به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، اگر به شما ماموریت بدهند تا اشخاصی را برای کاری برگزینید، چه معیارهایی را برای گزینش در نظر میگیرید؟ شاید بیشتر مردم در گزینش، معیار خویشاوندی و دوستی و مانند آن را در نظر گیرند. اما با چنین روشی به کاری که از سوی اشخاص صورت میگیرد، لطمه وارد نمیشود؟ و آیا اهداف گزینش از این طریق تامین میگردد؟
هر کسی معیارهایی را برای انتخاب دارد که میتواند این معیارها در چارچوبهای شناختی، عاطفی، دینی و مانند آن قرار گیرد، چنانکه معیارهای هر کسی، گاه آشکار و گاه پنهان است.
اما پرسش این مطلب این است که خداوند چه معیارهایی را در گزینش و انتخاب خود به کار میگیرد؟ نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآنی برخی از معیارهای الهی را در گزینشها بیان کرده است. این معیارها میتواند الگویی برای انتخابها و گزینشهای مردم باشد.
گزینش، نیازی اجتماعی
شاید این واژه برای کسانی که دوره نخست انقلاب اسلامی را درک کردهاند، عبارتی ناخوشایند جلوه کند؛ زیرا به سبب فقدان ملاکها و معیارهای واقعی و درست و یا عدم آگاهی افراد نسبت به آنها و یا عدم اجرای درست و صحیح قوانین مرتبط با آنها، بسیاری مزه تلخ گزینش را چشیده باشند؛ ولی گزینش مسئله دیروز و امروز و فردای بشر است؛ زیرا انسانها حتی در مسئله تولیدات کشاورزی نیز نیازمند توجه به معیارهای گزینش هستند تا گندم مرغوب و مطلوب را از نامرغوب آن تشخیص دهند؛ چرا که افزایش میزان محصول و کیفیت آن، توجه به معیارهای گزینشی است. هر میوه و محصول کشاورزی و دامی بر اساس گزینشها، کشت و تکثیر و تولید میشود و هر کشاورز و دامداری معیارهایی در اختیار دارد تا این گونه بتواند محصول بهتر و بیشتر داشته باشد.
در حوزه ارتباطات و رفتارهای اجتماعی نقش گزینش پررنگتر و با اهمیتتر میشود، زیرا انسان باید معیارهای درست و صحیحی در اختیار داشته باشد تا شریک زندگی خود را برگزیند و یا با افراد و اشخاصی به عنوان دوستان ارتباط برقرار کند.
در حوزههای پیچیدهتر و مهمتر، چون حوزه عمل اجتماعی و سیاسی، گزینش از چنان اهمیت و ارزشی برخوردار است که هیچ کسی بسادگی از کنار آن نمیگذرد؛ زیرا تاثیرات این حوزهها فراگیرتر و با اهمیتتر است، به گونهای که حتی زندگی فردی و خصوصی اشخاص را نیز تحت تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم خود قرار میدهد.
بنابراین، مسئله گزینش دارای اهمیت بسیاری است و انسان و جامعه انسانی بدان نیاز شدیدی دارد. همین نیاز شدید است که مسئله را پیچیده و دشوار و راههای کاربردهای نادرست را هموار ساخته است؛ زیرا هر چیزی با ارزشتر و نادرتر باشد، توجهات بیشتری را به خود جلب میکند و راههای سوءاستفاده را فراهمتر میسازد. این گونه است که جنسهای تقلبی و بدلیجات در اشیاء و چیزهای کم و نادر بیشتر میشود و هر چیزی که ارزش و اهمیت بیشتری یافت، بیشتر مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
به عنوان نمونه، دین از جایگاه مهمی در زندگی بشر برخوردار میباشد، همین جایگاه مهم و با اهمیت است که زمینه سوءاستفاده از دین را بیشتر فراهم میآورد و مدعیان دروغین دین و دینداری بیشتر میشوند تا بتوانند به اهداف پلید و زشت خویش دست یابند.
از نظر قرآن هیچ چیز را نمیتوان در جایگاه رفیع دین قرار داد؛ زیرا سعادت و شقاوت ابدی بشر وابسته به دین است. از این رو خداوند در انتخاب پیامبرانی که دین و هدایت را به مردمان عرضه میدارند، سختگیریهای بسیاری را اعمال کرده است؛ به گونهای که نمیتوان گزینشی سختتر از گزینش پیامبران را در عالم هستی یافت.
شرایطی که خداوند برای پیامبران و دستیابی به این مقام، مشخص کرده است، بسیار سخت و حتی دور از دسترس انسانهاست؛ از این روست که بخشی از شرایط را به طور استثنایی در این انسانهای برگزیده قرار داده است تا بتوانند به این مهم اقدام کنند. به این معنا که خداوند پس از گزینش ابتدایی و تحقق شرایط آغازین، در ایشان ویژگیهایی خاص قرار داده است تا به این مهم یعنی پیامبری بپردازند. از جمله این ویژگیها عصمت خاص پیامبران است که از سوی خداوند در این دسته از انسانها قرار داده شده است. در برخی از آیات قرآن از ویژگی عصمت به عنوان «برهان من ربه» تعبیر شده است.
به هر حال، پیامبران که دارای شرایط ابتدایی بودند پس از انتخاب و گزینش، از سوی خداوند خلوص یافته و در مقام «مخلصین» به فتح لام درآمدند تا بتوانند ماموریت مهم هدایت الهی را به عهده گیرند.
اگر بخواهیم مثالی در این زمینه داشته باشیم، امر پیامبران همانند گزینشهای المپیادهای بینالمللی است که دانشآموزان دارای شرایط، در مرحله مقدماتی و ابتدایی انتخاب شده و سپس دورههای خاصی را میگذرانند تا بتوانند در المپیادهای بینالمللی و جهانی به عنوان نمایندگان دانشآموزان ایرانی شرکت کنند. این دورهها که با استادان مجرب و کلاسهای مجهز برگزار میشود، از اختصاصات دانشآموزان المپیادی است که پس از گزینش، این دورههای ویژه را میگذرانند. همین مسئله درباره پیامبران نیز صادق است و آنان پس از گزینش ابتدایی دورههای خاصی را دارند و ویژگیهای دیگری را به فضل و عنایت الهی کسب میکنند تا شایسته پیامبری و هدایتگری باشند.
به هر حال، گزینش نیاز اساسی بشر است و این نیاز در برخی حوزهها تشدید میشود و بایسته است تا به شکلی سختگیرانهتر به آن پرداخته شود.
تفاوت معیارها در گزینش
اگر از ما بخواهند تا معیارهای گزینشی خود را در هر زمینهای بیان کنیم، تفاوتهای جدی میان این معیارها میتوانیم بیابیم؛ زیرا میزان شناخت انسان، بینشها، نگرشها، عواطف و مانند آن تاثیرات مستقیم یاغیر مستقیم در معیارهای هر فرد دارد؛ چنانکه معیارهای انسان نسبت به هر چیزی یا کاری یا شخصی متفاوت است. از این رو، نمیتوان معیارهای واحدی برای همه کارها یا امور بیان کرد.
اگر کسی بخواهد کشت و محصول خوبی داشته باشد، معیارهای وی نسبت به آن با معیارهایی که برای انتخاب همسر یا دوست در نظر میگیرد، بسیار متفاوت است.
در حوزه عمل اجتماعی، معیارهای انتخاب دوست با همسر یا همکار متفاوت است. بنابراین، بیان معیارهای یگانه دور از دسترس میباشد. با این همه میتوان معیارهایی را شناسایی کرد که بتواند به عنوان معیارهای الگو مطرح شوند و از یک عمومیت و کلیت برخوردار باشند.
معیارهای گزینش خداوند
در انتخاب اشخاص برای کارهای کوچک و بزرگ باید به اموری توجه داشت که از آن به عنوان معیارهای اساسی در هر کاری یاد میشود. شاید مهمترین معیارهای گزینش براساس آیات قرآن امور زیر باشند:
۱. اطاعت و تسلیم محض: از مهمترین معیارهایی که قرآن برای گزینش الهی بیان میکند، اطاعت و تسلیم محض است. این اطاعت میبایست خاضعانه و از روی عواطف و احساسات همراه با دانش و شناخت باشد. (بقره، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱ و نیز نحل، آیات ۱۲۰ و ۱۲۱)
کسی که برای کاری انتخاب میشود باید مطیع و تسلیم محض نسبت به کارفرما در محدوده کار باشد. بنابراین، اصل تسلیم بودن یکی از مهمترین معیارهای گزینشی است. کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند، نمیتوانند کاری به درستی انجام دهند.
البته ناگفته نماند که اطاعت و تسلیمپذیری در چارچوب معیارهای عقلانی، اخلاقی و شرعی میباشد. از این رو امام علی (ع) فرموده: «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق، اطاعت مخلوق در معصیت خالق روا نیست. (نهجالبلاغه، حکمت ۱۶۵) محدوده معصیت خالق نیست.» پس اگر در چارچوب معیارهای پیشین اگر فرمانی صادر شد، کارگر میبایست اطاعت محض داشته باشد. بنابراین، در انتخاب و گزینش افراد برای هر کاری میبایست به این مساله توجه شود که شخص مطیع و تسلیم محض باشد و در چارچوب کاری که به وی محول شده عمل کند.
۲. علم و دانش: شخصی که برای کاری انتخاب میشود لازم است نسبت به کار خود دانش کافی را داشته باشد؛ بنابراین انتخاب کسانی که در کاری از علم و دانش کافی برخوردار نمیباشند، نادرست و غلط است. البته دانش میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، مراد از دانش، علم و آگاهی نظری یا عملی است. بنابراین، اگر شخص به تجربه نسبت به کاری از آگاهی کافی و لازم برخوردار میباشد، شایسته انتخاب و گزینش است.
با نگاهی به گزارشهای قرآنی نسبت به چگونگی انتخاب و گزینش افراد برای اموری، چون مدیریت و رهبری جامعه و یا مدیریت اقتصادی، میتوان به ارزش و جایگاه این معیار پی برد. خداوند در آیه ۲۴۷ سوره بقره، ملاک برگزیدگی طالوت را توانایی عملی و دانایی او بر میشمارد و در آیه ۵۵ سوره یوسف این ویژگی را در حضرت یوسف (ع) عامل قدرتیابی در دولت مصر برمیشمارد.
۳. امانتدار و حافظ منافع: از دیگر ملاکهای گزینشی امانتداری است. کسانی که نسبت به کار خود امین هستند و خیانت نمیورزند، شایستگی انتخاب برای کارهای خرد و درشت را دارند؛ زیرا اگر نتوان به کسی اعتماد کرد و کاری را به وی سپرد نمیتوان امید موفقیت در کار را داشت. امانتداری از اصول عقلانی و ارزشهای انسانی است که دین و شریعت نیز آن را تایید و امضا کرده است.
همسر موسی (ع) و دختر شعیب (ع) در علت انتخاب و گزینش حضرت موسی (ع) برای چوپانی و کارگری، به امانتداری وی اشاره میکند و آن را به عنوان معیار اصلی در گزینش کارگر بر میشمارد. (قصص، آیه ۲۶) همین مساله را نیز حضرت یوسف (ع) به عنوان یکی از معیارهای اصلی مطرح کرده و میفرماید که قرار دادن وی به عنوان مدیریت اقتصادی جامعه مصر از آن روست که وی انسانی امین و حافظ منافع است. (یوسف، آیه ۵۵) البته میتوان گفت که حافظ منافع شاید معیار دیگر باشد؛ زیرا هر امینی نمیتواند حافظ منافع باشد؛ چرا که حافظ منافع میبایست دارای درک و شعوری فراتر از خلق و منش امانتداری باشد. بسا کسانی که امین هستند، ولی نمیتوانند حافظ منافع شخص باشند؛ بنابراین میتوان امانت و حافظ منافع بودن را به عنوان دو معیار گزینشی جداگانه دانست.
۴. توانایی و قدرت: شخصی که برای کاری انتخاب میشود باید نسبت به انجام آن کار توانا باشد. مفهوم توانایی نسبت به هر کاری متفاوت است؛ بنابراین انسانهای بیمار و ناتوان نباید گزینش شوند؛ زیرا ناتوانی جسمی آنها، روان و روحشان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
از آنجا که جسم و روح در یکدیگر تاثیر میگذارند و روان آدمی به گونهای است که متاثر از بدن میباشد، لازم است به مساله قدرت و قوت بدنی به عنوان یک عامل اصلی در گزینش افراد برای کارها مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. قدرت بدنی، این امکان را به شخص میدهد تا بتواند روانی سالم داشته باشد و از فکر و اندیشه خویش به خوبی بهره گیرد. تن رنجور.روان را نیز رنجور و بیمار میسازد و یکی از علل و عوامل بیماریهای روانی، چون افسردگی در رنجوری تن نهفته است.
بنابراین، براساس آیاتی از جمله ۲۴۷ سوره بقره و ۲۶ سوره قصص باید به قدرت و قوت بدنی به عنوان یک معیار ارزشی مهم در گزینش کارگزاران توجه کرد.
۵. سلامت شخصیت: از نظر اسلام، کسانی که دارای ایمان هستند، انسانهای سالم و متعادل میباشند. کسانی که از توحید گریزان و به کفر و نفاق گرایش دارند، انسانهای بیمار و رنجور فکری هستند که قدرت تشخیص حق از باطل و درست از نادرست را ندارند و، چون قوا و ابزارهای معرفتی و شناختی آنان بیمار و ناتوان است، قدرت تحلیل و تبیین حقایق را نداشته و نمیتوانند به درستی کارها را بشناسند و عمل کنند.
از اینجاست که مهمترین معیار در گزینش کارگزاران در هر رده و سطحی، توحید و یکتاپرستی مطرح میشود؛ زیرا بینش و نگرش درست، نشانگر سلامت شخصیت آدمی است؛ چنانکه کفر و نفاق بیانگر عدم تعادل شخصیت و بیماری دل و عاطفه اشخاص میباشد؛ بنابراین کسانی که بیماردل هستند نمیتوانند مسائل را به درستی تشخیص داده و تبیین درست و توصیههای راستین در مساله داشته باشند. این دسته افراد به جای اینکه کاری را به تمام و کمال برساند آفت کارمیشوند.
این معیار تنها در امور مهم و اساسی، چون پیامبری و مدیریت و رهبری جامعه و امامت آن (نحل، آیات ۱۲۰ و ۱۲۱) مطرح نیست بلکه، حتی در کارهای کوچک و ریز هم نمیتوان کارها را به افرادی سپرد که از سلامت شخصیت برخوردار نمیباشند، زیرا بیماری شخصیت و عدم تعادل آن، آثار سوئی بر عملکرد این افراد به جا میگذارد.
منبع:کیهان
انتهای پیام/
مسلما نه همه آنها این شرایط را داشته اند و نه اگر داشته اند بعداً آن شرایط اولیه را حفظ کرده اند.پس چرا از مسیولیت برکنار نشده اند و حتی رشد هم یافته اند و کماکان هم مسیولیت دارند آن هم کسانی که حتی هیچ عملکرد درستی نداشته اند!!