با گذشت دو روز از ریزش برج دوقلوی متروپل در خیابان امیری آبادان، پسلرزههای آن همچنان ادامه دارد. ساختمان غیراستانداردی که به گفته استاندار خوزستان، قرار بود در شش طبقه احداث شود، اما با خودسری مالک، دو، سه طبقه دیگر به آن اضافه شد. چهار ستون برج حالا بهشدت سست است و هر لحظه امکان دارد ستون فقراتش بشکند و باز هم فروریزد. همه جای خیابان امیری، پر از تکه آجر و آهنپارههای برج است. از دو روز پیش، خواب به چشم خیلی از آبادانیها نیامده. وضعیت آنها که زیر صدها تن آهن و سیمان و بتن دفن شدهاند، هنوز مشخص نیست. معلوم نیست چند نفر با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و چند نفر فوت شدهاند. نیروهای هلالاحمر، آتشنشانی و اورژانس هنوز پایکار هستند. سگها و دستگاههای زندهیاب هم تلاش میکنند تا شاید تن نیمهجانی را از زیر خروارها آوار بیرون بکشند.
حداقل ۴۰تا ۵۰خانواده مفقودان حوالی برج نشستهاند و با گریه دست به دعا برداشتهاند. حال مادرانیکه چشم انتظار خبری از فرزندان و عزیزانشان هستند، خوب نیست. صدای شیون آنها لحظهای قطع نمیشود و حاضر نیستند حتی برای یکلحظه آنجا را ترککنند. با هر پیکری که از زیر آوار بیرون میآید، زن و مرد از ته دل زار میزنند. پیرمردی که دو فرزندش زیر آوار مانده، از شدت غم به سینهاش میکوبد. یکی از این خانوادهها، خانواده رامین و مریم، یک عروس و داماد دهه هفتادی هستند که در طبقه همکف برج متروپل کافه داشتند، اما حالا نه اثری از خودشان است و نهکافهشان.
جواد، یکی از دوستان مریم و رامین است. او میگوید: «آنها دو سال پیش ازدواج کردند. رامین قبلا مغازه عکاسی داشت، اما سه ماه قبل، کافهاش را در طبقه اول برج راهاندازیکرد و به عشق همسرش، نام کافه را «مری» گذاشت. وقتی خبر ریزش برج را شنیدم، باورم نشد و فکرکردم شایعه است. وقتی به محل حادثه رفتم، با واقعیت روبهرو شدم. با گوشی هر دو تماسگرفتم، اما خاموش بود. چندبار به برج آمدم و پیگیر وضعیت آنها شدم، ولی هیچ ردی از آنها وجود ندارد. امیدوارم معجزهای رخ دهد و هر دو زنده باشند.
محمدکشفی ۴۰ ساله، یکی از قربانیان حادثه است. یکی از دوستان صمیمی او به ما میگوید: «محمد متاهل بود و فرزند داشت. او دبیر فروش پروژههای ساختمانی بود و با پروژه متروپل نیز همکاری داشت. وقتی خبر را شنیدم، به طرف برج حرکت کردم و در طول راه هم چندبار با محمد تماس گرفتم، اما گوشیاش خاموش بود. وضعیت برج آنقدر بد بود که امیدی به زنده ماندن محمد و افراد گرفتارشده نداشتم. چندساعتی همراه با امدادگران جستوجو کردم و شب بود که امدادگران جسدش را همراه چند نفر دیگر بیرون کشیدند. چه کسی پاسخگوی فرزند اوست که غریبانه پدرش را از دست داد؟»
چهار عضو یک خانواده زیر آوار
چهار نفر از خانواده محمد جلیلیان هم زیر آوار برج ماندهاند. او درباره این حادثه توضیح میدهد: «دامادم تمام زندگیاش را فروخت تا این بستنیفروشی را در برج بخرد. هنوز ۲۰ روز هم از افتتاح مغازهاش نمیگذرد که این اتفاق افتاد. دامادم با برادرزادهاش و دو خواهرزادهام، زیر آوار برج هستند. علاوه بر آنها، دو کودک هفت سالهکه برای خرید بستنی آمده بودند هم زیر آوارند. امدادگران با استفاده از سگ و دستگاه زندهیابگفتند دستگاه علائمی از زنده بودن انسان نشان داده، اما حجم نخاله آنقدر زیاد است که بهسختی میتوان کار کرد. دستشان درد نکند، خیلی کمک حال هستند. نیروهای مردمی هم هرطور بتوانند با آوردن آب و بیسکوییت به دیگران کمک میکنند.»
مرد هراسانی هم دنبال برادر گمشدهاش است. او میگوید: «برادرم به عنوان کارگر در طبقه پنجم برج مشغول کار بود که سقف ریزشکرد وگرفتار شد. لباس ایمنی کارم را پوشیدم و به برج آمدم، اما با دیدن حجم آوار گمان نمیکنمکسی زنده بماند. آنهایی هم که زنده ماندند، با خوش شانسی و در ساعات اولیه حادثه از محل خارج شده بودند. همکاران برادرم گفتند روز حادثه بین ۸۰ تا ۸۵ نفر کارگر در برج کار میکردند.»
محسن نصیری، یکی دیگر از مفقودیهای متروپل است که برادرش همه جا را دنبال او گشته است. با او میخواهیم صحبتکنیم، اما حال عمومیاش آنقدر نامساعد استکه عذرخواهی میکند. از یکی از دوستان، در مورد حادثه میپرسیم: «موتور او جلوی برج بود و مشخص استروز حادثه وارد برج شده. همراه خانواده او، تمام بیمارستانها را دنبال محسن گشتیم، اما هیچ ردی از او پیدا نکردیم. عکس او را هم در فضای مجازی منتشر کردهایم، ولی تا الان خبری از او نشده است.»
دختر جوانی که بهشدت بیتاب است، با مادرش به محل حادثه آمدهاند. او نگران خواهرش است: «خواهرم دو هفته بود در این برج کار میکرد و الان دو روز است از او بیخبریم.» مادر دیگری که اصلا حال خوشی ندارد با گریه میگوید: «چه بگویم؟ چهار فرزندم زیرآوار هستند و خبری از آنها ندارم.»
مردیکه رمقی ندارد و در یکی از خیابانهای منتهی به خیابان امیری نشسته است، میگوید: «دو دختر و همسرم برای خوردن بستنی به کافه آمده بودند، اما دیگر از ساختمان خارج نشدند.»
مرد جوانی که از شاهدان حادثه است، میگوید: «روز حادثه به سینما رفته بودم که ناگهان صدای لرزش شدیدی آمد. فکرکردم زلزله است و سراسیمه بیرون زدم. وارد خیابان که شدم، با صحنه عجیبی روبهرو شدم. ساختمان برج متروپل ریزش کرد و بخشی از آن، شیشههای خودروهای پارک شده را شکسته بود. شیشههای خودروی خودم هم کامل شکسته و بدنه آن آسیب دیده است. شرایط بد و وحشتناکی حاکم بود.»
میلاد جعفری که از نزدیک شاهد تجمع مردم در صحنه است، از همین موضوع به ماگلایه میکند: «متروپل از نظر طولی سهبرابر پلاسکوی تهران است و با شرایط و امکاناتیکه میبینم، فکر نمیکنم تا یک ماه دیگر هم آوارهای برج جمع شود. متاسفانه هیچ مدیریتی برای متفرق کردن مردم وجود ندارد و هر لحظه ممکن است دیوارههای کناری برج بریزد. با اینکه خیابانهای اطراف را با کانتینر مسدود میکنند، اما باز هم مردم بهراحتی میتوانند خودشان را پای برج برسانند. نیروها در حال نخالهبرداری هستند، ولی این کار، خطر ریزش برج را به همراه دارد. اگر برج را تخریب و بعد نخالهبرداریکنند، بهتر است.»
نگرانیهای مسوولان و برخی شهروندان از تجمع مردم از ریزش احتمالی برج بیدلیل نبود و در حالیکه با خانوادههای مفقودان مصاحبه میکردیم، ناگهان بخشی از برج فروریخت. خبرش را هم مدیرعامل جمعیت هلالاحمر خوزستان اعلام کرد و گفت: «با توجه به شرایط ناپایدار سازه، متاسفانه بخشی از سازه، حین عملیات آواربرداری فرو ریخت و سه نفر از عوامل امدادی دچار جراحت شدند. شرایط برای امداد، مقداری سخت است و حضور مردم هم کار را برای ما سختتر میکند.»
عبدالباقی در دیار باقی
در حالی که دقایقی بعد از حادثه، دستور بازداشت مالک و پیمانکار متروپل صادر شده بود، شامگاه دوشنبه اعلام شد حسین عبدالباقی، مالک این برج در زمان حادثه در ساختمان حضور داشته و ناپدید شده است. جستوجوها ادامه داشت تا اینکه امدادگران با جسد مردی در زیر آوار روبهرو شدند که بهشدت صدمه دیده بود و شناسایی او از روی چهره مشخص نبود. جسد از زیر آوار خارج و تحویل ماموران پلیس شد که در بازرسی جیب او، مدارکی کشف شد که متعلق به حسین عبدالباقی بود. جسد با دستور قضایی برای تشخیص هویت به اداره تشخیص هویت پلیس منتقل شد که پس از بررسیهای علمی اعلام شد، جسد متعلق به مالک ساختمان است. دادستان استان خوزستان هم پس از گزارش تشخیص هویت پلیس، هویت مالک ساختمان را تایید کرد تا نام او در ردیف ۳۹ لیست مصدومان و قربانیان حادثه متروپل قرار بگیرد. البته براساس گزارشهای رسمی، عبدالباقی متولد سال ۱۳۶۰ است، اما در این لیست سن او ۳۵ سال اعلام شده است.
جستوجو با دستگاه زندهیاب
بسیاری از مردم و خانوادههای مفقودان، چشم دوختهاند به امدادگرانیکه تلاش میکنند رد و نشانی از مفقودان پیدا کنند. یونس نصاری، نجاتگر واکنش سریع هلالاحمر، دست از کار میکشد تا برای ما از کار امدادرسانی بگوید: «با سگها و دستگاههای زندهیاب جستوجو را آغاز و چند نفر را از طبقات همکف زنده خارجکردیم. جستوجو را تا ساعت ۴ صبح ادامه دادیم و جنازه سه کارگر و مهندس ناظر را از زیر آوار بیرونکشیدیم.
خانوادههای مفقودان هم واکنشی مشابه خانوادههای پلاسکو دارند. اینجا هم خانوادهایگفتند عضوگمشده شان در طبقه۱۰ گرفتار شده که وقتی جستوجوکردیم، نبود. دوبارهگفتند در طبقه پنجم است، باز هم گشتیم، اما نتیجهای نداشت. مدتی بعد مدعی شدند از زیر آوار فیلم فرستادهاند، اما هیچ فیلمی منتشر نشد. متاسفانه اینگونه شایعات کار جستوجو را با مشکل مواجه کردهاست. حتی یکیگفت فرزندش زیر آوار برج، گرفتار شده، اما بعد متوجه شدیم به خانه یکی از بستگانش رفتهاست. طبقات پارکینگ راگشتیم، ولی چیزی پیدا نکردیم و بیشترین جستوجوها در طبقه اول انجام میشود. پنج جنازه را ما و سایر جنازهها را تیمهای امدادی دیگر پیداکردهاند.»
یکی از امدادگران حاضر در محل هم گفت: «از صبح امروز با دستگاههای زندهیاب و کمک آتشنشانان در محلهایی که احتمال حضور مفقودان وجود داشت، جستوجو کردیم، اما هیچ نشانهای از حیات پیدا نکردیم. این دستگاهها تا عمق ۱۰متری را بررسی میکنند و اگر فرد زندهای در زیر آوار باشد، پالس مثبت نشان میدهند. متاسفانه در این حادثه ما هنوز پالس مثبتی ندیدهایم که این موضوع احتمال زندهبودن افراد زیر آوار را به حدود صفر رساند.»
یکی از آتشنشانانکه از اولین نفرات اعزام شده به محل حادثه است، از ناگفتههایش میگوید: «ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه در آتشنشانی بودم که متوجه وقوع حادثه در برج متروپل شدیم. اول فکر میکردیم شاید حادثهای جزئی رخ دادهباشد، اما وقتی به محل رسیدیم و شرایط را دیدیم، تازه متوجه شدیم حادثه چه ابعاد وسیع و تلخی دارد. ۱۷ سال است در آتشنشانی هستم، ولی این حادثه و تبعات آن، از تلخترین و نادرترین حوادثی استکه به چشم دیدهام.»
مهدی، ولی پور، معاون امداد و نجات هلالاحمر کمعرض بودنکوچه، باقیمانده سازه و تجمع مردم در محل حادثه را عامل اصلیکندی عملیات امداد و نجات میداند و میگوید: «با این شرایط، جان امدادگران ما هم در خطر است و نمیخواهیم تلفات بدهیم.»
تاکید بر قصور سازنده
نماینده، ولی فقیه در استان خوزستان و امامجمعه اهواز ضمن تاکید بر برخورد بدون ملاحظه با عوامل دخیل در حادثه ریزش ساختمان متروپل آبادان، پیگیری سریع و بدون ملاحظه عوامل این حادثه را از سوی مسؤولان ذیربط ضروری خواند.» وی همچنین امروز (چهارم خردادماه ۱۴۰۱) را در آبادان و خرمشهر عزای عمومی اعلام کرد.
احمد وحیدی، وزیرکشورگفت: «ریزش آوار بسیار زیاد است و به دلیل باریک بودن خیابان منتهی به محل حادثه، قدری کار مشکل است. دقیقا نمیتوان گفت آواربرداری متروپل کی تمام میشود، اما همه تلاشمان بر این است هرچه زودتر بتوانیم عزیزانی را که احتمالا در برخی طبقات محبوس شدهاند، پیدا کنیم.»
سرپرست سازمان نظاممهندسی کلکشور گفت: «ساختمان متروپل در سال ۹۶ پروانه ساخت اخذ کرد، اما طراحی ساختمان توسط سازمان نظاممهندسی انجام نشدهاست. شهرداری میبایست جلوی ساختوساز غیرمجاز را بگیرد. در تخلفی آشکار سهطبقه این برج بهصورت اضافه ساخته شدهاست و بیتوجهی به گزارش مهندسان ناظر این فاجعه را رقم زد.»
رئیس سازمان نظاممهندسی ساختمان استان خوزستان هم گفت: «ایراداتی مانند رعایت نشدن پوشش میلگرد، تغییر شکل بعضی از تیرها وکمانش برخی ستونهای پروژه متروپل را به شهرداری گوشزدکردیم و یک ماه قبل هم دستور توقف دادیم.»
مهدی، ولی پور، معاون امداد و نجات هلالاحمرگفت: «هیچ دسترسیای به کافیشاپ و آبمیوهفروشیایکه در طبقه همکف برج قراردارد، نداریم و باید لایهلایه آواربرداریکنیم. در حال حاضر، آمار مشخصی در خصوص تعداد مفقودان وجود ندارد.»
منبع: جام جم