سازی نمونه توجه به نتیجه و خود عمل گفت: در واقع توجه کردن به پیامدها و خود عمل، در عوض توجه به فرآیند و چهارچوب ارزشی یکی از موانع بزرگ همدلی محسوب میشود. مفهومهای متعددی شبیه همدلی وجود دارند، اما تفاوتهای اساسی در بین آنها دیده میشود که در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد.
او افزود: اولین مفهوم همنوایی و ترحم است که شبیه به همدلی دیده میشود. در واقع همنوایی داشتن احساسات مشترک دو طرفه و ترحم شکلی از همنوایی است که با شکل بهتر و بالغتر احساس میشود. همچنین همانند سازی از دیگر مفاهیم مشابه است که از چهارچوبهای اصلی روانکاوی محسوب شده و فرد با احساس، شرایط و افکار طرف مقابل هم هویت میشود و به نوعی همزادپنداری میکند. در واقع به هر میزان که این همانند سازی شدیدتر باشد، حتی ممکن است فرد هویت خود را فراموش کند. به عنوان مثال پسری که مانند بازیکن تیم محبوب خود لباس میپوشد و رفتارهای دیگر او را انجام می دهد، نشان دهندهای از شکل همانند سازی است.
این متخصص روانشناسی بیان کرد: در مرحله اول همدلی باید بتوانیم جابجایی در خود انجام دهیم و شرایط را از دید فرد مقابل ببینیم و خود را به جای او قرار دهیم. در مرحله دوم سعی کنیم احساس و شرایطی را که فرد مقابل دارد، ما هم داشته باشیم و به نوعی همزادپنداری انجام دهیم. همچنین در مرحله بعد باید بتوانیم از شرایط و احساساتی که همانند سازی کرده بودیم، فاصله بگیریم و فقط احساس و دید مشترک با فرد مقابل داشته باشیم که در قالب همنوایی توضیح داده شد.
او در ادامه افزود: برای درک بهتر این موضوع مخاطبین را با یک مثال آشنا میکنیم. در نظر بگیرید پدر یکی از دوستان ما فوت کرده است. در مرحله اول خود را به جای دوست قرار میدهیم تا بتوانیم این درد را احساس کنیم. در مرحله دوم همانند سازی و احساساتی مانند غم را تا حدودی میتوانیم تجربه کنیم. در مرحله سوم فاصله میگیریم و به موقعیت قبلی خود بر میگردیم تا احساسات شدید، تاثیر زیادی نسبت به ما نداشته باشد. با رعایت موارد گفته شده و کنترل به موقع احساس میتوانیم همدلی خوبی با فرد مقابل خود داشته باشیم.
علیزاده در پایان تصریح کرد: باید به این نکته توجه داشت که همدلی به طور عمومی یک ظرفیت است که بیشتر از کودکی شکل میگیرد. اما میتوانیم با ارتقای سلامت روان خود، موضوع همدلی را بیشتر تقویت کنیم.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/