به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از سیاستهای مهم استعمار در ایران که توسط پهلویها اجرایی شد، تلاش برای دینزدایی و گسترش فساد و بیبندوباری در میان جوانان بود. در آن مقطع مجریان سیاستهای استعمار غربی در ایران، برای پیشبرد این هدف، «مجلات» را به عنوان ابزاری بسیار مهم، برای گسترش بیبندوباری در کشورمان تشخیص داده بودند. بر همین اساس هم، در فاصله پس از کودتای ۲۸ مرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی، میزان قابل توجهی از مجلات، که مخاطب عمده آنها جوانان و زنان بودند، منتشر میشد.
مجلاتی که در آنها سبک زندگی غربی، در قالب چاپ عکس و زندگینامه هنرپیشههای هالیوودی، انتشار مصاحبهها و حواشی مربوط به زندگی خوانندگان و هنرپیشههای ایرانی، داستانهای دنبالهدار و عمدتاً غیراخلاقی و تبلیغ لوازم مصرفی تجملی و... ترویج میشد. اقدامی که به نیت دینزدایی و ترویج تفکرات اباحهگرایانه، در میان جوانان و زنان ایران انجام میشد. در این مقال نگاهی مختصر داریم به مشخصات و محتوای این نوع مجلات. امید آنکه تاریخپژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
مجلات حامی سلطنت پهلوی دوم
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوره پهلوی دوم، مطبوعات زیادی در سطح کشور منتشر و توزیع میشد، اما رشد اصلی مطبوعات (به لحاظ کمّی)، به بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش. مربوط میشود، زیرا در دوران ملی شدن صنعت نفت، مطبوعات که از آزادی زیادی در نشر عقاید و دیدگاههای صاحبان و گردانندگان خود برخوردار شده بودند، توانستند نظر بسیاری از مردم را به سوی خود جلب کنند. این گرایش و توجه به مطالب روزنامهها و مجلات، رژیم پهلوی را بر آن داشت تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد، حمایت از انتشار مطبوعات موافق سیاستهای حکومت را در اولویت برنامههای فرهنگی کشور قرار دهد. (۱) به هر حال مدتی بعد از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش. ناگهان تعداد زیادی مجله با رویکرد حمایت از حکومت محمدرضا پهلوی و سیاستهای او، انتشار خود را آغاز کردند. مجلاتی که به صورت رنگی چاپ میشدند و بعد از مدتی، چاپ عکسهای خلاف اخلاق و عفت عمومی را در دستور کار خود قرار دادند تا جایی که به قول زندهیاد جلال آلاحمد، دور در سالهای بعد کودتای ۲۸ مرداد، دورِ «رنگیننامهها» شد. (۲) برخی از این دست مطبوعات در آن دوره، به قرار ذیل است:
خواندنیها
علیاصغر امیرانی فعالیت مطبوعاتی خود را در دوران رضاشاه و با نویسندگی برای دو روزنامه «اطلاعات» و «نسیم صبا» آغاز کرد. او امتیاز مجله «خواندنیها» را در سال ۱۳۱۹ ش. گرفت و از شهریور همان سال هم، انتشار این مجله را آغاز کرد. شروع پیشرفت امیرانی در فضای مطبوعاتی کشور، اما برمیگشت به بعد از کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت محمدرضا پهلوی به سلطنت، زیرا امیرانی بعد از کودتا، خود را فدایی سلطنت نامید و ادعا کرد در دوران نخستوزیری دکتر مصدق، به خاطر دفاع از سلطنت، قرار بوده اعدام شود! اما با انجام کودتا، خطر از بیخ گوشش گذشته! (۳)
امیرانی در طول سالهای فعالیت مطبوعاتی خود، تقریباً با تمام مجلات و نشریات همدوره خود به دشمنی پرداخت و هرچند شماره یکبار، فحشنامهای علیه آنها به چاپ میرساند! دلیل این وضعیت هم این بود که امیرانی در مجله خواندنیها از مطالب تولیدی استفاده نمیکرد و از مطالب و مقالات سایر نشریات در مجله خود بهره میبرد. برای همین سایر مطبوعاتیها امیرانی را به غیر از لقب «سارق الجراید»، به لقب «چاقوکش قلمی» هم مفتخر کرده بودند! به هر حال مجله خواندنیها مانند عمده مجلات اجتماعی آن دوره، مملو از مطالب غیراخلاقی و مستهجن بود، اما با این تفاوت که بسیاری از مطالب آن، از سایر مجلات دزدیده شده بود! (۴)
امید ایران
یکی از باسابقهترین مجلات حامی سلطنت محمدرضا پهلوی، مجله «امید ایران» نام داشت. «علیاکبر صفیپور» مدیرمسئول مجله امید ایران، فعالیت مطبوعاتی خود را از سال ۱۳۲۲ ش. به عنوان نویسنده در مجله خواندنیها آغاز کرد. بعد از حدود ۱۰ سال نویسندگی در خواندنیها، علیاصغر امیرانی صاحب امتیاز و مدیرمسئول خواندنیها، صفیپور را به سردبیری خواندنیها منصوب کرد، اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد و در جهت سیاستهای رژیم پهلوی برای گسترش و حمایت از مطبوعات طرفدار محمدرضاشاه، صفینژاد با کمک امیرانی امتیاز انتشار مجله امید ایران را در سال ۱۳۳۳ ش. گرفت، اما بعد از آن و در سال ۱۳۳۴ ش. وقتی صفیپور توانست مجوزهای لازم را برای انتشار مستقل هفتهنامه امید ایران از وزارتخانه فرهنگ و هنر کسب کند، انتشار مستقل این مجله به صاحب امتیازی و سردبیری وی، آغاز شد.
بر اساس اسناد ساواک، صفیپور در سال ۱۳۴۶ ش. به صورت رسمی به عضویت انجمن فراماسونریِ جمعیتِ برادران جهانی درآمده است. (۵) البته گفتنی است که در آن زمان، یکی از اصلیترین مشغلههای صفیپور، ساختمانسازی و معاملات زمین بود و به قول علی بهزادی- مدیر مجله سپید و سیاه- «علیاکبر صفیپور با همکاری یک شرکت سرمایهدار به کار رایج آن زمان، یعنی خریدن زمین و ساخت و ساز پرداخت». (۶) مجله امید ایران بعد از مجله تهران مصور، از مجلات مبتذلی محسوب میشد که با چاپ عکسهای نیمهبرهنه زنان و چاپ داستانهای غیراخلاقی، به دنبال بالا بردن تیراژ خود بود. این روند گاهی آنقدر شدت میگرفت که ساواک به صفینژاد به خاطر چاپ عکسهای خلاف عفت عمومی، اخطار میداد. (۷) البته قاعدتاً این اخطار، به این دلیل نبود که ساواک اهمیتی به گسترش اخلاقیات در جامعه میداد، بلکه به این علت بود که چاپ آن عکسها، باعث ایجاد بحران و موجب شعلهور شدن اعتراضات مردم ضدّ رژیم پهلوی میشد و ساواک این مسئله را خلاف مصالح رژیم پهلوی میدانست.
سپید و سیاه
دکتر «علی بهزادی» مدیر هفتهنامه «سپید و سیاه»، برادرزاده و داماد عیسی بهزادی از اعضای اصلی لژ ماسونی همایون بود. این لژ در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت، تشکیل شد و مصوباتی مبنی بر حمایت از راهاندازی مجلات همسو با تفکر فراماسونری داشت. بر اساس همین مصوبات هم، علی بهزادی در سال ۱۳۳۱ ش. مجوز انتشار مجلهای را با عنوان «سپید و سیاه» دریافت کرد. اولین شماره مجله در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۳۲ ش. یعنی ۱۰ روز قبل از کودتای ۲۸ مرداد منتشر شد. عکس جلد شماره اول، پرترهای از دکتر مصدق بود و طرح جلد شماره دوم مجله هم که در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ ش. منتشر شد در طرفداری از ملی شدن صنعت نفت بود، اما بعد از کودتا این مجله مانند بسیاری از روزنامهها و مجلات، تعطیل شد.
البته نکته عجیب در آن زمان این بود که همه مدیران مجلات طرفدار ملی شدن صنعت نفت، بعد از کودتا دستگیر و زندانی شدند، اما علی بهزادی دستگیر نشد و عجیبتر آنکه بر اساس خاطرات خودش، اندکی بعد به مراسم سلام شاهانه دعوت شده و به همراه مسعودی- مدیر روزنامه اطلاعات- در این مراسم شرکت کرد. (۸) مجله سپید و سیاه، مجلهای زرد و مبتذل بود. بیشتر مطالب آن به مسائل و زندگی خصوصی هنرپیشهها و خوانندههای ایرانی و خارجی و روابط آنها اختصاص داشت و یکی از اصلیترین مجریان سیاست دینزدایی از ذهن جوانان ایرانزمین، محسوب میشد. (۹)
تهران مصور
یکی دیگر از رنگیننامههای آن دوره، مجله «تهران مصور» بود. انتشار این مجله، به سالها قبل از کودتای ۲۸ مرداد برمیگشت، ولی پس از کودتا، دقیقاً به یک رنگیننامه واقعی تبدیل شد! در واقع تاریخ انتشار هفتهنامه تهران مصور را میتوان به چهار دوره زمانی تقسیم کرد. دوره اول به صاحب امتیازی عباس نعمت، از ۱۳۰۸ تا ۱۳۲۰ ش. در این دوره عمده مطالب، مقالات اجتماعی و تاریخی و در درجه بعد، مطالب فکاهی و داستان بود.
غنای مطالب مجله در این دوره، از کیفیت نسبتاً خوبی برخوردار بود. دوره دوم انتشار تهران مصور به صاحب امتیازی احمد دهقان از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۹ ش. اختصاص داشت و با قتل احمد دهقان در دفتر کارش، پایان یافت. مشی مطالب این دوره، بر مخالفت با حزب توده و مخالفت با تفکر چپ و شوروی استوار بود و به همین دلیل هم، از سوی مردم مورد استقبال قرار میگرفت. دور سوم انتشار تهران مصور به صاحب امتیازی عبدالله والا، از سال ۱۳۳۰ ش. آغاز شد و تا سال ۱۳۵۳ ش. ادامه داشت. در نهایت، دوره چهارم انتشار تهران مصور، به دو سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ برمیگردد که در آن مجله با صاحب امتیازی عبدالله والا و سردبیری مسعود بهنود منتشر میشد. در این دوره رویکرد مجله، ضدیت با انقلاب اسلامی و طرفدار گروه مارکسیستی بود!
اما در دوره سوم، عبدالله والا با عوض کردن کامل خط مشی مجله و محتوای آن، اقدام به انتشار یک مجله مبتذل کرد! حتی میتوان گفت مجله تهران مصورِ عبدالله والا، پیشگام نشر عکسهای غیراخلاقی در مطبوعات دوران پهلوی بود. مهندس والا روابط نزدیکی با دربار و ساواک داشت و حتی بعد از تشکیل رسمی کشور جعلی اسرائیل، برای قبحشکنی رابطه ایران با اسرائیل، اسمائیل رائین خبرنگار ویژه مجله را به همراه گروهی از نویسندگان و مطبوعاتیهای وابسته به دربار پهلوی به اسرائیل فرستاد. (۱۰) البته پس از آن، روابط مدیر مجله تهران مصور با رژیم صهیونیستی، آنچنان علنی شد و بالا گرفت که عبدالله والا با وقاحت تمام در بالای صفحه جلد تهران مصور و در هر شماره، علامت ستاره داوود را چاپ میکرد.
این اقدام والا تا حدی علنی بود که باعث شد حتی ساواک آن را ضدامنیتی تلقی کند! ساواک خارج از کشور در گزارشی اعلام میکند: «روی جلد مجله تهران مصور، ستاره ششپر و آرم مخصوص صهیونیسم درج شده است و این موضوع، توجه محافل ضدیهود را به خود جلب کرده و ممکن است اقدامات تبلیغی علیه ایران، به عمل آید و ضرورت دارد هر چه سریعتر، این موضوع اصلاح شود.» (۱۱)
زن روز
انتشار مجله «زن روز» که یکی از مجلات زیرمجموعه مؤسسه فرهنگی- مطبوعاتی کیهان بود، از تاریخ ۸ اسفند ۱۳۴۳ ش. آغاز شد. مدیر مسئول و سردبیر آن، مجید دوامی بود که از ابتدای شروع انتشار زن روز تا مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت اداره و سردبیری آن را برعهده داشت.
یکی از اصلیترین اهداف گردانندگان مجله زن، روز ارائه الگویی خاص به دختران ایران بود تا بر اساس آن اهداف مورد نظر حکومت پهلوی درباره ترویج فرهنگ غربی و سکولار برآورده شود. به همین دلیل از شماره یک این مجله، طرح «انتخاب دختر بهار» و بعدها «انتخاب دختر شایسته»، در دستور کار آن قرار گرفت که این طرح به مدت ۱۴ سال اجرا شد. جالب است که در سالهای ابتدایی اجرای این طرح، ملاکهای انتخاب بیشتر بر اساس تواناییهای هنری، ذهنی و هوشی، قوای جسمانی و سپس زیبایی بود یعنی ملاکهایی که یک زن و دختر موفق باید در نظام تفکری لیبرالیسم داشته باشند.
ملاکهایی که در آن، خبری از اصل بودن عفت، پاکدامنی و تأکید بر نقش همسری و مادری نبود! به طوری که مجید دوامی در آستانه سومین سال برگزیدن دختر شایسته، در سرمقاله شماره ۱۱۳ نوشت: «مجله زن روز مدت دو سال است که زیر عنوان برنامه انتخاب دختر شایسته ایران، اینهمه وقت و انرژی صرف میکند و اجرای چنین برنامهای را به عهده گرفته است. در یک جمله بگویم مقصود اصلی مجله زن روز از اجرای این برنامه، مشارکت در نهضتی است که در این ایام، برای بیداری فکر زن ایرانی در کشور کهنسال ما آغاز شده است...». (۱۲) با شروع دهه ۵۰ شمسی و با فعالیت رسانهها برای هرچه بیشتر غربی کردن جامعه، مطبوعات و از جمله مجله زن روز، قدم به قدم به سوی سطحی شدن و ابتذال پیش رفت! به طوری که در بیشتر صفحات این مجله، تصاویر برهنه زنان و طرحهای مبتذل و انبوهی از مطالب ترجمهای به چشم میخورد و در مقابل ملاکهای انتخاب دختر شایسته هم، بیشتر به سوی ملاکهای جسمانی و زیبایی ظاهری و جنسی پیش رفت! (۱۳)
در طول سالهای مبارزه مردم ایران علیه رژیم پهلوی، بارها عملکرد و جهتگیری مجله زن روز، مورد اعتراض متدینین و به ویژه بدنه روحانیت قرار گرفت که جدیترین آن بر سر دفاع همهجانبه زن روز، از «لایحه حمایت از خانواده» بود. لایحهای که در آن، بر غربیسازی حقوق زن در قانون اساسی، تأکید شده بود و مطرحکنندگان آن درصدد حذف حقوق و قوانین اسلامی، همچون قوانین شرعی مربوط به طلاق بودند.
با مطرح شدن این لایحه برای تصویب در مجلس شورای ملی در فروردین ۱۳۴۶ ش. اعتراضها بیشتر شد. البته جالب است که از همان اواخر سال ۱۳۴۵ ش. تا پاییز ۱۳۴۶ ش. استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری اعتراض خود را به مطالب ضددین و خلاف واقع زن روز درباره حقوق زنان در اسلام، در قالب ۳۲ مقاله با عنوان «نظام حقوق زن در اسلام» که برای مجله زن روز مینوشت، نشان داد. بعدها در سال ۱۳۵۳ ش. این مقالات به شکل کتابی مستقل، تحت عنوان «حقوق زن در اسلام» منتشر شد. (۱۴)
غروب زن عروسکی در رنگیننامهها
به غیر از مجلات بالا، مجلات دیگری همچون «اطلاعات بانوان» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «قدسی مسعودی»، مجله «اطلاعات جوانان» و «رستاخیز جوانان» هم، که وابسته به بنگاه رسانهای حزب رستاخیز بود، از مروجان بیبندوباری و اباحهگری در کشور محسوب میشدند.
اما با اوجگیری روند انقلاب اسلامی و مشخص شدن تأثیرات ۱۵ سال کار فرهنگی یاران امام خمینی (ره) در کشور، در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست فسادگستری رنگیننامهها، کاملاً از رونق افتاد! زیرا در آن زمان، اکثریت جامعه منتقد سبک زندگی غربی، محتواهای مستهجن و مطالب غیراخلاقی شده بودند و از طرف دیگر، گرایش به داشتن حجاب و داشتن تفکرات مذهبی در میان جوانان و زنان، بسیار فراگیر شده بود به طوری که مجله اطلاعات بانوان در واکنش به وضعیت به وجود آمده، در شماره ۱۱۱۰، مورخ ۴ بهمن ۱۳۵۷ ش. با اختصاص تصویر جلد مجله به شرکت بانوان محجبه در تظاهرات، در صفحات ۴ و ۵ خود و در مطلبی با عنوان «غروب زن عروسکی و طلوع زن انقلابی»، مجبور شد به نفی لوکسگرایی و غربی منشی از سوی عموم مردم اشاره کند و رویکرد عمومی جامعه اسلامی را به رسمیت بشناسد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/