به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
در چهل و دومین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی، موسیقی سید محمد میرزمانی و صدای ناصر مسعودی رفتیم. مجموعهای تاریخی که قبل از پخش و ارائه آن به بینندگان تلویزیون در دهه شصت با اتفاقات و حاشیههای متعددی روبهرو شد، اما بی شک یکی از بهترین مجموعههای داستانی تلویزیون در حوزه تاریخ معاصر ایران است که توانست در یک بستر دراماتیک ماهرانه و بازی جمعی از بهترینهای تئاتر و سینمای ایران فضایی را پیش روی مخاطبان قرار دهد که خود را به عنوان یکی از بهترین و خاطره سازترین سریالها در حافظه دیداری و شنیداری بینندگان ثبت کند.
آنچه که در بستر گزارشهای رسانهای از این سریال منعکس شده، مجموعه «کوچک جنگلی» یکی از سریالهای تلویزیون در دهه شصت است که در ژانر تاریخی – سیاسی بخشی از حماسههای میرزا کوچک خان جنگلی و قیام جنگل را به تصویر میکشد. این سریال زمانی از جذابیتهای تصویری بیشتری برخوردار شد که تعدادی از بهترین و کارآمدترین بازیگران کشورمان که از تئاتر تجربههای ارزشمندی را اندوخته بودند به عنوان بازیگر در سریال حضور پیدا کرده و با اضافه شدن یک موسیقی دراماتیک و هوشمندانه از سید محمد میرزمانی و خوانندگی تیتراژ ناصر مسعودی که آن هم با حاشیههایی رو به رو شد، بستهای را به مخاطبان تحویل دادند که توانست جلوه زیبا و تماشاپسندی از یک واقعه و شخصیت تاریخی را به مردم ارائه دهد.
علیرضا مجلل در نقش کوچک جنگلی، مهدی هاشمی در نقش دکتر حشمت، عباس امیری در نقش حاج احمد کسمایی، فتحعلی اویسی در نقش مشهدی علی شاه، جهانگیر الماسی در نقش میرزا حسین کسمایی، داود رشیدی در نقش مستوفی الممالک، حسین محجوب در نقش صمصام السلطنه، هوشنگ توکلی در نقش وثوق الدوله، محمد مطیع در نقش احسان الله خوان، اسماعیل محرابی در نقش خالو قربان، حسین خانی بیک در نقش حسین خان آلیانی، صدرالدین حجازی در نقش میرزا شفیع، بهروز بقایی در نقش ماژور فن پاشن، جمشید گرگین در نقش یوزف، اکبر معززی در نقش میرزا اسماعیل جنگلی، عنایت شفیعی در نقش شیخ علی، صادق هاتفی در نقش کاپیتان نوفل، پروانه معصومی، فرخ لقا هوشمند و نعمتالله گرجی گروه اصلی بازیگران سریال را تشکیل میدادند.
پروژه ساخت «کوچک جنگلی» از سال ۱۳۶۳ آغاز و در سال ۱۳۶۶ پایان گرفت، پروژهای که طبق روایتهای مختلف پیش تولید آن توسط بهروز افخمی از مدیران آن زمان گروه فیلم و سریال شبکه یک سیما پایه گذاری، ولی بعد به ناصر تقوایی برای کارگردانی واگذار شد. گزینهای که در کنارش دیگر هنرمندان از جمله علی حاتمی و همایون شهنواز نیز برای کارگردانی سریال مد نظر مدیران بودند.
در این چارچوب ناصر تقوایی فیلم نامه سریال را با نگاهی به داستان «مردی از جنگل» احمد احرار نوشت، اما شرایط به گونهای دیگر رقم خورد و از زمانی که کارگردان نامدار، اما پروسواس سینما کارگردانی را آغاز کرد، اما و اگرهایی اتفاق افتاد و سرانجام کار به سمت و سویی هدایت کرد که پس از گذر حاشیهها این بهروز افخمی باشد که خود نویسندگی و کارگردانی اثر را به عهده بگیرد. شرایطی که در این چارچوب هم موجب خلق حاشیههای متعدد شد، اما در نهایت این بهروز افخمی بود که بالاخره قصه «کوچک جنگلی» را به سرانجام رساند و اثری را روی انتن شبکه یک برد که توانست با استقبال نسبی مخاطبان نیز روبهرو شود.
البته این سریال تنها دوره اول قیام میرزا کوچک خان را به تصویر میکشد؛ آن زمان که قیام و شکل گیری هیات اتحاد اسلام به تصویر کشیده شده و تا ورود نیروهای تیمور تاش به رشت و راهپیمایی طولانی جنگلیها به سمت شرق گیلان که منجر به تسلیم شدن حاج احمد کسمایی و اعدام دکتر حشمت شد ادامه پیدا میکند. جایی که سریال در همین نقطه تمام میشود.
اما طبیعتاً از قصه و حاشیه و، اما و اگرهای سریال «کوچک جنگلی» که پرداخت به آن نیازمند ساخت یک مستند چند قسمتی است، بگذریم، این موسیقی تیتراژ سریال به آهنگسازی سید محمد میرزمانی و خوانندگی ناصر مسعودی است که با آن تم گیلکی و نوای برآمده از تاریخ گیلان طعم تماشای یک سریال حماسی – تاریخی را شیرین کرده است.
آن چنان که این موسیقی همچون دیگر موسیقیهای سریالهای آن زمان به معنا و مفهوم مطلق کلمه یکی از مولفههای شناسایی اثری است که آمده بود تا در تاریخ جا خوش کند و در ذهن مردم به عنوان یک خاطره ثبت شود.
آن هنگام که خواننده با آن صدای مخملین و استادانهاش ترانه را آغاز میکند که: «چقد جنگلَ خوسی، ملت وَ سی، خسته نُبُستی، میجان جانانا، تَرا گَمَه میرزا کوچک خانا خدا دانه که من، نتانم خفتن، از ترس دشمن، میدل آویزانا، ترا گمه میرزا کوچک خانا، چِرِ ه زوتر نایی، تندتر نایی، تنها بنایی، گیلان ویرانا، ترا گمه میرزا کوچک خانا اَمه رشتی جَغَلان،ای سیم تی فرمان، کُنیم اَمی جان، تی پا جیر قربانا، ترا گمه میرزا کوچک خانا»
ترانهای برای میرزای گیلان عزیز که در یک ترسیم عاشقانه و عارفانه از مرد حماسههای گیلان از او میپرسد: «چقدر در جنگل میخوابی به خاطر مردم؟ خسته نشدیای جان جانانم؟ با توأم، میرزا کوچک خان! خدا میداند که من از ترس دشمن خواب نمیتوانم، دل آویزان و نگرانم، با توأم، میرزا کوچک خان! چرا زودتر نمیآیی؟ تندتر نمیآیی؟ گیلان ویران را تنها گذاشتهای، با توأم میرزا کوچک خان! ما بچههای رشت، به فرمان توایم، جانمان را به پایت قربان میکنیم، با توأم میرزا کوچک خان؟»
و این چنین شد که یک قطعه موسیقی گیلگی در قالب یک موسیقی تیتراژ از سریالی جاودانه آنچنان وِرد زبان مردم ایران شد که با موسیقی فروتنانه و هنرمندانه سید محمد میرزمانی تبدیل به خاطرهای ملی برای ثبت در موزه ملی خاطرات مردم ایران شد. قطعهای در مایه دشتی با نوایی پرسوز و دلبرانه که در یک بسته موسیقایی معرف معتبری برای معرفی فرهنگ بومی سرزمینی شد که مردمان و زیباییهایش در یک ملودی به ایرانیان معرفی میشوند.
موسیقیای که در ابتدا توسط تورج زاهدی خوانده شد، اما بعداً از ناصر مسعودی خواستند که او به جای زاهدی خواننده موسیقی تیتراژی باشد که نام سریال کوچک جنگلی و حتی خود میرزا کوچک خوان را با آن پیوندی ناگسستنی دارد و مانده است به یادگار.
ناصر مسعودی که خیلیها از او به نام «بلبل گیلان» یاد میکنند، مدتها پیش بود که در گفتگو با یکی از رسانهها درباره نحوه حضورش در سریال کوچک جنگلی بعد از ماجرای حضور تورج زاهدی در این مجموعه توضیح داده بود: وقتی سریال پخش شد، جمعی از بزرگان گیلان از جمله آقای سرتیپپور (ترانه سرا، نویسنده، هنرمند و سیاستمدار گیلانی) و آقای تدین اعتراض کرده بودند که چرا این قطعه را باید خوانندهای بخواند که اهل گیلان نیست. ایشان بسیار برای من قابل احترام بود از سوی دیگر آقای بهروز افخمی، کارگردان سریال کوچک جنگلی و آقای محمد میرزمانی، آهنگساز سریال به منزل من آمدند و گفتند که خواننده گیلک نیست و شما باید تیتراژ این سریال را بخوانی. من آقای زاهدی را نمیشناختم، هنوز هم نمیشناسم فقط اخیراً یک بار تلفنی با هم صحبت کردیم. […]من به احترام این افراد قبول کردم و به آقای میرزمانی گفتم با این آهنگ آشنا هستم، چون وقتی کودک بودم مادرم آن را زمزمه میکرد.
این خواننده نامدار و پیشکسوت موسیقی گیلان که سوابق بسیار درخشانی در حوزههای مختلف موسیقایی داشته، در این گفتگو بود که ضمن تاکید بر اینکه آهنگسازی قطعه همانی بوده که محمد میرزمانی برای تورج زاهدی ساخته، اظهار کرده بود: آهنگسازی همانی بود که آقای میرزمانی قبلاً ساخته بود و فقط صدای من جایگزین صدای آقای زاهدی شد. موسیقی قبلاً اجرا و ضبط شده بود و من فقط یک بار دیگر آن را خواندم و صدای مرا گذاشتند روی آن.
وی درباره پیشینه ترانه هم گفته است: یادم میآید که این ترانه را مادرم زمزمه میکرد. پس میتوان چنین برداشت کرد که اثر مربوط به فرهنگ بومی منطقه گیلان است. به هر ترتیب زمانی که بچه بودم و مادرم داستان میرزا را برای ما تعریف میکرد، این ترانه را هم میخواند. او خودش هم این ترانه را از مادرش و دیگران شنیده بود. کسی نمیداند شاعرش کیست. البته درباره اینکه چطور آقای میرزمانی آن را پیدا کرد، از خودش سوال کردم. او توضیح داد خانم فرخلقا هوشمند که از هنرمندان خوب گیلان و متولد رشت بوده، آن را برای بهروز افخمی خوانده بود، آقای افخمی هم آن را به آقای میرزمانی منتقل کرد و قرار شد بر اساس همین ترانه محلی، تیتراژ سریال را بسازند.
مسعودی با بیان اینکه همه گیلانیها به نوعی این ترانه را میشناسند در بخش دیگری از این گفتگو بود که به موضوع جالبی اشاره کرده و میگوید: تا آنجا که میدانم پدر خانم هوشمند جزو جنگلیها بوده. این ترانه مثل خیلی از کارهای فولکلور سینه به سینه میگشت و از نسلی به نسلهای بعد منتقل میشد تا سال ۱۳۴۴ که کتاب «سردار جنگل» ابراهیم فخرایی منتشر شد. البته ملودی هم همین بوده که آقای میرزمانی آن را به درستی آهنگسازی کرده است.
این خواننده برجسته موسیقی گیلان که آثارش میتواند در مطالب رسانهای متعدد از زوایای متعددی نیز مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد در توضیح این نکته که اطلاعی درباره دیگر ترانههای ساخته شده درباره میرزا کوچک خان ندارد، به این نکته اشاره میکند که احتمالاً درباره میرزا کوچکخان اشعار دیگری هم سروده میشد، اما بیشتر بچههای گیلان همین اثر را بیشتر از دیگر آثار بلد بودند و آن را از حفظ میکردند.
این هنرمند پیشکسوت درباره دلایل ماندگار این موسیقی تیتراژ و برخی حاشیههای دیگر از جمله وارد کردن صدای تورج زاهدی در نسخه صوتی اثر هم گفته بود: من احساس بسیار خوبی در این باره دارم، چون این کاری بود که باید اجرا و باید در تاریخ و فرهنگ ما ماندگار میشد. البته اجرای آقای زاهدی که به لحاظ لهجه هم کاملاً درست نبود، هنوز روی تیتراژ سریال هست. من در این باره اعتراضی ندارم و حتی وقتی کاست این سریال را آقای میرزمانی به من داد، انتهای سریال هنوز صدای آقای زاهدی بود. به آقای میرزمانی گفتم، ولی به من گفت آقای زاهدی از شرکت پخشکننده سریال خواسته بود که صدای او هم باشد.
به هر حال صدای ناصر مسعودی یکی از ماناترین و معتبرترین آواها و نواهای موسیقایی مرتبط با منطقه گیلان است که خواسته یا ناخواسته، اتفاقی یا غیراتفاقی به درستترین شکل ممکن روی موسیقی تیتراژ سریال نشسته و خود را به عنوان یکی از معتبرترین و بهترین آثار موسیقایی مرتبط با موسیقی تیتراژ مجموعههای تلویزیونی سیما در دهه گذشته معرفی کرده است، موسیقی دارای اعتبار که با اتکا فرهنگ موسیقایی منطقه گیلان نشان داد که ظرفیتهای نهفته در موسیقی اقوام ایران چه اعتبار و جایگاه مهمی دارد.
منبع: مهر
انتهای پیام/