به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
بیشتربخوانید
آنچه در این روزها بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، بازخوانی از ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره سازی کند. خاطره سازی که پس از واکاوی و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را ببریم به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود.
در دوازدهمین گام از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ برنامه تلویزیونی «دیدنیها» رفتیم که از اوایل دهه شصت تا اواسط دهه هفتاد یکی از شورانگیزترین، خاطرهسازترین و پربینندهترین برنامههای تلویزیونی آن سالها با اجرای جلال مقامی یکی از اسطوره های بیبدیل صنعت دوبلاژ ایران بود. برنامهای که اگر چه در این سالها روی آنتن برود به دلیل هجوم وحشتناک ابزارهای مختلف تصویری و رسانهای قطعاً و حتماً آن طعم و لذت را دیگر ندارد، اما آدمهای دهه شصت خوب میدانند که پخش و نمایش این برنامه ماندگار روزهای یکشنبه هر هفته آن هم در سایه جنگ چه تجربه لذت بخشی بود.
پخش این برنامه تلویزیونی که حکم اینستاگرام و صدها اپلیکیشن مجازی دیگر این سالها را برای جوانهای آن دوران داشت، ابتدا از سال ۱۳۶۱ با اجرای مظفر مقدم در دو برنامه و سپس آزیتا لاچینی با هشت برنامه آغاز شد. این مجموعه بعد از مدتی توقف و تغییر در نوع ایدهپردازی با اجرای جلال مقامی از سال ۱۳۶۲ از سر گرفته شد و از همان دوران نیز یکی از محبوبترین برنامههای تلویزیون لقب گرفت.
جلال مقامی اردیبهشت سال ۱۳۹۴ بود که طی گفتگوی مشروحی که با خبرگزاری ایسنا درباره حضورش در برنامه دیدنیها گفت: «غلامحسین میرزاده تهیهکننده «دیدنیها» بود که من همیشه ذکر خیر ایشان را میگویم. آن زمان به یاد دارم با تهیهکننده برنامه خیلی هم فکری میکردیم که برای «دیدنیها» چه کار کنیم. به یاد دارم بخشهایی از برنامه که مربوط به دوربین مخفی میشد و من از قبل آنها را ندیده بودم، وقتی اتفاقاتی میافتاد، از خودم بداههگویی میکردم و جملاتی را به کار میبردم که بعد از برنامه وقتی تهیهکننده مرا میدید از شدت خنده ریسه میرفت. زمان پخش «دیدنیها» جوان بودم و خوشبختانه برنامه جذاب و موفقی از آب درآمد؛ نه مثل الان که دیگر ندیدنیها شدیم. الان دیگر من پیر شدهام ولی خدا را شکر در سلامت به سر میبرم و همین برایم کافی است. فقط آرزو دارم که آنقدر زنده بمانم که موفقیت نوههایم را ببینم. یکی از نوههایم رشته سینما میخواند و در خارج از کشور در حال تحصیل است. دوست دارم آنقدر زنده بمانم که ببینم آیا در سینما موفق میشود.»
وی گفت: «نسل جدید ما الان دیگر با برنامهای مثل «دیدنیها» ارتباطی ندارند ولی تعجب میکنم که وقتی گاهی بخشهایی از برنامه در شبکه نسیم پخش میشود، نسل جوان هم هنوز به من میگویند چه برنامه جالبی بود. نسل گذشته هم میگویند «دیدنیها» برایمان تداعیکننده دوران جوانیمان بود که با آن برنامه روزهایمان و زندگیمان را گذراندیم.[…] تلاشم برای اولین بار که مقابل دوربین رفتم این بود که به خدا میگفتم طوری نشود که از فردای روزی که مشهور شدم بخواهم بادی به غبغب بیندازم. من در «دیدنیها» با چشمانم با مردم حرف میزدم. […] آن زمان که برنامه «دیدنیها» پخش میشد به دلیل اینکه در شرایط جنگی به روی آنتن میرفت و بخش عمدهای از برنامههای تلویزیون در زمینه جبهه بود، لازم بود این یک ساعت پخش شود تا روحیه مردم عوض شود. «دیدنیها» واقعاً آن زمان جایگاه دیگری داشت و مردم با دیدن آن نفس میکشیدند تا فقط مساله جنگ در تلویزیون مطرح نباشد و مردم بتوانند یک ساعتی هم استراحت کنند.»
این برنامه بود که دیوید کاپرفیلد معروف را در روزهای پر از هراس جنگ و مقاومت به ایرانیان معرفی کرد. بستری فراهم آورد برای نمایش بخشی از توانمندیهای جالب تعدادی از هموطنانمان و پخش فیلمها و تصاویری فانتزی و کارهای خارقالعاده مردم دنیا به انضمام یک موسیقی تیتراژ خاطره ساز و اجرای جادویی جلال مقامی با آن صدای مخملین و آرام که در زمانی حدود یک ساعت، درست از ساعت ۲۰ روزهای یکشنبه هر هفته، لحظات سرگرمکنندهای را برای مخاطبان خلق میکرد.
برنامهای که موسیقی تیتراژش بدون تردید از ماندگارترین موسیقیهای تیتراژ تاریخ برنامههای تلویزیونی لقب گرفته و نمیتوان به راحتی از آن عبور کرد. یک قطعه به شدت ماندگار و شنیدنی به آهنگسازی «جول فاجر من» که مخاطبان هنوز هم با شنیدنش به سالهای دور پرتاب میشوند.
این موسیقی در آن روزگار دارای سبک جدید و ارائهای متفاوت بود که حداقل برای مخاطبان ایرانی که کمتر با دنیای رسانهها مواجه بود، تازگی داشت و کمتر مخاطبی میدانست که خالق آنچه هنرمندانی هستند. موسیقی که در آن زمان برای مردم چندان اهمیتی نداشت که چه کسی اثر را طراحی و تولید کرده؛ آنچه مهم بود شنیدن موسیقی بود که برای چند دقیقه هم شده به آنها نوید ورود به دنیایی را میداد که به دلیل شرایط و محدودیتهای آن دوران الهام بخش سفر در لحظات و ساعتهایی بود که اعضای یک خانواده همه دوستش داشتند.
آهنگساز این قطعه یک موسیقیدان فرانسوی با نام جول فاجرمن و اثر پخش شده از او آهنگی به نام «عشق گلها» (Flowers Love) از آلبومی با نام «Inventions of Life» بود که گویا برای یک مجموعه مستند تلویزیونی محصول کشور فرانسه با موضوع طبیعت ساخته شده بود و دستاندرکاران برنامه «دیدنیها» تصمیم گرفتند با یافتن این موسیقی آن را به عنوان تیتراژ برنامه انتخاب کنند.
قطعهای که همان طور که قبلاً هم به آن پرداخته شده، معلوم نیست از سازنده یا ناشر اثر خریداری شده باشد اما هر چه هست تبدیل به یکی از ماندگارترین موسیقیهایی شد که هنوز هم مخاطبان دهه شصت و هفتاد تلویزیون ایران با شنیدن آن حال خوبی پیدا میکنند.
منبع: مهر
انتهای پیام/
به راستی که دیدنی ها بسیار دیدنی بود!