به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، امروزه مدرکگرایی به عنوان یکی از بزرگترین آفات برای نظام آموزشی کشور و تمام جامعه شناخته شده است. براساس آخرین آمارها بیش از ۴۰ درصد جمعیت بیکاران ایران را فارغ التحصیلان دانشگاهی به خصوص دانشگاههای معتبر تشکیل میدهند.
بسیاری از خانوادههای ایرانی از پدیده مدرک گرایی ناراضی هستند و از آینده شغلی فرزندانشان واهمه دارند. بروز پدیده مدرکگرایی در جامعه روز به روز باعث افزایش بیکاری و ضربه به اقتصاد کشور خواهد شد.
جوانان ایرانی بعد از زمان فارغ التحصیلی به دنبال کار میگردند که چنین روالی در کشورهای دیگر به خوبی تحقق مییابد، اما در کشور ما این موضوع به علت ضعف در سیستم آموزشی و در اولویت بودن آموزشهای کلاسیک به نسبت آموزشهای عملی تبدیل به یک معضل جدی شده است.
بیشتر افراد برای دستیابی به بازار کار و فعالیت در مشاغلی که به آن علاقهمند هستند وارد دانشگاه میشوند و انتظار دارند که بعد از اتمام تحصیل هر چه سریعتر به آرزوی خود برسند، اما بر عکس این موضوع سالانه بر تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی و دانشجویان اضافه میشود و دولت نمیتواند آینده شغلی جوانان ایرانی را تضمین کند.
حال متخصصان و کارشناسان مدعی هستند که مدرکگرایی و مهارت گرایی در تقابل با هم نبوده و مکمل یکدیگر هستند. درست است که نیازمند مدرک دانشگاهی برای ورود به بازار کار هستیم، اما کارآمدی مدرکگرایی باید مورد توجه قرار گیرد تا بتوانیم فضای شغلی را به درستی ارزیابی کنیم.
ساختار استخدامی از موثرترین عوامل در افزایش مدرکگرایی است، یعنی کارفرمایان ارزش بیشتری برای مدارک تحصیلی افراد قائل هستند که همین عامل باعث شده تا پدیده مدرکگرایی حتی در میان شاغلان برای افزایش حقوق به فرهنگ نادرست در جامعه تبدیل شود و تا حدودی از ارزش مهارت افراد به ویژه قشر جوان بکاهد.
خانوادههای ایرانی امروزه به نحو سختگیرانهای فرزندان خود را وادار به درس خواندن کرده و رفتن به دانشگاه را برای آنان اجبار میکنند بدون اینکه مهارت آنان یا نیاز بازار کار در جامعه را در نظر بگیرند که این عامل باعث افسردگی فارغ التحصیلان دانشگاهی و در نتیجه افزایش نرخ بیکاری خواهد شد.
در کشور آلمان تمام دانش آموزان را به مدرسه حرفهای جهت بازدید میبرند تا از نزدیک با مهارت آموزی آشنا شوند. مدارس این وظیفه را بر عهده دارند که این افراد را رصد کنند و ببینند که دانش آموزان در کدام کارگاهها تمرکز بیشتری دارند تا بتوانند استعدادیابی را انجام داده و مسیر تحصیلی آنها را شناسایی کنند. نقش فرهنگسازی در جامعه ما بسیار مهم است که آموزش و پرورش و صدا و سیما دو نهاد تاثیرگذار در این امر هستند.
در یک مطالعه ۶۰ درصد از کارفرمایان مهارت نرم را مهمترین عامل برای جذب افراد به بازار کار دانستهاند، چرا که در این رویداد فن را در طول آموزشهای ضمن خدمت به راحتی میتوانیم ارائه دهیم، اما برای ارائه مهارت نرم با مشکلاتی مواجه خواهیم شد. خلاقیت افراد در بازار کار بسیار مهم است و عدم آن به معنای فرار از کار و افزایش بیکاری خواهد بود، بنابراین تمامی آموزشهای عملی باید از پایه شروع شوند و ذکر آن در بزرگسالی بی معنا خواهد بود.
بیشتر بخوانید
داشتن نیروی کار ماهر عاملی است که امروزه دنیای کار بر آن تمرکز دارد و آموزشهای فنی و حرفهای به علت انعطاف پذیری، دسترس پذیری، انطباق با نیاز بازار کار و اشتغال پذیری بیشتر از جایگاه شایستهای برخوردار است.
برای فراهم کردن اشتغال و کار آفرینی تمامی کشورها به منابع انسانی نیاز دارند؛ چراکه با استفاده از مهارت آنها میتوان نیازهای جامعه را شناسایی و حل کرد.
استادان دانشگاهی و کارفرمایان معتقد هستند که شاغلان باید در دورههای آموزشی ضمن خدمت کاربردی شرکت کنند و به روزرسانی شوند؛ چرا که تمامی آموزشهای مهارتی، کارآمد و تاثیرگذار بوده و در مسیر ارتقای شغلی افراد نقش زیادی دارند. امروزه دنیای کار به دلیل ناکارآمدی مدارک دانشگاهی به سمت نظام صلاحیت حرفهای سوق پیدا کرده است، اما اصطلاح دکتر و مهندس در کشورهای دیگر حائز اهمیت نیست و صلاحیت شغلی یا مهارت فارغ التحصیلان دانشگاهی بیشتر مدنظر است.
دانشگاههای ایران باید مهارت دانشجویان را افزایش داده، دروس عملی را در اولویت آموزشها قرار دهند و از میزان دروس تئوری کم کنند تا به اینصورت هر فرد صلاحیت شغلی را در بازار کار به دست آورد.
محمدمهدی فرقانی، رئیس دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی در گفتوگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی در خصوص رواج پدیده مدرکگرایی اظهار کرد: چند عامل را در همه گیر شدن این پدیده میتوان موثر دانست، اولین عامل گرایش به مدرکگرایی که قدمتی در حدود سه دهه در ایران دارد، علاقهای است که در خانوادهها به تحصیل فرزندان به وجود آمده است.
او ادامه داد: این علاقه شاید در جهان منحصر به فرد باشد، خانوادههای ایرانی حاضر هستند در حد ایثار از رفاه خود گذشته و خرج تحصیل فرزندشان را بدهند. البته این پدیده به تنهایی مثبت است، زیرا دانش عمومی ارتقا پیدا میکند و موجب اصلاح رفتارهای اجتماعی و مناسبات اجتماعی میشود.
فرقانی بیان کرد: اما نکته قابل تامل افزایش بی رویه توسعه مراکز آموزش عالی در کشور طی ۲ دهه اخیر است به نحوی که کیفیت فدای کمیت شده است. طبق آمار حدود ۲۷۰۰ مرکز آموزش عالی در کشور وجود دارد که تعداد محدودی از آنها دانشگاههای معتبر و دارای کیفیت هستند و بسیاری از این مراکز آموزشی فاقد کیفیت لازم هستند، تا جایی که دیده میشود در برخی از مراکز شهری کوچک و دور افتاده که دبیر کارآزموده ندارد، دانشگاه تاسیس و رشتههای تخصصی که در تهران هم به اندازه کافی استاد با تجربه برای تدریس نداریم ارائه میشود. در نتیجه این مراکز آموزشی به هر قیمتی به جذب جوانان برای تحصیل اقدام میکنند.
رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: توسعه بی رویه مراکز آموزش عالی نه با ظرفیت سازیهای کادر علمی صورت گرفته نه با نیازهای جامعه تناسبی دارد. امروز شاهد تعداد زیادی فارغ التحصیل بیکار و سرگردان هستیم که این خود نوعی توزیع نامتناسب دانشگاهی را تداعی میکند در حالی که اگر این توزیع متناسب باشد و همه بخشهای اجتماعی در پیوند با هم براساس یک طرح آمایش توسط آموزش عالی باشد شاهد این حجم از بیکاری نخواهیم بود.
او اظهار کرد: دلیل دیگر مدرکگرایی را میتوان نارساییهایی مانند: عدم وجود شغل، مشکل در ازدواج، مسکن و سربازی جوانان دانست. در واقع جوانان با روی آوردن به تحصیل، زمان ورود به این بحرانها را به تاخیر میاندازند.
رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: نکته قابل توجه این است که اکثر وزارتخانهها و مراکز اجرایی یک مرکز آموزشی و پژوهشی مختص به خود دارند و به جذب دانشجو میپردازند. گرچه به تازگی طبق دستور رئیس جمهور مراکز آموزشی وابسته به دستگاههای اجرایی باید تعطیل شوند و آموزش عالی فقط در انحصار وزارت علوم باشد، اما در حال حاضر عملا در برابر این قانون مقاومت میشود و دستگاهها حاضر به واگذاری یا تعطیل کردن مراکز آموزش عالی نیستند.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/
وی ادامه داد: فوق لیسانس معماری از دانشگاه شهید بهشتی در اسنپ کار میکند
"فاجعه پنهان کنکورومدرک گرایی"
البته بيشتر مدرك فروشي تا تدريس تخصصي!!
مهندسي كه نتونه چهارتا محاسبه رياضي ساده رو انجام بده مثل زنبور بي عسل ميمونه.
حداقل عملکرد مدیران دانشگاه آزاد نشون داده به کمترین مقررات و قوانین اعتنایی نمیکنند و تصمیمات شخصی میگیرند .