به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، جبهههای دفاع مقدس خیلی زود از وجود یکی از ماهرترین و نخبهترین خلبانان هوانیروز خالی شد. احمد کشوری که از جوانان انقلابی ارتش بود تا زمان پیروزی انقلاب کولهباری از مبارزه علیه رژیم طاغوت را در پرونده جهادی خود داشت. وی پس از شروع دفاع مقدس، تنها دو ماه و نیم در جبهههای جنگ فعالیت داشت، اما در همین زمان کم غرب کشور را تبدیل به گورستان تانکهای دشمن کرده بود. او در ۱۵ آذر ۱۳۵۹ با اصابت راکت جنگندههای دشمن به بالگردش در بلندیهای میمک سقوط کرد و به شهادت رسید، اما کارنامه درخشان کشوری در مبارزه با ضد انقلاب و دشمن بعثی هرگز از حافظه تاریخ پاک نخواهد شد.
مبارزه با طاغوت از دهه ۴۰
یکی از خصوصیات بارز زندگی جهادی شهید کشوری این است که از اواخر دهه ۴۰ وارد مبارزات انقلابی شده بود. او که متولد ۱۳۳۲ در کیاکلای ساری بود، اواخر دهه چهل سال آخر دبیرستان را پشت سرمیگذاشت. در همین زمان بود که کشوری همراه چند نفر از همکلاسیهایش، دست به فعالیتهای سیاسی زد و نقاشیهایی را با موضوع مخالفت با رژیم شاه کشید و آنها را رواج داد. در آن زمان او هنوز وارد دهه ۲۰ زندگیاش هم نشده بود. کمی بعد، چون توانایی مالی ورود به دانشگاه را نداشت، سال ۱۳۵۱ وارد ارتش شد.
طرح کودتا
یکی دیگر از جلوههای زندگی جهادی شهید کشوری، طرح کودتایی بود که او و چند نفر از همرزمانش در دوره نخستوزیری بختیار پایهریزی کرده بودند. بختیار که از ۱۵ دی ۵۷ با شاه بر سر پذیرش سمت نخستوزیری به توافق رسیده بود، تنها یک ماه و هفت روز این سمت را عهدهدار بود. در این زمان انقلاب به اوج خود رسیده بود و بیم آن میرفت که امریکاییها پیشدستی کنند و کودتایی را در ایران به انجام برسانند. به همین دلیل کشوری و دوستانش به سرعت طرح کودتا را پایهریزی و ابتدا آن را به آیتالله پسندیده برادر امام ارائه کردند تا ایشان با حضرت امام در میان بگذارند، اما پیش از آنکه طرح کودتا عملی شود، انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید.
زخمی کردستان
آنطور که از خاطرات شهید فلاحی برمیآید، شهید کشوری اولین خلبانی بود که داوطلب حضور در اغتشاشات کردستان و مبارزه با ضد انقلاب شد. همرزمانش تعریف میکنند وقتی اخبار کردستان در کشور مخابره شد، کشوری به قدری ناراحت و نگران شده بود که گویی عزیزی را از دست داده است. با حضور در کردستان، شهید کشوری بیشترین مأموریتهای جنگی را انجام میداد و آنقدر در مبارزه جدی و کوشا بود که یکبار بالگردش با گلوله باران دشمن آسیب دید و خودش نیز به شدت مجروح شد. به گفته شهید شیرودی: «احمد، استاد من بود.
زمانی که صدام امریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینهاش بود، اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند بماند و پس از اتمام جراحی برود، اما او جواب داده بود وقتی اسلام در خطر است، من این سینه را نمیخواهم.»
نخستین پرواز شب
شهید کشوری بدون شک یکی از نخبههای هوانیروز بود. او کسی بود که در نبرد کردستان و درگیریهای پاوه (مرداد ۱۳۵۸) نخستین پرواز در شب را با بالگرد انجام داد. تا آن زمان هیچ کدام از خلبانان هوانیروز چنین کاری انجام نداده بودند و اصلاً امکانات آن زمان اجازه نمیداد بالگردهای در خدمت ارتش ایران، چنین پروازی را در دل تاریکی شب انجام دهند، اما کشوری این کار را انجام داد تا چمران و دیگر رزمندگان محاصره شده در این شهر را با هدایت تیم آتش نجات دهد. عملکرد کشوری در جبهه کردستان به قدری درخشان بود که یکی از همرزمانش به نام شهید صالحی در خصوص او میگفت: «کشوری در غرب کشور یک ستاره بود.»
اهدای قلب به امام
زیباییهای زندگی شهید کشوری به قدری زیاد است که نمیتوان به همه آنها پرداخت. یکی از همرزمانش تعریف میکند: «در سال ۱۳۵۹ وقتی خبر رسید حضرت امام به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شده است، در میانه راه بودیم. کشوری پشت فرمان بود. این خبر را که شنید، اتومبیل را نگه داشت و در حالت گریه گفت: «خدایا! از عمر من کم کن و به عمر امام اضافه کن.» بعد هنگامی که به تهران رسیدیم، اولین کار کشوری این بود که خودش را به بیمارستان رساند تا اگر لازم باشد، قلبش را به امام اهدا کند!»
گورستان تانکهای دشمن
مهارتهای شهید کشوری به عنوان یک خلبان بالگرد، مورد اعتراف دوست و دشمن بود. شهید شیرودی که بیشترین نزدیکی و رفاقت را با شهید کشوری داشت، او را استاد خود میدانست. اوایل دفاع مقدس، زمانی که عراق با تکیه بر نیروی زرهیاش حملات برق آسایی را در خطوط رزمندگان انجام میداد، کشوری و همرزمانش دشتهای غرب کشور را تبدیل به گورستان تانکهای دشمن کرده بودند.
در آن روزهای غافلگیری شروع جنگ وقتی نه تنها هوانیروز، بلکه تمام نیروهای نظامی ما تاکتیک جنگی خاصی نداشتند، شهید کشوری مانند یک شکارچی تیزبین در تمام مناطق استحفاظی خود پرواز میکرد و هرجا نیروی دشمن یا تانکهای آن را میدید، حمله میکرد و تا آخرین گلوله، با دشمن میجنگید و آنها را نابود میکرد.
خلبان لحظههای حساس
کشوری کنار مهارتهای پروازی، از هوش بسیاری هم برخوردار بود. به همین دلیل او را خلبان لحظههای حساس لقب داده بودند؛ چراکه برای هر رویدادی تصمیم خاص همان لحظه را میگرفت و بهترین تصمیمها را اتخاذ میکرد.
امیر هوشنگ یاری همرزم شهید کشوری در خصوص او میگوید: «شهید کشوری در آن زمان در منطقه ایلام با یک تیم پروازی حضور پیدا کرد و منطقه میمک را تبدیل به جهنمی برای دشمن کرد. نقش محوری و تأثیرگذار شهید کشوری بر هیچ کس پوشیده نیست. تانکهایی که توسط او و همرزمان رشیدش از کار افتادند، هنوز هم در منطقه ایلام وجود دارد. در عظمت و رشادتهای شهید کشوری همین بس که مقام معظم رهبری فرمودند: «شهید کشوری از مؤمنین بالله و رجال صادق در راه انقلاب بود.»
۱۵ آذر ۱۳۵۹
خلبان احمد کشوری در ۱۵ آذر ۱۳۵۹، در حالی که از یک مأموریت بازمیگشت، با دو فروند جنگنده میگ عراقی روبهرو میشود و یکی از آنها راکتی را به بالگرد کشوری شلیک میکند. با اصابت راکت به بالگرد، کشوری سعی میکند آن را در خاک وطن فرود بیاورد که موفق میشود به آسمان ایران برسد، اما شدت صدمه به بالگرد کبری به حدی بود که در میان بلندیهای منطقه میمک سقوط میکند و کشوری به شهادت میرسد.
ایرج میرزایی یکی از همرزمانش در خصوص شهادت کشوری میگوید: «در یکی از عملیاتها علیه دشمن، من با علی زمانی پرواز میکردم و احمد کشوری نیز با رحیم پزشکی. در این عملیات ضربه مهلک و سنگینی به عراق وارد کردیم و عراق برای نجات خود مجبور شد پی در پی هواپیماهایش را در آسمان تعویض کند و اجازه نمیداد هواپیماها به فرودگاه برگردند و سوختگیری کنند.
شهید کشوری با صدای بلند فریاد میزد بچهها! بزنید، نترسید رژیم بعث عراق دارد سقوط میکند. در آن لحظات حساس، تمامی نیروهای عراقی به طرف ما میآمدند، ولی ما مثل سد در برابرشان ایستاده بودیم. در همان حال یکی از دوستانم به نام فیروز صمدزاده گفت مراقب باشید تعداد زیادی از میگهای عراق بالای سرتان پرواز میکنند.
پس از مدتی شهید کشوری را صدا کردیم و متوجه شدیم صدایش قطع شده است، هرچه او را صدا کردیم، جوابی نشنیدیم تا اینکه در انتهای مسیر دود غلیظی از محل سقوط او با هواپیما بلند شد. برگشتیم و نشستیم و متأسفانه با بدن سوخته شهید کشوری مواجه شدیم.»
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/